جمعه ۱۷ مهر ۱۳۹۴
اشتباه است
اگر فکر کنیم برای رهبر نظام یک ۲۹ خرداد۸۸ وجود دارد؛ در واقع او بارها میزان درک
و تحلیل خود را در معرض نقد افراد قرار داده است. تأکید دوبارهی وی بر ممنوعیّت
مذاکره با امریکا از همین دست است.
وجه مذهبی
گفتار او گرچه مثل همیشه ناقص و گزینشی است ولی در همین حد هم اشتباه است. فرض
کنیم مذاکره به معنای نهیبزدن باشد، پس اصل ترک ِمذاکره و قهرکردن مورد تأیید نیست
و کسی از پیشوایان دین از گفتگو با دیگری فرار نکرده است و این ربطی به این زمان و
آن زمان ندارد. در ثانی پیشنهاد مصالحه بالاتر از آنچه امام حسین به عمرسعد گفت
نداریم که فرمود در قبال ترک مخاصمه یا به مدینه برگردد و یا دو راه دیگر. در
واقع معاویه عاقل بود و پیشنهاد امام حسن را پذیرفت ولی یزید عاقل نبود و پیشنهاد
امام حسین را نپذیرفت. این درست همان «چیزی بده و چیزی بگیر» است که خامنهای آن
را رد میکند، بعد به منتقدان خود میگوید عوام و سادهاندیش! صلح حدیبیّه و دیگر
مذاکرات امامان حتّی پس از ترک ِقدرت به کنار. حتّی پذیرفتن ولایتعهدی امام رضا
نوعی مصالحه و معامله بود. متأسّفانه در تحلیل حرکت امام حسین زبانحالها جای
تاریخ را گرفتهآند: «اگر دین جدّم جز به کشتن من باقی نمیماند پس ای شمشیرها مرا
دریابید». جملاتی مانند این جای حکمت صلح و جهاد حسینی ایستادهاند تا حالا کسانی
که ادّعای انقلابیگری دارند با زبانبازی و اشارهای گذرا به نام دو یا سه امام،
مدّعی فهم عمیق شوند و دیگران را متّهم به سادهانگاری کنند.
بحثهای انتزاعی به کنار، فرض کنیم راهی باشد برای مهار عربستان در
حمله به یمن و آن هم از راه گفتگو با امریکا بگذرد، پایمان را در یک کفش کنیم و
بگوییم مذاکره ممنوع یا باید آنرا امتحان کنیم؟ همین استدلال را دربارهی دیگر
جاها میتوان به کار برد. در جریان هستهای هم تا کارد به استخوان نرسید، مذاکره
امتحان نشد. حال که کمی بحران رفع شده، دوباره کوس اناالحق زدن حضرات به گوش میرسد.
اوباما میگوید به جای «مرگ بر امریکا» اگر حرفی دارید، رودررو بگویید و ما به
خاطر یک دستدادن جنجال به پا میکنیم. نفوذی که خامنهای از آن میترسد ناشی از
جبن و بزدلی است و گرنه کسی که حرفی برای گفن (تو بخوان نهیبی برای زدن) دارد ترسی
از روبهروشدن با دشمنش ندارد.
خامنهای امریکا و اسرائیل را یکی میکند و انتظار دارد که دو شقّهشدن
دو حزب اصلی امریکا را در همراهی با اسرائیل ببینیم و باور نکنیم یا مثل کیهاننشینان
آنرا بازی یا حتّی نعل وارونهزدن بپنداریم. هیچ دو کشوری در جهان مثل هم نیستند و
این از الفبای علوم سیاست است. امریکا و اسرائیل نیز بارها با هم تضاد منافع پیدا
کردهاند؛ ایران باید بتواند از شکافهای بین این دو کشور استفاده کند. وقتی سطح
تحلیل شخصی در این حد باشد، چه انتظاری میتوان داشت؟ مخالفتهای اسرائیل و برخی کشورهای
عربی منطقه با توافق هستهای بهترین دلیل است که دریابیم آنها همان وضع پیشین محاصره و انزوا را
برای ایران میپسندند و نه وضع جاری را.
بسیاری توافق هستهای را با تأیید رهبر میدانند؛ ولی فراموش نکنیم
که بخش اوّل این مذاکرات در عمّان، در خفا و دور از چشم مردم و دستگاه دیپلماسی
انجام شد و بخش تأثیرگذار و متأخّر آن نیز ناشی از فشار انتخابات ۹۲ و سخنان
روحانی و ولایتی بود. وقتی رأی مردم با این گفتگوها همراه شد، خامنهای نیز تسلیم
شد. این با همراهی آگاهانه و از سر تأیید فرق دارد. اینها درسی است برای روحانی تا
بداند که همراهی مردم، تنها راه برای منفعلکردن عقیدهی دگمی است که سالهاست در رأس
کشور نشسته و به بهانهی انقلابیگری تمام دستاوردهای فکری و تجارب گذشته را به
هیچ میانگارد. روحانی برگردد به وعدههای انتخاباتی خود نگاهی بکند، شاید
چیزهایی را فراموش کرده باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.