سهشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۶
دو بند زیر
به ترتیب دیدگاههای یک تحریمی و یک مشارکتی است:
تحریم: «از
آنجایی که شرکتکردن در انتخابات صرفاً جنبهی تزیین و نمایشی دارد، در حال حاضر و در
ساختار حکومتی، انتخابات آزاد مفهومی ندارد و همینطور نهادهای حکومتی منبع مشروعیتبخششان
مردم نیستند و حکومت برای مردم و شهروندان جایگاه واقعی قایل نیست. ما شرکتکردن
در انتخابات را در راستای تقویت دموکراسی و جامعه مدنی نمیدانیم و معقتدیم عمکرد
و کنش سیاسی تحریمی* در جهت تقویت دموکراسی است.»
مشارکت: «نمیتوان
در کناری نشست و تنها از حاکمیت انتظار بهبود شرایط زیست فردی و اجتماعی و اصلاحات
داشت، تصوری که حاکمیت را از ملت جدا میداند با واقعیات و موانعی که پیش روی
ایران به عنوان یک کل قرار دارد آشنا نیست و به مسئولیتی که هر فرد در زمینه تلاش
برای بهبود شرایط خود و جامعهاش دارد بی توجه است.اگر کسانی خواستههایی دارند
بدون مشارکت در سیاست و فصل مهمی از آن یعنی انتخابات به دشواری میتوانند دیدگاهها
و مطلوبیتهای خود را در جامعه طرح و نهایتا عملی و اجرایی کنند. بنابراین اینکه
افرادی در مورد انتخابات بدون موضع و بیتفاوت باشند نشان چیزی نیست جز انزواطلبی
و طبیعتاً اگر شهروندی در مهمترین امکان تبلور اراده عمومی کنارهگیری و بیتفاوتی
را برگزیند باید بپذیرد که جامعه و حاکمیت نیز هیچگاه صدای او را نشنیده و شرایط
به سمت تحقق امیال او پیش نخواهد رفت.»
دو نقل قول
بالا متعلّق به یک نفر یعنی عبدالله مؤمنی است. اوّلی در انتخابات سال ۸۴ و دوّمی در آستانهی انتخابات ۹۶. در انتخابات
۸۴ که پسرفت بزرگی در اقتصاد، فرهنگ، سیاست و جامعهی ایران بود (بدون چونوچرا
در صحّت انتخابات) پنج نفر عملاً امکان رفتن به دور دوّم را داشتند. مهدی کروبی
با حدود۶۴۰هزار رأی بیشتر میتوانست به جای احمدینژاد به دور دوّم رود. در آن انتخابات
هرکس به جای احمدینژاد انتخاب میشد، ایران در سیاهچاله نمیافتاد و آن همه مزینه نمیدادیم. تغییر نظر
مؤمنی حاصل سالها تأمّل در علّت شکستهای گذشته است. خود او دربارهی تجدیدنظرش
چنین میگوید:
«با فاصلهگرفتن از فضای فعالیت دانشجویی و تحلیل و جمعبندی از فضای سیاسی طی سالهای گذشته
و واقعبینی نسبت به امور جاری، این ایده که میتوان در افق همگرایی ملی و با پذیرش
ساختارهای حقوقی و قانونی درپی اصلاحات و تحقق با ثبات آرمانها بود نزد بسیاری از
همنسلان من و فعالان سابق شکل گرفته است. براساس درسآموزی از تجربیات دوران فعالیت سیاسی
و دانشجوییام به این جمعبندی و تحلیل رسیدهام که همپیوندی و همتحلیلی در عرصههای
استراتژیک و همکنشی و همسویی نیروها و جریانات در حوزه عمل سیاسی دستاوردهای
بالنسبه پایدارتری برای تقویت و تثبیت گفتمان اصلاحات و آزادیخواهی و
ارزشهای دموکراتیک به بار خواهد آورد.»
دیدگاه بند اوّل امروز خیلی شنیده میشود. این دیدگاه -از دید بسیاری مانند من-امکان پیروزی یا رسیدن به اهداف خود را ندارد و به همین دلیل خیلیها آن را دستکم میگیرند ولی امکان به شکستکشاندن دیگر نیروهای تغییرخواه را دارد پس در آینده بیشتر
به این موضوع خواهم پرداخت.
*برای معنادهی بهتر به جای «دفتر تحکیم وحدت» کلمهی «تحریمی» را گذاشتم.
طرح سومی هم هست: رای به کاندیدای غایب در دور اول
پاسخحذف۱۲۳
پاسخحذفنوشته اید: "تغییر نظر مؤمنی حاصل سالها تأمّل در علّت شکستهای گذشته است"
شاید هم حاصل ۵ سال زندان و"فروکردن سر در چاه توالت" باشد.خیلیها اینطور نشدند؟ قوچانی، خندان، ابطحی.
راستی چرا از طرحِ سوم بالایی (رای به کاندیدای غایب در دور اول) شروع نکنیم؟ چرا اینهمه اصرار بر راهِ رفته و به جایی نرسیده؟ آدمی که بداند کی دست از تکرارِ مکرراتِ بی حاصل بردارد قدمی بزرگ برداشته است. اینطور نیست؟
من وقتی این دو دیدگاه را مقایسه می کنم می بینم که همیشه مشارکت دست آوردی و لو کم داشته اما تحریم هیچ دست آورد ملموسی نداشته ... و صد البته نمی توان به راحتی تصور کرد که با فرض فراگیر شدن دیدگاهِ تحریم، آیا خروجی اش گذار به دموکراسی را برای کشور ما هموار تر و سریع تر می کند ... بعید می دانم ....
پاسخحذف