بر وزن سیاست

                                                                   ‌                                   جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵
   
  
 چه بر وزن کیاست باشد (درونی و برخاسته از هوش و ذکاوت) یا سیاست (بیرونی و در حیطه‌ی عقل عملی) فرنگیان عادت خوبی دارند که ما نداریم و آن هم اعتراف به اشتباه است. حتّی شکل باسمه‌ای یا از سر ناچاری ِآن تا حدّ زیادی دسته‌گلی را که پیشتر به آب داده شده رفع و رجوع می‌کند. فلان دیپلمات سخن نادرستی درباره‌ی اهالی یک کشور به زبان می‌راند یا مقام بلندپایه‌ای دروغی می‌گوید، اعتراف به اشتباه یا نادرست دانستن آن جلو عواقب دومینووار آن عمل را می‌گیرد.

یکی از افتضاحهای دوران احمدی‌نژاد از جریان هاله‌ی نور آغاز شد که تکذیب آن و انتشار فیلم سخنان وی در محضر جوادی آملی ابتدای خیلی از جدایی‌ها از نظرکرده‌ی رهبر شد. حالا همانجا جوادی آملی کلمه‌ای از زبانش در رفته که نباید می‌رفت؛ بهترین راه اعتراف به نابجابودن آن است ولی بیانیّه‌دادن و ارجاع ملّت به معانی فقهی و لغوی کار را خرابتر می‌کند که کرد. عملی که امروز از معتادانی دیده می‌شود که چه‌بسا برای مقداری مواد، خانواده‌ی خود را حرّاج کنند، ‌امری است که به محاکم قضایی برمی‌گردد و پسوند سیاسی یا فرهنگی، مجوّز انتقال آن به عرصه‌ی عمومی جامعه نیست. اخلاق یعنی آنچه برای خود می‌پسندیم برای دیگران بپسندیم. توصیف کار و سخن دیگران به اشتباه و مانند آن جایز است چون این حق را به آنها می‌دهیم که درباره‌ی ما نیز چنان بگویند ولی غیرت و فقدان آن کار را از نقد به فحّاشی می‌کشاند. اینها را نوشتم تا بگویم که جلو آلودگی را باید از سرچشمه گرفت و گرنه از امثال فلان منتقد وبرنامه‌ی سیما انتظار خاصّی نیست. آن منتقد نه با خود جوادی کار دارد و نه با دیگر سخنانش؛‌ فقط بهانه‌ای برای بدوبیراه‌گویی می‌خواهد.

صداوسیما همان مختصر معیار خوب و بد یا پسندیده و ناپسند را که می‌فهمید کنار گذاشته و به جذّابیّت ِبه هر قیمت روی آورده تا از شبکه‌های ماهواره‌ای عقب نماند. حال آنکه همان ارزشهای ادّعایی، درست آن چیزی است که تلویزیون وطنی را از دیگران متمایز می‌کند. در جنجال و هیاهوسازی آن‌ور ِآبی‌ها از ما جلوترند. اینگونه است که گزارشگر فوتبالی که مسابقات نیمه‌شب به او می‌رسید به لطف سخنان عجیب و غریب و من‌درآوردی و داب‌اسمشهای ملّت همیشه در صحنه، گزارش فوتبالهای بهتری را به عهده می‌گیرد و شومن‌های حاشیه‌دار و ممنوع‌ازکار دوباره به عرصه برمی‌گردند. متأسّفانه این افراد شبکه‌های مجازی را با شیرین‌کاریهای خود تغذیه می‌کنند و هم‌رسانان نیز ناخواسته بر آوازه‌ی آنان می‌افزایند. چه‌بسا در صورت مداومت،‌ بر اساس حکایت مشهور مثنوی، شاغلان در دبّاغ‌خانه افزایش بیابند، آن وقت حتّی بوی عطر انصاف و هنر و اندیشه بسیاری را پریشان خواهد کرد. حرمت امامزاده با متولّی آن است؛ پس نقد گفتار این منتقد در درجه‌ی اوّل به عهده‌ی منتقدان حرفه‌ای است سپس دیگران. بهزاد عشقی مدّتی است که به وی می‌پردازد و پیش از جریان اخیر هم یادداشتی در شماره‌ی ۵۰۹ «فیلم» نوشت که توصیه می‌‌کنم بخوانید. او پارسال هم این را نوشته بود. این متن از مهرزاد دانش هم خوب است.

۱ نظر:

  1. درست است. ان الجوادی قد یکبو!
    اما خیلی هم مهم نیست. در بند «نقش ایوان» نباش.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.