پنجشنبه ۳۰
مهر ۱۳۹۴
علی نماد کسانی است که در انقلاب شرکت داشتهاند. او ظاهراً مشغول بیزنس است و چیز چندانی از دلمشغولیهای فرهنگی
او به چشم نمیخورد. ارتباط دختر و علی بیمقدّمه و باورناپذیر است. بر اساس منطق
فیلم دختر میخواهد با این ارتباط تنانه «خودش را بیرون بریزد» ولی معلوم نیست چرا
مردی به سنّ پدرش را انتخاب کرده است که جز «خوشتیپی» چیزی ندارد که توجّه او را
به خود جلب کند. علی نسبت به جهان خارج بیاعتناست و اصلاً با دیدن هیجان دختر به
حرکت نمیآید پس چرا باید در پایان فیلم مانند دختر قرص بخورد و بیحس روی تخت
بیفتد؟ او سرخوردگیهایش را پیشتر تجربه کرده است. اینجاست که بحث تفسیر یا تغییر
جهان پیش میآید. هر تفسیری در حدّ خود جهان را تغییر میدهد و هر تغییری -هرچند ناآگاهانه-
مبتنی بر یک تفسیر است پس هیچ دوراهیی در کار نیست. آیا رسیدن به بیحسّی و پناهبردن
به قرص، واقعیّت جنبش سبز است؟ اصلا و ابدا اینگونه نیست. آیا این توصیهی فیلمساز
است؟ حتماً اینطور نیست. ممکن است برخی به
آن دچار شده باشند ولی عمومیّت ندارد. تحرّک اندک همین معترضان انتخابات۹۲ را رقم
زد. حتّی تحریم انتخابات مجلس نیز از سر انفعال نبود بلکه کنشی بسیار مؤثّر در جهت
بازشدن فضا بود.
فیلم کوتاه است و برای پر کردن وقت نود دقیقهای مشکل دارد. آمدن مهری برای نظافت خانه کمکی به داستان نمیکند. ای کاش آن جمع ابتدایی باز هم در خانهی علی گرد هم میآمدند و با نشان دادن طیف رنگینکمانی معترضان از اصلاحطلب گرفته تا سبز و حتّی تحریمی، از مذهبی تا غیرمذهبی از راست تا چپ و ... بر گسترهی وسیع این جنبش تأکید میشد ولی فیلمساز این فرصت تاریخی را از دست داده است. من به هیچ عنوان قصد و غرض فیلمساز را زیر سؤال نمی برم ولی جای تعجّب نیست که برخی سایتهای نظام از این فیلم استقبال کنند چون تصویری که سالهاست رسانههای نظام از جنبش سبز نشان میدهند جیزی در حدّ همین دختر است، براندازی که به دنبال آزادیهای آنچنانی است.
بازیگران خوب هستند و بازی جواد جواهری درنقش امینی حرف ندارد. مینا کاوانی در این فیلم و فیلم آقایوسف بد نیست ولی صدا و بیانش ضعیف است (مثل صحنهی الله اکبر گفتن). شبنم طلوعی در این میان عالی است که جای تعجّب ندارد. سکانس پایانی تا حدّی فیلم را از سقوط نجات میدهد ولی آنچنان که میدانیم شباهت چندانی به نمونههای مشابه ۸۸ به بعد ندارد. نویسندگان فیلم سالها از ایران دور بودهاند و این به وضوح در فیلم آشکار است آنها مانند کسانی هستند که بر لب دریا نشستهاند ولی به مشتی آب اکتفا میکنند. بحث فرهنگ پیشنهاددهنده و فرهنگ سوگوار و مرثیهخوان بحث مفصّلی است. بحث آینده و گذشته یا سینمای امریکا و اروپا. در ایران و سینمای به اصطلاح اجتماعی این تلخی حاکم است و نشانی از کسانی نیست که بخواهند یا بتوانند جو را عوض کنند. این فیلم نیز به تبع همین سینما مرثیهخوان و تلخ است نه امیددهنده و راهگشا. مقایسهی این فیلم با فیلم سرخوش و طنّاز «گلاب» بد نیست. آن یکی در زندانی واقعی و اجباری میگذرد ولی نویسنده/فیلمساز این حصار را در هم میشکند و این یکی در زندانی اختیاری که به بیحسّی و نشئگی میرسد.
پ.ن اگر مجال بیشتر بود میشد نگاهی هم به تأثیر این فیلم ازِ Dreamers برتولوچی انداخت.
مهمترین پرسشی که میتوان از سازندگان این فیلم کرد این است که نقش
حوادث۸۸ در این فیلم کجاست؟ شاید این سؤال عجیبی باشد چون فیلم پر است از صحنههای
تظاهرات واقعی و ساختگی و میرحسین و رهنورد امّا فرض کنیم که تاریخ ساخت این فیلم
به هشت، ده، پانزده، بیست یا حتّی سیسال پیش برگردد: «جمعی از جوانان در پارتی
مختلط مشغول بزن و بکوب هستند که مأموران میریزند و آنها مجبور به فرار و به خانهای
وارد میشوند. دختری از میان جمع با صاحب خانه ارتباط برقرار میکند و باقی
ماجرا.» سکانس پایانی نیز می توانست در رابطه با جرم دیگری باشد چون تاریخ جمهوری
اسلامی مملوّ از اینگونه اعترافگیریهاست.
نکته اینجاست که هر رخداد تاریخی، ویژگی خاص خود را دارد و این ویژگی
در این فیلم به چشم نمیخورد. منتهای آمال دختر جوان فیلم برداشتن خطوط قرمز در حدّ
نوشخواری و تنکامی است. اینها همین الآن هم وجود دارد. تستوسترون در تخم پسرها
جمع نشده (تا با آن آخوندها را به کرهی ماه بفرستند) بلکه با کمال دستودلبازی
خرج میشود. نوشخواری و مسائلی مانند آن هم از سادهترین نیازهایی است که در
ایران برآورده میشود. بحث۸۸ خیلی مهمتر از اینهاست. همین دختر برای ورود به
دانشگاه باید گزینش (مورد خفیف بازجویی) شود و برای رفتن به رتبههای بالاتر یا
احیاناً استخدام در دانشگاه باید مراتب ارادت خود را ثابت کند. از نابرابری
جنسیّتی تا انسداد مجاری گردش قدرت سیاسی و از همه مهمتر «رأی من کو» در این فیلم
غایب است. من به دنبال تعمیم نیستم امّا وقتی فقط یک نفر از یک جمع نشان داده میشود
خواهناخواه باید انتظار داشته باشیم که حدّاقلهایی از آن جمع در او باشد که در این
شخص نیست.
فیلم کوتاه است و برای پر کردن وقت نود دقیقهای مشکل دارد. آمدن مهری برای نظافت خانه کمکی به داستان نمیکند. ای کاش آن جمع ابتدایی باز هم در خانهی علی گرد هم میآمدند و با نشان دادن طیف رنگینکمانی معترضان از اصلاحطلب گرفته تا سبز و حتّی تحریمی، از مذهبی تا غیرمذهبی از راست تا چپ و ... بر گسترهی وسیع این جنبش تأکید میشد ولی فیلمساز این فرصت تاریخی را از دست داده است. من به هیچ عنوان قصد و غرض فیلمساز را زیر سؤال نمی برم ولی جای تعجّب نیست که برخی سایتهای نظام از این فیلم استقبال کنند چون تصویری که سالهاست رسانههای نظام از جنبش سبز نشان میدهند جیزی در حدّ همین دختر است، براندازی که به دنبال آزادیهای آنچنانی است.
بازیگران خوب هستند و بازی جواد جواهری درنقش امینی حرف ندارد. مینا کاوانی در این فیلم و فیلم آقایوسف بد نیست ولی صدا و بیانش ضعیف است (مثل صحنهی الله اکبر گفتن). شبنم طلوعی در این میان عالی است که جای تعجّب ندارد. سکانس پایانی تا حدّی فیلم را از سقوط نجات میدهد ولی آنچنان که میدانیم شباهت چندانی به نمونههای مشابه ۸۸ به بعد ندارد. نویسندگان فیلم سالها از ایران دور بودهاند و این به وضوح در فیلم آشکار است آنها مانند کسانی هستند که بر لب دریا نشستهاند ولی به مشتی آب اکتفا میکنند. بحث فرهنگ پیشنهاددهنده و فرهنگ سوگوار و مرثیهخوان بحث مفصّلی است. بحث آینده و گذشته یا سینمای امریکا و اروپا. در ایران و سینمای به اصطلاح اجتماعی این تلخی حاکم است و نشانی از کسانی نیست که بخواهند یا بتوانند جو را عوض کنند. این فیلم نیز به تبع همین سینما مرثیهخوان و تلخ است نه امیددهنده و راهگشا. مقایسهی این فیلم با فیلم سرخوش و طنّاز «گلاب» بد نیست. آن یکی در زندانی واقعی و اجباری میگذرد ولی نویسنده/فیلمساز این حصار را در هم میشکند و این یکی در زندانی اختیاری که به بیحسّی و نشئگی میرسد.
پ.ن اگر مجال بیشتر بود میشد نگاهی هم به تأثیر این فیلم ازِ Dreamers برتولوچی انداخت.
اظهار نظر آیت الله مرتضی تهرانی درباره حجاب و زنان در شب تاسوعا:
پاسخحذفhttp://morteza-tehrani.blogfa.com