رأی ایجابی، رأی سلبی

۷اسفند -۳                                                                 ‌                       جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴
  

دلیل تأخیر نوشتن این یادداشت این بود که می‌دیدم دیگران به نوعی «توافق همگانی» بلکه «توارد همگانی» در ارائه‌ی راهکار انتخاباتی دست یافته‌اند؛ آنچنانکه گفته‌های عموم منتقدان با آنچه پیشتر در نظر داشتم بنویسم، کمابیش یکسان می‌نمود. در واقع این انتخابات برای منتقدان مسئله‌ی مرگ و زندگی نیست، چه بسا اهمّیّت حیاتی هم ندارد برعکس اقتدارگرایان. دولت جدید حتّی توانست از پس مجلس دوآتشه‌ی فعلی برآید و تب استیضاحهای پیاپی نیز فروکش کرد و تلاشهای ضدّبرجام نیز به نتیجه نرسید. خبرگان هم که گزینه‌ی مطلوب چندانی ندارد. با این حال رأی ایجابی در مجلس تا حدودی می‌تواند آنرا از یکّه‌تازی عناصر تندرو دور کند و توان دولت را بی‌جهت برای برخوردهای فرسایشی تلف نکند. ضمن اینکه تصویب برخی قوانین مانند مالیات‌گیری از بنیادها و تعدیل قوانین اعدام‌ جز با مجلسی منطقی‌تر ممکن نمی‌شود. با داشتن رأی بالا در مجلس می‌توان قدرت وتو شورای نگهبان را خنثی کرد و قوانین را  به مجمع تشخیص مصلحت فرستاد. تا اینجا (یعنی با رأی ایجابی) انتخاباتی متوسّط خواهیم داشت.

امّا -همانطور که بیش از شش‌ماه پیش نوشتم- رأی سلبی در انتخابات خبرگان می‌تواند این انتخابات را تا حدّ قابل قبول بالا ببرد. شاید کمی دور از انتظار باشد که امثال جنّتی، ‌مصباح، یزدی، علم‌الهدی، ‌خاتمی و صادق لاریجانی رأی نیاورند ولی ناممکن هم نیست؛ به ویژه از ملّتی که انتخابات۹۲ را در بدترین شرایط پس از رویداد۸۸ آفریدند و حالا به پشتیبانی رسانه‌های مجازی قطعاً آگاه‌تر هم شده‌اند. این روزها در جدال با تحریم‌طلبان (که بیشترشان همان شکست‌خوردگان ِمخالف با توافق هسته‌ای‌اند) می‌بینیم که کاربران عادی استدلالهایی می‌‌آورند که سابق باید از قلم تحلیلگران می‌خواندیم. اگر منتقدان جوان، یک‌دهم ساخت و انتشار جوک‌های جنّتی برای حذف او از خبرگان تلاش کنند، ‌موفّق خواهند بود. این رأی سلبی، به‌خودی ِخود بهترین رأی اعتراضی نیز به شمار می‌رود. برای تندروان که یزدی را با هزار دسیسه به جای هاشمی به ریاست برگزیدند،‌ چه پیامی صریحتر از این که رئیس خود را محذوف ببینند؟ رأی سلبی به صادق لاریجانی به خاطر «ولایت»(!) نیست بلکه برای نمره‌دادن به وی در جایگاه ریاست قوّه‌ی قضائیّه است. همانطور که رأی بالا به هاشمی، استقبال از مواضع اوست پس از خرداد۸۸ و آخرین خطبه‌ای که خواند و اینکه بر سر آنچه گفت ایستاد. می‌بینید که می‌توان یک انتخابات بسته را به سادگی به رفراندوم تبدیل کرد. حتّی اگر این تلاش به قرارگرفتن آنها در انتهای فهرست منتخبان هم بینجامد باز جا دارد.

نکته‌های زیادی هست که باید بعدها بیشتر باز شود. انتظارم از عقلای اصولگرا این بود که در دام تندروان پایداری نیفتند که افتادند. امثال حدّاد از همین حالا بازنده‌اند. اگر اصولگرایان می‌توانستند حساب خود را از پایداری‌بازها جدا کنند می‌توانستند در آینده‌ی سیاست ایران  برای خود جایگاهی در نظر بگیرند ولی حالا با طناب آنان به چاه خواهند افتاد. از طرف دیگر جداشدن امثال علی لاریجانی و پیوستن او به ناطق و مطهّری نوید تأسیس گونه‌ای نواصولگرایی می‌دهد که می‌تواند هم قشر سنّتی جامعه را نمایندگی کند و هم تعاملی مفید با جناح اصلاح و اعتدال داشته باشد.

برخی سایتهای سبز فرستادن بعضی نامزدهای خبرگان را به بعضی استانهای دارای انتخاب محدود «مهندسی انتخابات» خواندند. به نظر من اینطور نیست. اوّلاً باید از هرگونه تکثّر (حتّی عددی و نه فکری) استقبال کرد؛ ثانیاً حالا امکان رأی سلبی به آن افراد فراهم شده که از تحریم بسیار مؤثّرتر است. ساکنان مشهد و خراسان رضوی نیز درباره‌ی تأثیر حضور شوم علم‌الهدی در این شهر باید نظر بدهند هرچند استانی‌بودن این انتخاب ممکن است کمی از قاطعیّت آرای شهرنشینان بکاهد. اینکه به رغم این قلع و قمعها، رهبر نظام باز به فکر استفاده از «دشمن» برای آگاه‌کردن طرفداران خود افتاده نشان می‌دهد که این انتخابات می‌تواند یک گام (نه کمتر و نه بیشتر) به سوی تغییر باشد. 

پیشین: مقدّمه، یک، دو

۲ نظر:

  1. تفاوت لیست اصلاح طلبان و لیست هاشمی برای خبرگان یک کم خطرناک نیست؟

    پاسخحذف
  2. بیشتر از یک کم. حتماً باید اجماع روی «یک لیست» باشد، مثل مجلس.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.