پنجشنبه ۴ امرداد ۱۳۹۷
فیلم آدمکش امریکایی اوّلین فیلمی است که در دورهی ترامپ به صورت جدّی به رابطهی ایران و
بمب هستهای میپردازد. فیلم از لحاظ داستانگویی همان محصول همیشگی هالیوود است با
تأکید آشنا بر فردگرایی و فردمحوری که حتّی میهندوستی قهرمان پس از ایجاد انگیزهی
انتقام در او شکل میگیرد و مدام از فرمان مافوق سرپیچی میکند؛ مافوقی که خود با
مافوقش درگیر است و ضدّقهرمانی که به نحوی دیگر انتقام مهمترین پیشرانهی اوست.
تمام
فیلمهای هالیوودی که با استفاده از ابزار نظامی یا دربارهی نیروهای نظامی ساخته
میشود با نظارت و مشورت وزارت دفاع امریکاست که مستندهایی نیز در این باره وجود
دارد. پس به رغم اینکه نمیتوان مانند تئوریسینهای وطنی یک فیلم را نظر یا بیانیّهی
هالیوود دربارهی یک مسأله دانست، آنچنان نیست که خطّ قرمزهای حکومت مراعات یا
احیاناً پیامهایی مخابره نشود. وجه سوّم هم ارجاعهای ناخودآگاه به موضوعات مختلف
است که نظر و دیدگاه بخشی از جامعهی امریکا را دربارهی ایران بازتاب میدهد. به
بخشی از آن اشاره میکنم.
۱. در این
فیلم برای اوّلینبار شاهد رابطهی مقامهای ایران و امریکاییم. البتّه برای آگاهان
واضح است که هیچ دو کشوری در جهان به ویژه آنکه دشمن هم باشند بدون تماس با هم
نیستند. مقامهای ایران و اسرائیل نیز با هم در تماسند ولی تلاش میکنند که مثلاً
در دادوستد اطلاعات دست بالا را داشته باشند. مثلاً اطلاعات سوخته بدهند یا
اطلاعات کمارزشتر را با اطلاعات باارزشتر مبادله کنند. همین اواخر نیز دربارهی
حضور ایران در سوریه با هم ملاقات داشتند. اینکه ایران وامریکا با هم رابطه داشته
باشند کاملاً عادی است ولی نمایش آن در یک فیلم امریکایی به چه منظور است؟ عادیکردن
آن برای مردم؟ احترامگذاشتن به رقیب؟ هرچه هست نمایش آن اتّفاقی صرفاً داستانی به
نظر نمیآید چون بدون آن هم داستان فیلم پیش میرفت.
۲. هر کسی
که اندک اطلاعی دربارهی ایران فعلی داشته باشد، میداند وزیر دفاع یا رئیس
نیروهای مسلّح در مسألهای مانند موضوع هستهای تقریباً هیچکارهاند. اینکه فیلم
امریکایی به عمد ژنرال رستمی را بزرگ میکند و او را تا حدّ نامزدی ریاستجمهوری
بالا میبرد و نه مثلاً کسی را با جایگاه سلیمانی، اصلاً تصادفی نیست. همینطور تکروی
بهروز (وزیر دفاع) و دودستگی درون حاکمیّت دربارهی برجام. چرا؟ چون نمیخواسته سربهسر سپاه
بگذارد؟ ترجیح میدهد ارتش را طرف معامله بداند؟ یا تنها ارتش به رسمیّت میشناسد؟
تمام این احتمالات جای بررسی دارد.
۳. مأمور زن
اطلاعاتی ایران تا درون ساختار اطلاعاتی امریکا نفوذ میکند. اوّلاً تصوّری که
هالیوود پیش از این از زن ایرانی نشان میدهد زمین تا آسمان با این دختر زبرو زرنگ
متفاوت است. دوّم اینکه رخنهی ایران تا درون سیا از آن باجهایی است که بهسادگی
ممکن نیست به یک کشور رقیب داده شود. حتّی پس از لورفتن هویّت دختر (با بازی شیوا
نگار بازیگر ایرانی-کانادایی) باز هم با قهرمان فیلم همکاری میکند و دایی او افسر
ارشد اطلاعاتی ایران از دوستان نزدیک استاد و مربّی قهرمان فیلم است. ایرانیان در
این فیلم افرادی مستقل، تأثیرگذار و باهوشند که به نزدیکی اهداف خود میرسند و
پایان فیلم نیز رستمی دست بالا را دارد.
۴. ضدّقهرمان
فیلم امریکایی است. در واقع مزدوری امریکایی است که به خدمت ایرانیان درآمده و
فارسی هم حرف میزند. این را به حساب چه بگذاریم، آیا نهایتاً میگوید که مگر یک امریکایی
بتواند به امریکا صدمه بزند؟ (مشابه برخی تئوریهای توطئهگونه دربارهی یازده
سپتامبر) یا نه باز هم امتیازی دیگر به ایرانیان است که از بمب روسی تا مأمور
ناراضی امریکایی را به استخدام خود درمیآورند؟
۵. مهمترین مسأله در فیلم این است
که بهرغم تبلیغات اسرائیل و بخشی از امریکاییان، دستیابی ایران به بمب در فیلم
خارج از مرزهایش است؛ در حالیکه تأکید گروههای پیشگفته بر این بود و هست که ایران
در داخل مرزها به دنبال غنیکردن اورانیوم و تولید بمب است. پس با این وصف برجام
موّفق بوده که حالا بخشی از حاکمیّت به دنبال دزدیدن پلوتونیوم از روسیهاند.
قتل
ضدّقهرمان به دست قهرمان -درحالیکه به وضوح از او قدرتمندتر است- بسیار سادهلوحانه
مینماید، همچنین قرارگرفتن قهرمان در آسانسور رستمی که به شوخی شبیه است. جلوههای
ویژهی صحنهی انفجار پایانی فیلم تنها جایی است که سطح فیلم را اندکی ارتقا میدهد
و هیجانی به فیلم میبخشد. در عالم خارج انفجاری در ایتالیا رخ نداده است که تأکیدی
عامدانه بر تخیّلیبودن ماجراهای فیلم است برخلاف آنکه مثلاً قهرمان میتوانست
شمارشگر بمب را از کار بیندازد. برعکس برداشت بسیاری پیرامون ترویج «ایرانهراسی»
در اینگونه فیلمها، به نظرم نشاندادن ایرانیان کنشگر، هدفمند، باهوش و توانا از
این موج میکاهد. کسی شعار نابودی امریکا را در فیلم هالیوودی جدّی نمیگیرد و
هراس جایی شکل میگیرد که جهل از حریفی ناشناس حکمفرما باشد نه افرادی ملموس که
درست با همان قواعد امریکاییان بازی میکنند.
به نظرم فیلم نازل تر از آن است که به این شکل جدی به تحلیل درباره تفاوت هایش با موارد مشابه پیشینی بخواهیم بپردازیم. درباره سریال های قوی ای مانند هوم لند البته ماجرا فرق می کند.
پاسخحذفدرست است. فیلم خیلی «هالیوودی» است. اگر صحبتی از ایران در آن نبود، نمی شد تا آخر آن را دید. جناب ایمایان آن را جدی گرفته، شاید به این دلیل که آن را از منظر سیاسی خودش دیده.
حذفحال، این آقا برای ترامپ کری می خواند! عمله ی دیروز برای رییس جمهور قدرتمند ترین کشور جهان رجز می خواند! به او می گوید من و واحد م برای نابود کردن تو کافی هستیم!
حذفخیلی دلم می خواهد یک روز به کل سپاه قدس، امریکایی ها اجازه دهند در ساحل شرقی امریکا با تمام تجهیزات شان پیاده شوند، و بدون مانع و مقاومت، به آن ها بگویند شما یک بار از شرق تا غرب امریکا و یک بار هم از شمال تا جنوب امریکا را طی کن. فقط طی کن!
و در پایان ببینیم چند در صد از این لشکر ظفرنمون سالم به مقصد می رسند!
سردارِ عمله، ژنرال قاسم سلیمانی موقع تهدید ترامپ، به پوشک بستن سربازان امریکایی اشاره کرد و باعث تحیر مردم شد.
کاشف به عمل آمد که سردار، بیضه بند سربازان امریکایی را که برای پیشگیری از آسیب دیدن آلت تناسلی می بندند با پوشک بچه اش اشتباه گرفته است!
انتظاری بیش از این از یک عمله ی ژنرال شده نمی رود فقط مانده ایم که آیا امریکا می داند دقیقا با چه کسانی سر و کار دارد یا خیر؟! https://news.gooya.com/2018/07/post-17094.php
«پوشک» یا پوشاک ضدگلوله؟!
پاسخحذفشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۷ برابر با ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۸
قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در سخنانی سخیف مدعی شده که سربازان آمریکایی در نبردها «پوشک» میپوشند. غافل از آنکه این «سردار» که یکتنه میخواهد در برابر «دشمنان» خودساخته و ماکتهایی که در رزمایشهای سپاه با آنها میجنگند، بایستد، خبر ندارد آنچه سربازان مرد آمریکایی استفاده میکنند بخشی از تجهیزات آنها مانند جلیقهی ضدگلوله برای محافظت از اندام تناسلی آنهاست! خبرنگاران جنگی نیز از combat diaper استفاده میکنند!
با همین اطلاعاتِ «سردار» از جنگ و تجهیزات نظامی است که هشت سال جوانان کشور را دست خالی و با کلید پلاستیکی بهشت به قتلگاه جنگ با عراق فرستادند و حالا هم عربدهی جنگافروزی با آمریکا سر میدهند. معلوم شد هزاران نفری هم که به عراق و سوریه و یمن و… به عنوان «مستشار» و «مدافعان حرم» فرستاده بودند و کشته شدند، با این اطلاعاتِ کاملا بهروزِ «سردارِ عارف» چه تجهیزاتی داشتهاند!