یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶
گاهی تغییر
زاویهی دید از بیاهمیّتترین رخدادها واقعهای مهم میسازد. چندی پیش که فراخوان
«ریاستارت» را دنبال میکردم، از فرط مهملبودنش به خنده افتادم. فراخوانی بیهدف،
بیبرنامه و پوچ از زبان کسی که میشناسیمش؛ امّا وقتی چند مورد اجابت به آن
خواسته را دیدم، احساس کردم زنگ خطر به صدا درآمده است. وقتی حتّی چنین کالای بیمقداری
هم مشتری پیدا میکند پیداست که ظرف تحمّل بسیاری در آستانهی سررفتن است و اگر
مجالی پیدا شود خودش را جدّیتر نشان میدهد.
حکومت در
برابر وقایع اخیر همان روش همیشگی را به کار گرفت: زومکردن روی چند شعار، آتشزدن
یک پرچم و چند سطل آشغال، پیام فلان خارجنشین ایرانی یا سیاستمدار خارجی و مطالبی
از این دست. حکومت ایران روشهایی که چهلسال است به کار میگیرد به این آسانی از
کف نمیدهد. مگر همه نمیدانیم که اعتراف در زندان نه ارزش قانونی دارد نه شرعی؟ و
باز هم مگر همه اعترافات احمدرضا جلالی را -به رغم نامهی افشاگر و انکاری او-
ندیدیم؟ تأسّف از این است که برخی اصلاحطلبان نیز سخن اقتدارگرایان را تکرار میکنند
و اعتراض «کف خیابانی» را به عنوان گونهای ناسزا به کار میبرند؛ گویی قانون
اساسی را نخواندهاند یا نمیدانند که ۲۵بهمن نیز اعتراضی «کف خیابانی» بود که باعث
حصر سران سبز شد.
همانطور که
«ریاستارت» و اعتراض به حجاب اجباری نشانهای برای امروز بودند، این اعتراضها
نیز -حتّی اگر همین حالا خاموش شوند- نشانهای برای فردا خواهند بود در مقیاس
بزرگتر. همانطور که امروز دیگر نشانی از طرفداری از فلان سلیقهی سیاسی در شعارها
نیست، فردا ممکن است حرفهای بسیار رادیکالتری از زبان معترضان بشنویم. این با
«پشیمانیم» گفتن خیلیها تفاوت دارد. انتخابات ۹۶ فرصتی بود برای رئیسجمهور و
شورای شهر ولی هیچکدام انتظارها را برآورده نکردند.
برخی تغییرخواهان
در نقد «پشیمانیم»گفتن و دانشجویان معترض گفتند که جهت نقد را از دولت به طرف دیگر
حاکمیّت برگردانید. در جواب این افراد باید گفت که اتّفاقاً جهت نقد باید همین طرف
باشد، چون طرف دیگر نشان داده که هیچ نقدی را برنمیتابد و راه خودش را میرود. اگر
جواب روحانی به اعتراضات مانند وزیر کشور، رئیس شورای شهر و شهردار باشد که این
زخم باقی میماند و چرکین میشود. یادمان هست که وقتی روحانی خطر از دستدادن
انتخابات را احساس کرد چطور به میدان آمد؛ هم رهبر را غیرمستقیم مورد خطاب قرار
داد و هم اعدامها را به یاد رئیسی آورد. خیلی بد است که او فقط وقتی شلّاق خطر را
بالای سرش ببیند به سخن بیاید. این بار سخنگفتن ِتنها کافی نیست. تلاش برای رفع
محدودیّت از خاتمی و سران سبز قدم اوّل است مگر بتوانند این خروش و خشم را به سوی
تغییری هدفمند هدایت کنند و گرنه «ما اصلاحطلبان»گویان فقط نمایندهی خودشانند؛ چه اصلاحاتچی منفعل داخلی فعلی و چه سبز سابق توّاب خارجی. حرفزدن بس است.
نماینده مجلس گفت: صدای اعتراض مردم را شنیدیم.
پاسخحذفیاد مرحوم مغفور افتادیم :))
اگرچه خیلی از «تحلیلگران» مشغول صدور «تحلیل» هستند؛ اما پیشنهاد میکنم اگر قرار شد یک زرشک طلایی یا شبیه چنین چیزی به بهترین «تحلیل» این روزها بدهید، دکتر «حمیدرضا جلاییپور» را فراموش نکنید که در یک پرسش مردافکن و مبتنی بر «علم جامعه شناسی» پرسید: «هدف از این اعتراضات چیست؟ الان که انتخابات نداریم». حالا البته سعی کنید نفرت خود از این خرپنداری مردم را کنترل کنید. امر تازهای نیست. ۲۰ سالی میشود که این «اصلاح طلبان» حس میکنند مردم گروگان ایدههای سیاسی آنها هستند.
پاسخحذفرخورد روحانی با اعتراضات، برخورد یک رئیس جمهور پاسخگو و شنوا و مسئولیت پذیر نبود، یک آخوند منبریِ کلی گو بود که در مقام ناصح پرده پوش، تکرار مکررات کرد؛ چیزی شبیه حجت الاسلام اکرمی، مسئول سابق امور فرهنگی نهاد ریاست جمهوری. خلاصه حرف های قابل پیش بینی روحانی: انتقاد حق مردم است، از شکیبایی نیروی انتظامی ممنونم، آمریکا خودش مشکل دارد، عربستان دلسوز ما نیست، وضع خیلی بهتر شده، باید بیشتر توضیح دهیم، اغتشاش را تحمل نمی کنیم، حل مشکلات صبوری می خواهد.
پاسخحذف