سهشنبه ۱۹ شهریور
۱۳۹۸
آیتالله
علوی بروجردی حکایتی تأمّلبرانگیز را از علامه طباطبایی نقل میکند. مرحوم علامه در مجلس
روضهای وقتی روضهخوان شعری از ایرج میرزا را خواند، از او میخواهد بیتی را تکرار
کند و به شدت اشک میریخته که تا چهار بار این کار تکرار انجام میشود و سپس گفته: ای
کاش ایرج میرزا آن یک بیت شعر خود را که در وصف علی اکبر سروده به من میداد
و من تفسیر المیزان را به او میدادم. بیت منظور نظر علامه این بیت بود:
بعد از پسر
دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانهی مرغ ِپریده را
آتش زدند لانهی مرغ ِپریده را
من به
مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را میشناسید؟ او هجوسراست.
علامه میگوید بله میشناسم و کتاب شعر او را هم دارم. مع
ذلک ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من میداد و من المیزان را به او
میدادم. من گمان ندارم کسی که چنین بیتی را راجع به حضرت علی اکبر امام حسین
سروده است، در روز قیامت حضرت سیدالشهدا نسبت به او بیتفاوت باشد.
رسم است هرکه
داغ جوان دید دوستان
رأفت برند حالت آن داغدیده را
رأفت برند حالت آن داغدیده را
یک دوست
زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک ِدیده را
وان یک ز چهره پاک کند اشک ِدیده را
آن دیگری
بر او بفشاند گلاب شهد
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یکچند
دعوتش به گل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را
تا برکنندش از دل، خار خلیده را
القصه هرکس
به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت ِبر وی رسیده را
تسکین دهد مصیبت ِبر وی رسیده را
آیا که داد
تسلیت خاطر حسین؟
چون دید نعش اکبر ِدر خون تپیده را
چون دید نعش اکبر ِدر خون تپیده را
آیا که
غمگساری و اندوهبری نمود
لیلای داغدیدهی محنتکشیده را
لیلای داغدیدهی محنتکشیده را
«بعد از
پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانهی مرغ پریده را»
آتش زدند لانهی مرغ پریده را»
علوی بروجردی موضوع را خودش اینطور تعریف میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.