سهشنبه ۲۹ امرداد ۱۳۹۸
۴
چهارمین تکذیب نامهی صادق لاریجانی به محمّد یزدی بود. تکذیبی که همرا با چند تأیید بود:
یک. لاریجانی چندینبار یزدی را به خلافگویی متّهم میکند. طبعاً یکی از دو نفر خلاف میگوید و هر دو هم عضو فقهای شورای نگهبان و دارای ادّعای فقاهت و عدالت. ضمن اینکه لاریجانی یزدی را به ناتوانی از خواندن و فهم متن فارسی قانون متّهم میکند که چنین ادّعایی دربارهی رئیس دهسالهی قوّهی قضا و عضو شورای نگهبان جای تأمّل دارد.
دو. لاریجانی میگوید که هیچگاه نگفته که «اگر فلانی را دستگیر کنید نجف میروم». خوب در نامهی منتسب به او هم دقیقاً چنین چیزی نیست بلکه از برخورد با «طبریپور مظلوم» شکایت کرده و پس از چند مورد شکایت دیگر مانند گفتههای زاکانی و کریمی قدوسی و شکایت از سکوت رهبر میگوید بهتر است به نجف بروم. در حالیکه دربارهی مدرسهای که واقف آن پدرش بوده میگوید ابتدا استناد ساخت آن را به من ثابت کن بعد بگو از کجا آوردی؛ عین همین را دربارهی نامهی ادّعایی نیز میتوانست بگوید.
سه. لاریجانی خیلی کلّی میگوید که از هیچ فرد متخلّفی حمایت و دفاع نکرده است ولی نامی از طبری نمیآورد که نظرش دربارهی او چیست. گلایهی لاریجانی در هر دو نامه از فضاسازی رسانهای است در اوّلی نام اطلاعات سپاه و افرادی را میآورد که به زعم او با دستور یا رضایت رهبر این کار را میکنند و و اینجا اسم صداوسیما (یعنی یکی دیگر از ارگانهای زیر نظر رهبر) و رسانههای دیگر را. هیچ بخشی از محتوای دو نامه در تضاد با هم نیست.
ضمن یادآوری اینکه راست و دروغ در فضای رسانهای زیاد است ولی اگر نامه به یزدی هم انتشار عام پیدا نمیکرد، بودند عدّهای که آن را کار شایعهسازان داخل و خارج بدانند.
پ.ن: گویا مقتدایی نیز خبر ایرنا -پیرامون سخنانش دربارهی یزدی- را تکذیب کرده است که میشود تکذیب پنجم. به نظرم تکذیبهای پیاپی به مرز ابتذال رسیده و بهتر است حضرات را به حال خود رها کنیم.
چهارمین تکذیب نامهی صادق لاریجانی به محمّد یزدی بود. تکذیبی که همرا با چند تأیید بود:
یک. لاریجانی چندینبار یزدی را به خلافگویی متّهم میکند. طبعاً یکی از دو نفر خلاف میگوید و هر دو هم عضو فقهای شورای نگهبان و دارای ادّعای فقاهت و عدالت. ضمن اینکه لاریجانی یزدی را به ناتوانی از خواندن و فهم متن فارسی قانون متّهم میکند که چنین ادّعایی دربارهی رئیس دهسالهی قوّهی قضا و عضو شورای نگهبان جای تأمّل دارد.
دو. لاریجانی میگوید که هیچگاه نگفته که «اگر فلانی را دستگیر کنید نجف میروم». خوب در نامهی منتسب به او هم دقیقاً چنین چیزی نیست بلکه از برخورد با «طبریپور مظلوم» شکایت کرده و پس از چند مورد شکایت دیگر مانند گفتههای زاکانی و کریمی قدوسی و شکایت از سکوت رهبر میگوید بهتر است به نجف بروم. در حالیکه دربارهی مدرسهای که واقف آن پدرش بوده میگوید ابتدا استناد ساخت آن را به من ثابت کن بعد بگو از کجا آوردی؛ عین همین را دربارهی نامهی ادّعایی نیز میتوانست بگوید.
سه. لاریجانی خیلی کلّی میگوید که از هیچ فرد متخلّفی حمایت و دفاع نکرده است ولی نامی از طبری نمیآورد که نظرش دربارهی او چیست. گلایهی لاریجانی در هر دو نامه از فضاسازی رسانهای است در اوّلی نام اطلاعات سپاه و افرادی را میآورد که به زعم او با دستور یا رضایت رهبر این کار را میکنند و و اینجا اسم صداوسیما (یعنی یکی دیگر از ارگانهای زیر نظر رهبر) و رسانههای دیگر را. هیچ بخشی از محتوای دو نامه در تضاد با هم نیست.
ضمن یادآوری اینکه راست و دروغ در فضای رسانهای زیاد است ولی اگر نامه به یزدی هم انتشار عام پیدا نمیکرد، بودند عدّهای که آن را کار شایعهسازان داخل و خارج بدانند.
پ.ن: گویا مقتدایی نیز خبر ایرنا -پیرامون سخنانش دربارهی یزدی- را تکذیب کرده است که میشود تکذیب پنجم. به نظرم تکذیبهای پیاپی به مرز ابتذال رسیده و بهتر است حضرات را به حال خود رها کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.