یکشنبه
۲ مهر ۱۳۹۶
پیش از دو انتخابات
اخیر خبرگان و ریاست جمهوری و پس از انتشار شایعهی بیماری رهبرنظام دربارهی
گزینههای بعدی رهبری گمانهزنیهای زیادی شد. از آن گزینهها رئیسی با شکست در دو
عرصهی اخلاق و آرا عملاً حذف شد. اگر پیشتر به رقابت سیّدحسن خمینی و مجتبی خامنهای
در تدریس سطوح عالی حوزه اشاره میکردند، رئیسی نیامده تدریس خارج را آغاز کرد و
اطرافیانش او را آیتالله نامیدند که تا این اواخر هم برای عبّاس واعظ طبسی
استعمال نمیشد. حالا که انتخابات گذشته، بسیاری فراموش کردهاند که چه خطری از
بیخ گوش ملّت گذشت. صادق لاریجانی نیز با درگیری بیمورد با روحانی و حسابهای
کذایی قوّهی قضا و نداشتن شروط عرفی ولی مهمّی مانند شکل و شمایل و از آن مهمتر «سیادت»
بختی برای رهبری ندارد. خاصّه آنکه نقل قول پیشگویانهای از آیتالله خمینی وجود دارد که میگوید تمام
رهبران پس از من سیّد خواهند بود. به نظرم نیازی نباشد به دیگر گزینههای احتمالی
بپردازیم؛ تنها سیاستمدار مجتهد دیگری که توانایی رهبری دارد یعنی حسن روحانی نیز
به خاطر ترکیب فعلی مجلس خبرگان بختی نخواهد داشت.
تنها کسی
که در صورت درگذشت قریبالوقوع رهبرنظام امکان رهبری دارد سیّدمحمود هاشمی شاهرودی
است؛ رئیس مجمع تشخیص مصلحت و نایب رئیس مجلس خبرگان. وی که به رغم دو دوره ریاست
قوّهی قضا خیلی به سیاست روز چه در مقیاس داخلی و چه عرصهی خارجی آلوده نشد، بیگمان
عالمترین روحانی سیاسی حال حاضر امروز ایران است. کنارهگیری او بهگونهای بوده
که بهرغم عدم اظهارنظر صریح -مثلاً دربارهی رخداد ۸۸- کمتر انتظار یا حتّی انتقادی
متوجّه وی بوده است. سلیقهی وی عدم دخالت در جزئیّات و اشراف کلّی بر امور تحت مدیریّت
خودش است. همین موضوع دست نیروهای امنیّتی و آنچه را من نیمهی تاریک سپاه یا نظام میخوانم، در تاختوتاز در حیطهی مسئولیّت او باز میکند. گرچه گاهی در دوران ریاست بر
قوّهی قضا به برخی ناراستیها رسیدگی میکرد ولی با مسبّبان آن برخورد نمیکرد. در
خیلی از مسائل نیز سلیقهی او ناشناخته و به اصطلاح هندوانهی دربسته است.
با آغاز
فعّالیّت مجمع تشخیص مصلحت و سخنان وی دربارهی مرحوم هاشمی و روحانی باب تازهای
در عمر سیاسی وی و شاید جمهوری اسلامی آغاز شد. از بیماری وی که برخی صعبالعلاجش خواندند اطّلاع خاصّی در دست
نیست. همینقدر میدانیم که نظام جمهوری اسلامی توانسته سردمدارانش را با بهرهگیری
از بهترین شیوههای درمانی بالاتر از متوسّط عمر در ایران نگه دارد؛ بهترین نمونهاش
دو رهبر ایران. شاید بیماری شاهرودی و به تبع آن دورهی رهبری کوتاهمدّتش حتّی
مطلوب نیمهی تاریک نیز باشد تا شخص مورد نظر خود را به رهبری برسانند که فعلاً بماند.
این چند خط را نوشتم تا دوستان دقّت کنند که از این پس به سخنان و موضعگیریهای
هاشمی شاهرودی به عنوان «قائممقام غیررسمی رهبری» کمی دقیقتر نگاه کنند.
اینکه ایشون متولد نجفه مشکلی نیست؟
پاسخحذفطبق اصل ۱۰۹ قانون اساسی نه.
حذفتمام رهبران سید خواهند بود؟!!
پاسخحذف