چهلسالگی انقلاب -۳ سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷
بارزترین ویژگی حکومت مستقر پس از انقلاب چیست؟ نظامی که دستکم ادّعای دینیبودن دارد. این ادّعا میتواند دلخواه بسیاری باشد یا نباشد؛ میتواند به نفع جامعه باشد یا نباشد؛ در مرحلهی عمل موفّق باشد یا نباشد؛ هر خدشهای بتوان به آن وارد کرد، در این نمیتوان شک کرد که یک مرجع تقلید رهبر انقلاب ۵۷ بود که ولایت فقیه را تئوریزه و اجرا کرد و نهادهایی مانند مجلس خبرگان، شورای نگهبان و قانون اساسی متأثّر از نوعی برداشت از دیانت را بر کشور حاکم کرد. همین نقطهی آغاز میتواند باشد.
امکان نداشت که یک حکومت دینی با شعار «جمهوری اسلامی» یا «حکومت اسلامی» روی کار بیاید جز اینکه این عنصر در زمان شاه مفقود باشد. در واقع رضاشاه پس از دیدار از ترکیه و پس از دیدن پیشرفت همسایهی غربی و وقوف به عقبماندگی ایران، علاوه بر اقدامهای مثبتی که برای دگرگونی کشور انجام داد، نوعی برخورد سلبی با دین را هم به آن افزود. پیش از فرمان کشف حجاب، نشانههایی وجود داشت که برخی از زنان با این حکم شرعی سر سازگاری ندارند. اگر فرمانهای پوشش خاص برای زن و مرد و ممنوعیّتهای ریزودرشت ابلاغ نمیشد، جامعه راه خودش را میرفت و دربارهی حجاب به نوعی تعادل نسبی میرسید ولی اعلام ممنوعیّت آن و برخورد با زنان محجّبه بذری کاشت که سالها بعد انقلاب اسلامی محصولش را برداشت کرد. در زمان پهلوی دوّم گرچه ستیز آشکار با ظواهر دینی رضاشاه ادامه نیافت ولی گونهای سکولاریسم آمرانه بر نهادهای سیاسی و اجتماع کشور تحمیل شد. این برخورد واکنش قشر مذهبی را فقط به تأخیر انداخت ولی از بین نبرد.
یکی دیگر از ممنوعیّتهای رضاشاهی ممنوعیّت برپایی تعزیهی امام حسین بود که حجّت مسلمانی بسیاری از ایرانیان بود و هست. به گونهای که بسیاری فقط در محرّم و صفر (و ماه رمضان) به صرافت پایبندی به دین میافتند. هماکنون اگر سختگیریهای مرزی نباشد جمعیّت پرشماری هرساله به راهپیمایی اربعین میروند. نظام اسلامی قصد دارد که با ایجاد تسهیلاتی جمعیّت را به پیش از چندسال گذشته و حدود چهارمیلیون نفر برساند. مشکل منتقدان حکومت فعلی این است که در نقد هر پدیده تنها آنچه خود میخواهند میبینند. در راهپیمایی اربعین هم فقط ارائهی ارز یارانهای و تبلیغات سیاسی پشت آن را دیدند و فوج خودجوش و بینظیر مردم و بسیاری که داخل کشور به عزاداری میپردازند، نمیبینند. غرض از آوردن این مثال یادآوری ریشهدار بودن دین در جامعه است که بسیاری به آن توجّه نمیکنند. اگر اجبار دینی پس از انقلاب خیلیها را از دین و نظام زده کرده، نباید لاابالیگری دورهی پهلوی را که منجر به برپایی نظامی دینی شد نادیده گرفت. هر تحلیل باید مبتنی بر بررسی هر دو نظام باشد. این مشکلی است که نتیجهگیری یوسفی اشکوری از چهاردهه حکومت دینی در ایران دارد. هر توصیهای در این زمینه باید دستکم مبتنی بر سه پایه باشد، بررسی تاریخ معاصر، انتخاب الگوی دلخواه و سنجش زمینهی مردمی. حتّی در ترکیهای که سرمشق رضاشاه شد هم کسی فکر نمیکرد که پس از آن همه سختگیری امثال اربکان و اردوغان روی کار بیایند.
در واقع با توجّه به تجربه چهلسال قبل و پس از انقلاب سه نوع الگوی حکومتی میتوان در ایران در نظر گرفت:
یک. حکومت سکولار و بدون قید دینی.
دو. حکومت دینی با برداشت پیروان آیتالله خمینی (ولایت فقیه و فقه موجود)
سه. حکومت سازگار با برداشت بهروز از دین.
وظیفهی بهروزکردن معارف دینی را دو گروه از درون و برون دین در این چند دهه به عهده گرفتند. گروهی از متدیّنان سنّتگرا با نوکردن اجتهاد خود و گروهی از روشنفکران که در پی نوسازی معارف دینی بودند. از گروه دوّم بسیاری به بنبست نظری خوردند، هم در اعتقادات و هم در عملیّات امّا گروه اوّل همچنان راه خود را ادامه میدهند. اگر راه نجاتی برای ایران متصوّر باشد، در نتیجهبخش بودن یا نبودن تلاش گروه اوّل است و گرنه طلب حکومت سکولار از روشنفکران عرفی هم برمیآید. حتّی در قانون اساسی مشروطه هم قرار بود که پنج فقیه بر مصوّبات مجلس شورای ملّی نظارت کنند که به آن عمل نشد.
البتّه ممکن است که سختگیری نظام فعلی مردم را به جایی برساند که مانند آن مسیحی نومسلمان که از فرط عمل به مستحبّاتْ دین را کنار گذاشت، به طرف حکومت سکولار بروند امّا احتمالاً نطفهی یک قیام دینی دیگر بسته خواهد شد. در آیندهی نزدیک به نظر نمیآید که نه وعدهی حکومت سکولار روشنفکران و نه گروههای اپوزیسیون فعلی بتوانند توفیقی داشته باشند مگر اینکه الگویی که پیشنهاد میدهند مردم را به این نتیجه برساند که افراط دورهی جدید و تفریط دورهی قدیم تکرار نخواهد شد.
پیشین: چهلسالگی انقلاب -۲
امکان نداشت که یک حکومت دینی با شعار «جمهوری اسلامی» یا «حکومت اسلامی» روی کار بیاید جز اینکه این عنصر در زمان شاه مفقود باشد. در واقع رضاشاه پس از دیدار از ترکیه و پس از دیدن پیشرفت همسایهی غربی و وقوف به عقبماندگی ایران، علاوه بر اقدامهای مثبتی که برای دگرگونی کشور انجام داد، نوعی برخورد سلبی با دین را هم به آن افزود. پیش از فرمان کشف حجاب، نشانههایی وجود داشت که برخی از زنان با این حکم شرعی سر سازگاری ندارند. اگر فرمانهای پوشش خاص برای زن و مرد و ممنوعیّتهای ریزودرشت ابلاغ نمیشد، جامعه راه خودش را میرفت و دربارهی حجاب به نوعی تعادل نسبی میرسید ولی اعلام ممنوعیّت آن و برخورد با زنان محجّبه بذری کاشت که سالها بعد انقلاب اسلامی محصولش را برداشت کرد. در زمان پهلوی دوّم گرچه ستیز آشکار با ظواهر دینی رضاشاه ادامه نیافت ولی گونهای سکولاریسم آمرانه بر نهادهای سیاسی و اجتماع کشور تحمیل شد. این برخورد واکنش قشر مذهبی را فقط به تأخیر انداخت ولی از بین نبرد.
یکی دیگر از ممنوعیّتهای رضاشاهی ممنوعیّت برپایی تعزیهی امام حسین بود که حجّت مسلمانی بسیاری از ایرانیان بود و هست. به گونهای که بسیاری فقط در محرّم و صفر (و ماه رمضان) به صرافت پایبندی به دین میافتند. هماکنون اگر سختگیریهای مرزی نباشد جمعیّت پرشماری هرساله به راهپیمایی اربعین میروند. نظام اسلامی قصد دارد که با ایجاد تسهیلاتی جمعیّت را به پیش از چندسال گذشته و حدود چهارمیلیون نفر برساند. مشکل منتقدان حکومت فعلی این است که در نقد هر پدیده تنها آنچه خود میخواهند میبینند. در راهپیمایی اربعین هم فقط ارائهی ارز یارانهای و تبلیغات سیاسی پشت آن را دیدند و فوج خودجوش و بینظیر مردم و بسیاری که داخل کشور به عزاداری میپردازند، نمیبینند. غرض از آوردن این مثال یادآوری ریشهدار بودن دین در جامعه است که بسیاری به آن توجّه نمیکنند. اگر اجبار دینی پس از انقلاب خیلیها را از دین و نظام زده کرده، نباید لاابالیگری دورهی پهلوی را که منجر به برپایی نظامی دینی شد نادیده گرفت. هر تحلیل باید مبتنی بر بررسی هر دو نظام باشد. این مشکلی است که نتیجهگیری یوسفی اشکوری از چهاردهه حکومت دینی در ایران دارد. هر توصیهای در این زمینه باید دستکم مبتنی بر سه پایه باشد، بررسی تاریخ معاصر، انتخاب الگوی دلخواه و سنجش زمینهی مردمی. حتّی در ترکیهای که سرمشق رضاشاه شد هم کسی فکر نمیکرد که پس از آن همه سختگیری امثال اربکان و اردوغان روی کار بیایند.
در واقع با توجّه به تجربه چهلسال قبل و پس از انقلاب سه نوع الگوی حکومتی میتوان در ایران در نظر گرفت:
یک. حکومت سکولار و بدون قید دینی.
دو. حکومت دینی با برداشت پیروان آیتالله خمینی (ولایت فقیه و فقه موجود)
سه. حکومت سازگار با برداشت بهروز از دین.
وظیفهی بهروزکردن معارف دینی را دو گروه از درون و برون دین در این چند دهه به عهده گرفتند. گروهی از متدیّنان سنّتگرا با نوکردن اجتهاد خود و گروهی از روشنفکران که در پی نوسازی معارف دینی بودند. از گروه دوّم بسیاری به بنبست نظری خوردند، هم در اعتقادات و هم در عملیّات امّا گروه اوّل همچنان راه خود را ادامه میدهند. اگر راه نجاتی برای ایران متصوّر باشد، در نتیجهبخش بودن یا نبودن تلاش گروه اوّل است و گرنه طلب حکومت سکولار از روشنفکران عرفی هم برمیآید. حتّی در قانون اساسی مشروطه هم قرار بود که پنج فقیه بر مصوّبات مجلس شورای ملّی نظارت کنند که به آن عمل نشد.
البتّه ممکن است که سختگیری نظام فعلی مردم را به جایی برساند که مانند آن مسیحی نومسلمان که از فرط عمل به مستحبّاتْ دین را کنار گذاشت، به طرف حکومت سکولار بروند امّا احتمالاً نطفهی یک قیام دینی دیگر بسته خواهد شد. در آیندهی نزدیک به نظر نمیآید که نه وعدهی حکومت سکولار روشنفکران و نه گروههای اپوزیسیون فعلی بتوانند توفیقی داشته باشند مگر اینکه الگویی که پیشنهاد میدهند مردم را به این نتیجه برساند که افراط دورهی جدید و تفریط دورهی قدیم تکرار نخواهد شد.
پیشین: چهلسالگی انقلاب -۲
ما تا حالا فکر میکردیم شما جزو روشنفکران دینی باشید.
پاسخحذفسلام. چطور می شود برای شما یک جلد کتاب بفرستم؟
پاسخحذفسلام
حذفکتاب معمولی که امکانش نیست، دیجیتال اگر باشد چرا.
اسم کتاب و نویسندهاش چیست؟