دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۷
برد و باخت دو وجه از ورزش قهرمانیاند. وقتی نتیجه کمابیش بر اساس روند بازی و توانایی دو طرف رقم بخورد حتّی اگر تلخ باشد، پذیرفتنی است ولی اگر بخت و اقبال و موارد حاشیهای در آن دخالت داشته باشد، خیر. تحلیلگران فوتبال میگویند بخت و تصادف در فوتبال وجود ندارد و تیمهای توانا با برنامهریزی خود احتمال برخورداری از آنچه را ما شانس مینامیم زیاد میکنند. این دربارهی یک بازی است ولی اگر مواردی مشابه در طول سالیان طولانی تکرار شود، باید مشکل را جای دیگری جست.
در چند دههی گذشته اعتراض و پرخاشگری چه به بازیکنان حریف و چه به داور صدمات جبرانناپذیری را به فوتبال و ورزش ایران زده است. علی کریمی فوتبالیستی کمنظیر بود که میتوانست یک دهه در بهترین تیمهای اروپا بازی کند. یک اشتباه و لگدزدن او به داور باعث محرومیّت او شد و پس از گذران دوران محرومیّت، هیچوقت آن علی کریمی که در بازیهای آسیایی، پورحیدری او را در نبود بازیکن مناسب «دفاع چپ» (!) گذاشته بود، تکرار نشد.
در فینال بازیهای آسیایی ۱۹۹۲ که به شکست یک بر صفر ایران از همین تیم ژاپن انجامید اعتراض بازیکنان به اخراج سه تن از آنان انجامید تا ما اخلاق را هم ببازیم. چهارسال پیش اعتراض مهرداد پولادی به داور استرالیایی دربارهی خطای پنالتی روی خودش به گرفتن کارت زرد دوّم و اخراج او انجامید که ایران را در برابر عراق ده نفره کرد. اخراج زارع برابر چین در جام ملتهای ۲۰۰۴ برای ضربه به بازیکن چینی بود. همین امسال نعمتی به خاطر اعتراض از بازی اخراج شد و پرسپولیس را که با کمبود بازیکن روبهرو بود در فینال دست تنها گذاشت. خُب پس اینها یک روند است و ناشی از عادتی بد و اشتباه نه یک اتّفاق نادر و بیاهمیّت.
مثال در ورزشهای دیگر زیاد است، در کشتی که حکایت اعتراض به «ناداوری» طولانی است، در وزنهبرداری اعتراض بهداد سلیمی در المپیک لندن را همه به یاد داریم که باعث شد داوران بیش از پیش به او حسّاس شوند و در المپیک بعد هم حرکتش را خطا اعلام کنند. این پسزمینهی فکری که عالم و آدم علیه ماست و ما باید با آنها بجنگیم، بیارتباط به خشم و دگرستیزی چهلسال اخیر که به جامعه تزریق شده نیست.
رهاکردن توپ و اعتراض به داور برای سوتی که نزده، پایهگذار گل اوّل شد و گل دوّم هم از آن بدبیاریهایی بود که ناشی از ضعف قوانین فوتبال است؛ پورعلیگنجی باید در آن حالت با دستهایش چه میکرد؟ انتقاد از کیروش برای بازی امروز خیلی موجّه به نظر نمیرسد چون عادت ذهنی بازیکنان در لیگ شکل گرفته و او نمیتواند با چند اردو در طول سال آن را عوض کند. اگر قرار باشد که به مربّی دیگری بیندیشیم - که به گمانم وقتش رسیده باشد- به خاطر حواشی خود کیروش و درگیری او با اعضای فدراسیون، مربیّان دیگر تیمها و اخیراً وزیر ورزش است. به گمانم او هرچه داشت به تیم ملّی -و نه الزاماً فوتبال ایران- داد. چرا فدراسیون در این هشتسال از وجود او برای آموزش مربّیان جوان بهره نبرد؟
مربّی جایگزین -مانند خود کیروش- اوّلاً باید طراز اوّل باشد و ثانیاً مدّتی در آسیا مربّیگری کرده باشد تا با جوّ فوتبال ایران آشنا باشد؛ کسی مثل هولیه، زاکهرونی یا هکتور کوپر. اگر ریشهیابی اعتراض بیدلیل بازیکنان به اصلاح قوانین و رفتارها در لیگ ایران بینجامد، این شکست پایهی پیروزی خواهد بود و ایران میتواند به دنبال بسط فوتبال نیمهی دوّم بازی با اسپانیا و پرتغال به کلّ فوتبال ملّی باشد. اگر اعتراض پنجنفرهی بازیکنان به داور مذموم باشد، اعتراض پنجاه میلیونی به همان بازیکنان و مربیشان از همان جنس خواهد بود. آرامش، بردباری، خودیابی و برنامهریزی برای آینده تنها راه است؛ نه فقط در فوتبال بلکه در تمام زمینهها.
در چند دههی گذشته اعتراض و پرخاشگری چه به بازیکنان حریف و چه به داور صدمات جبرانناپذیری را به فوتبال و ورزش ایران زده است. علی کریمی فوتبالیستی کمنظیر بود که میتوانست یک دهه در بهترین تیمهای اروپا بازی کند. یک اشتباه و لگدزدن او به داور باعث محرومیّت او شد و پس از گذران دوران محرومیّت، هیچوقت آن علی کریمی که در بازیهای آسیایی، پورحیدری او را در نبود بازیکن مناسب «دفاع چپ» (!) گذاشته بود، تکرار نشد.
در فینال بازیهای آسیایی ۱۹۹۲ که به شکست یک بر صفر ایران از همین تیم ژاپن انجامید اعتراض بازیکنان به اخراج سه تن از آنان انجامید تا ما اخلاق را هم ببازیم. چهارسال پیش اعتراض مهرداد پولادی به داور استرالیایی دربارهی خطای پنالتی روی خودش به گرفتن کارت زرد دوّم و اخراج او انجامید که ایران را در برابر عراق ده نفره کرد. اخراج زارع برابر چین در جام ملتهای ۲۰۰۴ برای ضربه به بازیکن چینی بود. همین امسال نعمتی به خاطر اعتراض از بازی اخراج شد و پرسپولیس را که با کمبود بازیکن روبهرو بود در فینال دست تنها گذاشت. خُب پس اینها یک روند است و ناشی از عادتی بد و اشتباه نه یک اتّفاق نادر و بیاهمیّت.
مثال در ورزشهای دیگر زیاد است، در کشتی که حکایت اعتراض به «ناداوری» طولانی است، در وزنهبرداری اعتراض بهداد سلیمی در المپیک لندن را همه به یاد داریم که باعث شد داوران بیش از پیش به او حسّاس شوند و در المپیک بعد هم حرکتش را خطا اعلام کنند. این پسزمینهی فکری که عالم و آدم علیه ماست و ما باید با آنها بجنگیم، بیارتباط به خشم و دگرستیزی چهلسال اخیر که به جامعه تزریق شده نیست.
رهاکردن توپ و اعتراض به داور برای سوتی که نزده، پایهگذار گل اوّل شد و گل دوّم هم از آن بدبیاریهایی بود که ناشی از ضعف قوانین فوتبال است؛ پورعلیگنجی باید در آن حالت با دستهایش چه میکرد؟ انتقاد از کیروش برای بازی امروز خیلی موجّه به نظر نمیرسد چون عادت ذهنی بازیکنان در لیگ شکل گرفته و او نمیتواند با چند اردو در طول سال آن را عوض کند. اگر قرار باشد که به مربّی دیگری بیندیشیم - که به گمانم وقتش رسیده باشد- به خاطر حواشی خود کیروش و درگیری او با اعضای فدراسیون، مربیّان دیگر تیمها و اخیراً وزیر ورزش است. به گمانم او هرچه داشت به تیم ملّی -و نه الزاماً فوتبال ایران- داد. چرا فدراسیون در این هشتسال از وجود او برای آموزش مربّیان جوان بهره نبرد؟
مربّی جایگزین -مانند خود کیروش- اوّلاً باید طراز اوّل باشد و ثانیاً مدّتی در آسیا مربّیگری کرده باشد تا با جوّ فوتبال ایران آشنا باشد؛ کسی مثل هولیه، زاکهرونی یا هکتور کوپر. اگر ریشهیابی اعتراض بیدلیل بازیکنان به اصلاح قوانین و رفتارها در لیگ ایران بینجامد، این شکست پایهی پیروزی خواهد بود و ایران میتواند به دنبال بسط فوتبال نیمهی دوّم بازی با اسپانیا و پرتغال به کلّ فوتبال ملّی باشد. اگر اعتراض پنجنفرهی بازیکنان به داور مذموم باشد، اعتراض پنجاه میلیونی به همان بازیکنان و مربیشان از همان جنس خواهد بود. آرامش، بردباری، خودیابی و برنامهریزی برای آینده تنها راه است؛ نه فقط در فوتبال بلکه در تمام زمینهها.
سخت میبریم، راحت میبازیم
پاسخحذف"نه فقط در فوتبال بلکه در تمام زمینهها"