پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۹۵
سلام بر سزار (۲۰۱۶)
در هالیوود قدیم جلسهای برای بررسی محتوای یک فیلم برگزار شده است و
علمای دین به اختلاف نظر خوردهاند:
کشیش کاتولیک: مناسب است که از مسیح به عنوان پسر خدا یاد شود.
ادی مانیکس: دقیق متوجّه نمیشم پدر.
خاخام: تعجّبی نداره مرد جوان. خدا فرزند داره؟ سگ چطور؟ خدا بچّه
نداره، مجرّده، خیلی هم عصبانیه.
کشیش پروتستان: «قبلنا» عصبانی بود!
خاخام: بعدش بر اون غلبه کرد؟
کشیش کاتولیک: تو خدای یه عصر دیگه رو میپرستی که محبّّت نداره.
خاخام: درست نیست. اون یهودیا رو دوست داره!
هاوانا (۱۹۹۰)
جک (رابرت ردفورد) به مأمور مخفی امریکا پس از پیروزی انقلاب کوبا:
- بردی یا باختی؟
- بازی
هیچ وقت تموم نمیشه؛ پس هیچ وقت نمیبازی.
جک: ولی هیچ وقت هم نمیبری.
U Turn (۱۹۹۰)
مرد کور به بابی (شان پن):
- دروغات قدیمیاند ولی اونا رو خیلی خوب می گی.
Burlesque
(۲۰۱۰)
تس (شر) به هم ریخته چون اگر
قسط باشگاهش را پرداخت نکند، آنرا از دست میدهد.
شان: خیلی مهم نیست؛ پوله دیگه، همهاش شمارهاست.
تس: فکر میکنی از پسش برمیایم؟
شان با استیصال سر تکان میدهد.
تس: یه دروغ بهم بگو.
شان: به مهارتهای مدیریّتی محشرت نیاز داریم.
تس: یه دروغ جدید بهم بگو.
شان: دوستت ندارم.
سیلکوود (۱۹۸۳)
کارن سیلکوود (مریل استریپ) درباره برخی جزئیّات مرکز هستهای که در
آن کار میکند مشکوک است و دارد از همکارانش پرسوجو میکند. یکی از آنها که از
سؤالات او به تنگ آمده میگوید: چرا اینقدر کنجکاوی؟
یکی دیگر از همکاران -با
توجّه به جملهی آخر- میگوید: کارن اینو شنیدی؟ میگن رئیس دانای یه قبیلهی
سرخپوست مسئول نامگذاری افراد قبیلهاش بود، یه روز یکی از بچّهها که دل و جرأت بیشتری
داشت میره ازش میپرسه اسمامونو رو چه حسابی انتخاب میکردی؟ رئیس گفت که وقت به
دنیا اومدنتون بیرون از چادرم نگاه میکردم ببینم چه اتّفاقی داره میافته و طبیعت
چه چیزی رو به من الهام میکنه؛ همون اسمو روی بچّه میگذاشتم مثلاً میدیدم یه
باز داره میپره اسمشو میگذاشتم Hawk flying over یا میدیدم
برف نرمی داره میباره اسمشو میگذاشتم Snow gently
falling . راستی بگو ببینم Two dogs
fucking، چرا اینقدر کنجکاوی؟
پیشین: جملههای سینمایی -۱۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.