پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷
مصاحبهی رضا خاتمی با روزنامهی همشهری نکاتی داشت که جای تأمّل دارد. شاید بتوان آن را در یک عبارت خلاصه کرد و آن هم «بنبست اصلاحات» است. نه اینکه این مسأله راز مگویی باشد ولی بسیاری از اصلاحطلبان و برخی نوآمدگان بیحافظه شاید متّکی بر یکی دو پیروزی لیست امید در انتخابات به چیزی جز این معتقد باشند. او به ناکارآمدی انتخابات، لیست امید، عارف و کلّاً اصلاحطلبان اعتراف کرده و گفته است که امید مردم به ما روزبهروز کمتر میشود. خوب است که دستکم برداشت واقعبینانهای از میزان مقبولیّت جناح سیاسی خود دارد. خاتمی میگوید که در آینده با چهرههای برجستهی اصلاحات میآیند و اگر رد شدند، دیگر تکلیفی برای شرکت در انتخابات نخواهند داشت. این حرف را حجّاریان هم این اواخر به شکلی دیگر زد ولی آیا این راه چاره است؟ پرسش این است که به فرض اگر چهرههای برجستهی اصلاحات به مجلس رفتند، با این شورای نگهبان چه کاری از دستشان برمیآید؟ با تکرار گذشته دقیقاً چه چیز حاصل میشود و کی قرار است به راهحلّی عملی برسید؟
ابوالفضل فاتح نیز یک فهرست از راهحلهایی که به نظرش رسیده است نوشته از جمله «ترمیم قانون اساسی» که تعبیر معتدلتری از تغییر و اصلاح ساختاری قانون اساسی است. وی دست روی نکاتی گذاشته که رهبرنظام و حواریان او یکقدم هم حاضر به عقبگرد از آنها نیستند، حالا فاتح میخواهد که آنها به طور کامل اصلاح شوند و مثلاً نظارت استصوابی لغو شود. هاشمی رفسنجانی به کسانی که میگفتند آیا از تغییر قانون اساسی دفاع میکنی، میگفت خیر چون همان نیمچه جمهوریّتی که در آن هست هم از بین خواهد رفت و جمهوری اسلامی به طور کامل به حکومت اسلامی تبدیل میشود. برداشت هاشمی از بافت فعلی ساکنان ساختار قدرت واقعبینانهتر از فاتح بود.
نوعی وسواس فکری و عملی بر فعّالان سیاسی ما عارض شده که یک حرف و عمل را بارها تکرار میکنند به این امید که نتیجه دهد ولی اگر نتیجهای در کار بود، با همان بار اوّل به دست میآمد. پرسش اینجاست که با بنبست فعلی و رهبر و منتصبانی که نه تنها فضا را نمیگشایند بلکه با بدعتهایی در پی بستهترکردن آنند چه باید کرد؟(مثل سخنان سخنگوی شورای نگهبان در برخورد با رئیسجمهور در صورت مذاکره با امریکا یا نظر مشورتی مجمع تشخیص مصلحت به شورای نگهبان دربارهی لوایح دولت و موارد مشابه). در این حالت انتخابات هیچ فایدهای جز ادامهی وضع فعلی با افرادی مشابه دولت و مجلس کنونی نخواهد داشت. ادامهی حکومت با فرصتسوزیهای بیشمار، موج مهاجرت، از بین رفتن منابع، پیشرفتن به سوی یک بحران تمام عیار و برجاماندن «زمین سوخته»ی ایران برای آیندگان. اصلاحطلب واقعی باید در پی راهی برای برونرفت از چنین آیندهای باشد نه مشغولشدن با بحثهای عادی و افشاگریهای مقطعی و بازیهای موقّتی. شرکتنکردن در انتخابات غیرآزاد، دستبالا اصلاحطلبان را شبیه تحریمیان میکند؛ بعد از آن چه؟
ابوالفضل فاتح نیز یک فهرست از راهحلهایی که به نظرش رسیده است نوشته از جمله «ترمیم قانون اساسی» که تعبیر معتدلتری از تغییر و اصلاح ساختاری قانون اساسی است. وی دست روی نکاتی گذاشته که رهبرنظام و حواریان او یکقدم هم حاضر به عقبگرد از آنها نیستند، حالا فاتح میخواهد که آنها به طور کامل اصلاح شوند و مثلاً نظارت استصوابی لغو شود. هاشمی رفسنجانی به کسانی که میگفتند آیا از تغییر قانون اساسی دفاع میکنی، میگفت خیر چون همان نیمچه جمهوریّتی که در آن هست هم از بین خواهد رفت و جمهوری اسلامی به طور کامل به حکومت اسلامی تبدیل میشود. برداشت هاشمی از بافت فعلی ساکنان ساختار قدرت واقعبینانهتر از فاتح بود.
نوعی وسواس فکری و عملی بر فعّالان سیاسی ما عارض شده که یک حرف و عمل را بارها تکرار میکنند به این امید که نتیجه دهد ولی اگر نتیجهای در کار بود، با همان بار اوّل به دست میآمد. پرسش اینجاست که با بنبست فعلی و رهبر و منتصبانی که نه تنها فضا را نمیگشایند بلکه با بدعتهایی در پی بستهترکردن آنند چه باید کرد؟(مثل سخنان سخنگوی شورای نگهبان در برخورد با رئیسجمهور در صورت مذاکره با امریکا یا نظر مشورتی مجمع تشخیص مصلحت به شورای نگهبان دربارهی لوایح دولت و موارد مشابه). در این حالت انتخابات هیچ فایدهای جز ادامهی وضع فعلی با افرادی مشابه دولت و مجلس کنونی نخواهد داشت. ادامهی حکومت با فرصتسوزیهای بیشمار، موج مهاجرت، از بین رفتن منابع، پیشرفتن به سوی یک بحران تمام عیار و برجاماندن «زمین سوخته»ی ایران برای آیندگان. اصلاحطلب واقعی باید در پی راهی برای برونرفت از چنین آیندهای باشد نه مشغولشدن با بحثهای عادی و افشاگریهای مقطعی و بازیهای موقّتی. شرکتنکردن در انتخابات غیرآزاد، دستبالا اصلاحطلبان را شبیه تحریمیان میکند؛ بعد از آن چه؟
وقتی اصلاحطلبان ردصلاحیت شدند و تصمیم به عدم شرکت گرفتند ناگهان محمدخاتمی پیدایش میشود و با یک تَکرار دیگر همه را مبهوت خواهد کرد!
پاسخحذفرضاخاتمی گفته ما "اصلاحطلبان" سوپاپ اطمینان نظامیم! اشتباه گفته شما خود نظامین نه سوپاپش! شما چپیها دهه ۶۰ فضای بسته سیاسی ایجاد کردین، قاتل و بازجو وسفارتنورد بودین! درحوادث کوی دانشگاه پشت دانشجویان را خالی کردین! سال ۹۶از سرکوبهاحمایت کردین! شماسگ زرد نیستین شماخود شغالین!
پاسخحذفسلام
پاسخحذفخب البته نباید این حرف در ملا عام گفته شود و نااهلان و نابخردان راه نجاتی بیابند ولی چاره ای نیست.
تنها راه برون رفت از وضعیت فعلی این است که ترکیب محلس خبرگان تغییر کند و رهبر را بدلیل کهولت سن و بیماریهای مختلف و ... کنار بگذارند و شورای رهبری با محوریت فردی صالح مثل سروش محلاتی بعنوان رهبر انقلاب تشکیل و در یک پروسه هدفمند و حساب شده و در یک بازه زمانی مشخص تمام ارکان فاسد نظام تغییر کنند و تمام آن چه که می خواهیم با این برنامه پیاده و محقق کتیم.
در این چهل سال همه هر چقدر هم زیرک خود واقعیشان را هویدا کردند .پس برای شورای مرکزی و تصمیم گیرنده این جریان ، افراد و جریانات کاملا شناخته شده هستند.
کسانی که می خواهند این برنامه را مدیریت کنند باید صفر تا صد اهداف و برنامه ها و مسولیتها و خلاصه همه آن چه که قرار است اتفاق بیفتد را محاسبه ، پیش بینی ، برنامه ریزی و نهایتا مدیریت کنند و برای تمام طول مسیر برنامه مشخص و.مدون داشته باشند.
نکته طلایی این است که مصلحت جامعه و آینده این نهضت اقتضا می کند که تا رسیدن به قله پیروزی و رسیدن به قدرت کامل اشتباه ابتدای انقلاب را تکرار نکنیم و رهبر و اعوان و انصار اورا نه بعنوان مفسد فی الارض و.خائن به اسلام و.ملت بلکه بدلایل معقول مثل همانها که نام بردم کنار بزنیم و در آرامش و با پرداخت کمترین هزینه اجتماعی و سیاسی این کار انجام شود.
بدیهی است که رعایت این مصلحت تا استقرار کامل و تثبیت جمهوری اسلامی حقیقی است و پس از آن در آرامش و بدون افراط و تفریط پرونده همه روسیاهان و خائنین به دین و انقلاب و ملت بطور علنی و بدون هیچ اغماضی در برابر دیدگان ملت گشوده خواهد شد و در دادگاه عدل به جرایمشان رسیدگی خواهد شد.
پاسخحذفبرنامه ای که اشاره کردم ابعاد و زوایای مهمی دارد که ان شالله به توفیق و فضل الهی در وقت خودش محقق خواهد شد.
راننده پاکستانی میگفت خوش به حالتون این همه تنگه دارین
پاسخحذف