پنجشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۷
۱- درست پس
از نوشتن یادداشت پیش بود که جعفری دولتآبادی اعلام کرد که برای حسامالدین آشنا
کیفرخواستی تهیّه شده فقط به خاطر اینکه گفته پوستهی حصر شکسته شده است که البتّه
همان را هم اشتباه گفت چون آشنا گفته بود از حصر فقط پوستهای باقی مانده است.
واکنش نزدیکان محصوران به آشنا حاکی از آن بود که تفاوت چندانی بین گذشته و اکنون
حصر نیست. گفتهی یک مقام دولتی را که به زعم خود برای کاستن از نارضایتیها
خواسته اظهارنظری دربارهی حصر کند، با کدام معیار باید جرم تلقّی کرد؟ همین جناب
به روزنامهها و رسانهها اعلام کرده که حق ندارند از این پس خبری دربارهی
محصوران چاپ کنند. پس نه تنها هسته و پوستهی حصر باقی مانده که چیزی هم به آن
افزوده شده است.
۲- ما به
شنیدن اخبار ناگوار عادت داریم ولی شنیدن حکم زندان برای فرهاد میثمی، یاشار
سلطانی و رضا خندان در یک روز ادامهی همان روندی است که در چند ایمای گذشته
پیگیری کردم. بین تزریق یأس و ناامیدی یا ارعاب و چشمزهر گرفتن فاصلهای به
باریکی موست. به ویژه که می دانیم با جرم ادّعایی برای آنان میتوان خیلیهای دیگر
را به زندان افکند.
۳- لیلا
میرغفّاری از دختران خیابان انقلاب برای برداشتن روسری فقط به پرداخت پنجاه
هزارتومان محکوم شد ولی برای اشاره به عکس رهبر به هنگام انتقاد از کمک مالی ایران
به لبنان و سوریه در دادگاه (که کسی هم از آن باخبر نمیشد) به جرم توهین به رهبری
به دوسال زندان محکوم شد تا عملاً با دیگر دختران انقلاب تفاوتی نداشته باشد. زدن
حرفهای عادی مردم کوچه و بازار از آنجا که نقد تصمیم رهبر است، توهین به اوست و
دوسال زندان دارد. با این وصف خیلیها باید بالقوّه خود را مستحق این مجازات
بدانند.
۴- جعفر
منتظری گفته است که فضای مجازی قتلگاه است و فیلترینگ، منع مردم از رفتن به
قتلگاه است. لابد رزمایش قطع اینترنت هم در همین راستاست. رزمایشی که معلوم نیست
آخرش روز هفتم برگزار میشود یا نه، قرار است مقدّمهی انتقال دیتاسنتر بانکها و
مراکز دولتی به داخل شود باشد. اگر هدفی برای این کار متصوّر باشیم، این است که
تمهیدی برای قطع کامل اینترنت در روزهای حسّاس است تا اگر بحرانی در کشور رخ داد و
لازم شد اینترنت جهانی قطع شود، مراکز دولتی و بانکها بتوانند همچنان خدمات خود را
ارائه کنند؛ برقراری نوعی حکومت نظامی مجازی.
۵- در کتاب
«روزها در راه» شاهرخ مسکوب از روزهای پایانی پهلوی دوّم میگوید که بسیاری از آن
توصیفها خیلی به امروز رهبر دوّم نزدیک است. کافی است مثلاً اسمها را عوض کنیم به
جای خدایگان و جاهطلبیها و ادّعاهایش بگذارید ولیّ فقیه و نمایندهی خدا، به جای
در حسرت محبوبیّت مصدّق و قدرت رضاشاه بگذارید، در حسرت محبوبیّت منتظری (مثلاً)
و قدرت خمینی، به جای برکشیدن افراد میانمایه و بیاعتقاد به مناصب حسّاس
بگذارید، برکشیدن افراد میانمایه (بلکه فرومایه) و متظاهر و به جای تلویزیون و روزنامههای
متملّق قدرت هم هرچه خواستید. البتّه که اوضاع دقیقاً مانند چهل سال گذشته نیست ولی بسیاری از گشایشها مانند همین اینترنت پیامد ناخواستهی پیشرفت جهان است که ایران
هم تابعی از آن به شمار میرود و گرنه تعبیر قتلگاه از آن نمیشد. جشنهای چهلسالگی
انقلاب ۵۷ نزدیک است. برای سنجیدن کارنامهی انقلاب ۵۷ کافی است به وعدههای چند
ماه پیش و پس از انقلاب نگاه کنیم و ببینیم چقدر از آن محقّق شده و چقدرشان آرزوهایی دور از دسترس باقی مانده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.