جمله‌های سینمایی -۱۱

                                                                                                 دوشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۴
                    
به سوی جنگل
سیندرلا به شاهزاده:
- خونه‌ی پدرم کابوس بود، ‌خونه‌ی تو رؤیا؛ من یه چیزی می‌خوام بین این دو.
  
دختر،‌ آشفته
یکی از دختران آسایشگاه روانی (وینونا رایدر) با دوست پسرش خلوت کرده است. یکی از دختران از سر کنجکاوی رفته پشت در اتاق آنها. دختر سومّ (آنجلینا جولی) از او می‌پرسد:‌
- داری چی کار می‌کنی؟
- هیچ کار.
- چرا نمی‌ری تو اتاقت هیچ کار کنی؟
  
ماما میا!
سوفی دفتر خاطرات مادرش را می‌خواند:
- ما در ساحل رقصیدیم، بعد در ساحل همدیگر را بوسیدیم، بعد نقطه نقطه نقطه!
  
شیکاگو
بیلی فلین (ریچارد گر):
- این دادگاه... تمام دنیا... همه‌ش ...صنعت سرگرمیه.
  
مأموریّت غیرممکن۴
افراد به محفل یک ثروتمند هندی آمده‌اند و بر اساس تقسیم وظایف، دختر گروه برای اغوای او می‌رود و ویلیام (جرمی رنر) به درون سیستم تهویه. وقتی آنجا خطر مرگ را با تمام وجود احساس می‌کند،‌ وقت بیرون آمدن می‌گوید:
- دفعه‌ی بعد من برای اغوای مرد پولداره می‌رم!
  
قاچاق
رابرت ویکفیلد (مایکل داگلاس):
- روش شما برای درمان معتادان چیه؟
ژنرال سالازار:
- درمان معتادا؟ معتادا خودشون رو درمان می‌کنن. اونا اُوردوز می‌کنن و هربار، یکی از نگرانی‌های ما کمتر میشه.
  
استعلا
یکی از حاضران در کنفرانس پس از شنیدن ایده‌ی استعلای انسان با کمک ماشین:
- پس تو می خوای یک خدا بسازی؟ ‌خدای شخصی خودتو؟
ویل (جانی دپ):‌ 
- سؤال خیلی خوبیه. این همون کاری نیست که انسان همیشه انجام داده؟
  
پیشین:‌ جمله‌های سینمایی -۱۰

۱ نظر:

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.