دوشنبه
۴ اردیبهشت ۱۳۹۶
انتشار مشروح سخنان رئیس سابق قوّهی قضا دربارهی پادرمیانی خود در ماجرای خانهنشینی احمدینژاد، آنچنان که باید و شاید با اقبال تحلیلگران روبهرو نشد آن هم در زمانی که نامزدی و
ردصلاحیّت (عدم احراز صلاحیّت!) او سوژهی اوّل رسانهها بود. من فقط به
دو نکته اشاره میکنم:
اوّل اینکه
رهبر نظام در گفتگویی که بین او و احمدینژاد در میگیرد به او میگوید من دوسه
سال است که شما را تحمّل کردهام. خوب پس ابتدای این «تحمّل» میشود از ابتدای دورهی دوّم
ریاست جمهوری و طبعاً درست پس از بیاعتنایی او به نامهی خامنهای دربارهی کنارگذاشتن
مشایی که به انتشار علنی آن و باقی قضایا انجامید.
توجّه
دارید که ابتدای نقد نامزدهای انتخابات به عملکرد احمدینژاد بود و بعد آرام آرام
و با برخوردهای امنیّتی، قضایی و سخنان رهبر گسترش یافت. خامنهای میتوانست با
احقاق حق مظلومان در برابر کسی که او را «تحمّل» میکرد، نگذارد کار بیخ پیدا کند ولی
ناتوانی از زیرپاگذاشتن آن دفاع جانانه در خطبهی ۲۹خرداد و تلاش فراوان برای حفظ
ظاهر مقتدر نظام به آنجا انجامید که هر نارسایی و نادرستی انکار شود؛ از برخوردهای خشن و
کهریزک تا بازداشتها و چه و چه. تا پیش از این گمان میشد که مدارا یا «تحمّل» نظام از
یازدهروز خانهنشینی آغاز شد که عملاً پس از حصر سران سبز و برخوردهای خشن بود و امکان
بازگشت به گذشته وجود نداشت ولی با خواندن این حرفها متوجّه میشویم که اگر رهبر
تحت تأثیر تندروان نبود و توان اعتراف به اشتباه خود را در آن خطبه داشت، بسیاری
از مسائل تلخ ِبعد به وجود نمیآمد.
به صدق مفاد نامهی هاشمی پی برده شد ولی مخالفان وی اجازه یافتند که همچنان به او توهین کنند بیآنکه کسی که موضوع اصلی نامه را «تحمّل» میکرد دفاعی از دوست شصتسالهاش کند. برای درک
عمق مضحکبودن قضیّه به یاد بیاوریم که همین احمدینژاد که «تحمّل» میشد بعد از
دوران ریاست خود به عضویّت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد ولی سیّدمحمّد خاتمی پس از
سال ۸۴ به عضویّت حقیقی مجمع منصوب نشد. خاتمی پیش از جنبش سبز و آن همه مراعات
شأن رهبر کنار گذاشته شد و احمدینژاد نافرمان خیر؛ پیدا کنید پرتقالفروش را.
دؤمین
نکته بازگویی خاطرهی واسطهشدن مشابه خود بین آیتالله خمینی و رهبر فعلی است که
رهبر انقلاب به یزدی میگوید: «من سکوت خود در شرایط کنونی را خیانت به امّت
اسلامی میدانم» این تعبیر بسیار سنگین است. اختلاف سلیقهی بین رهبر و رئیس جمهور بر
سر میرحسین موسوی به حدّی بوده که نه تنها وی را-بر خلاف قانون اساسی- وادار به
مداخله کرده بلکه سکوت در برابر سلیقهی رئیسجمهور را خیانت آن هم به امّت اسلامی
دانسته است. پرداختن به ریز این جریان مجال و اطّلاعات بسیار بیشتری میخواهد ولی
جای تعجّب است که چنین سلیقهای بعدها به عنوان جانشین برحق خمینی مطرح شود؛ این
پرسشی است که باید از دو سه نفر بازیگر اصلی اجلاس خبرگان-که در قید حیات نیستند- برای تعیین رهبر پرسیده میشد.
یزدی به
هنگام گفتن این سخنان احتمالاً متوجّه نبوده که چه گافی داده است. فکر کنید آیتالله خمینی این تعبیر را دربارهی شخصی مانند هاشمی رفسنجانی یا یکی از منتقدان
فعلی رهبر نظام به کار برده بود؛از آن
چه پیراهن عثمانی ساخته میشد و چقدر در رسانههای آوازهگر نظام تکرار و تکرار
میشد. فتامّل.
با سلام.خامنه ایی همیشه مورد عتاب امام خمینی بود و نخست وزیری موسوی یکی از این موارد بوده است.به نظر بنده ایجاد اختلاف بین امام خمینی و منتظری و نهایتا عزل ایشان و انتخاب خامنه ایی به عنوان رهبر و نقل قول های عجیب از امام خمینی در مورد صلاحیت وی برای رهبری از نکات تاریک انقلاب است که امیدوارم زمانی مسببان آن مشخص گردند.
پاسخحذفدرباره نقل قول خامنه ای و حذف نقل قول بلکه انصراف امام خمینی از نظرش درباره رهبر فعلی که روایت مرحوم توسلی به نظر عقلایی می آید.
پاسخحذف