جمعه ۲۲ شهریور ۱۳۹۸
خودسوزی یکی از شایعترین انواع خودکشی زنان جنونی بهویژه در خوزستان است. شما حتماً تجربهی سوختن جزئی را داشتهاید و دردش را به خاطر دارید که با درد زخمهای ناشی از بریدگی تفاوتی از زمین تا آسمان دارد؛ دردی تحمّلناپذیر که به زحمت و کندی بهبود مییابد. فردی که به جای خوردن قرص یا انداختن خود از بلندی دست به خودسوزی میزند اوّلاً میداند که راه بازگشت و نجاتی برایش متصوّر نیست و اکثر قریب به اتّفاق این افراد فوت میکنند، ثانیاً میخواهد درد را تا منتهای درجه و مغز استخوان بچشد و به دیگران بچشاند و از همه مهمتر به علنیترین شکل این کار را انجام میدهد نه به شکلی خصوصی.
اوّلین خودسوزی مشهور با صبغهی اجتماعی پس از انقلاب، خودسوزی هما دارابی پزشک عضو حزب ملّت ایران است که در اعتراض به قانون حجاب اجباری انجام داد. در یک دههی اخیر خودسوزی جانبازی به نام حجّتالله فرزاد در برابر بنیاد شهید و محمّدرضا کلاورزانی مقدّم در برابر مجلس در زمستان ۸۷ سروصدای زیادی به پا کرد و پس از آن سیاست بر این قرار گرفت که اخبار موارد اینچنینی تا حدّ امکان منتشر نشود.
خودسوزی سحر خدایاری که به دختر آبی معروف شد آخرین مورد خودسوزی است که احتمالاً آخرین نخواهد ماند. نسبتهایی مانند نداشتن تعادل روانی، مصرف قرص و اقدام قبلی به خودسوزی را به دیگران هم زدهاند. علی لاریجانی دربارهی کسی که در برابر مجلس خودسوزی کرد نیز گفت که معتاد بود که نبود و اگر هم بود خارج از دایرهی انسانیّت و ایرانیّت نبود. کسانی که خبر مشکل عصبی سحر خدایاری را بازگو میکنند لابد میدانند که به گفتهی رئیس جامعهی متخصّصان داخلی ایران ۲۲ تا ۳۰درصد مردم ایران اختلال روانی دارند که در تهران این امر حادتر است و ۳۶درصد زنان تهرانی دچار مشکل روانیاند. پرسش اصلی این است که چه ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باعث این درجه از اختلال روانی در افراد جامعه شده است؟ آیا جامعهای بیتبعیض و دارای آزادیهای معقول و انسانی تا این حد مشکل روانی دارد؟ مشکل روانی علّت اعتراض به نابسامانیهای اجتماعی نیست بلکه معلول آنهاست.
امر پیشپاافتادهای مثل حضور زنان در ورزشگاه میتواند با «بصیرت» مسئولان فعلی -و در صدر آنها رهبرنظام- تبدیل به مسئلهای لاینحل شود و به جای حل مسئله، لجبازی و عدم انعطاف کار را به جایی برساند که یا معضلی تنشزا به وجود آید یا با خواری و خفّت وادار به تسلیم شوند. تنها تهدید حذف والیبال ایران از لیگ جهانی توانست مسئولان را وادار کند که زنان را به شکلی محدود به ورزشگاه راه دهند و تهدید مشابه فیفا عامل راهیابی محدود زنان در دیدارهای ملّی شده است. این موضوع فقط یکی از بسیار موضوعهای اجتماعی و سیاسی است که نظام فکر میکند لجبازی یعنی ایستادگی و ندادن امتیازی که ممکن است مقدّمهی دادن امتیازها و آزادیهای دیگر شود. حضرات هنوز نمیدانند که بهتر است رودرروی مردم باشند و صدای آنها را بشنوند تا اینکه همیشه رو به خارج داشته باشند و شعار بدهند و احیاناً چوب و پیاز را با هم بخورند و جام زهر بنوشند.
اوّلین خودسوزی مشهور با صبغهی اجتماعی پس از انقلاب، خودسوزی هما دارابی پزشک عضو حزب ملّت ایران است که در اعتراض به قانون حجاب اجباری انجام داد. در یک دههی اخیر خودسوزی جانبازی به نام حجّتالله فرزاد در برابر بنیاد شهید و محمّدرضا کلاورزانی مقدّم در برابر مجلس در زمستان ۸۷ سروصدای زیادی به پا کرد و پس از آن سیاست بر این قرار گرفت که اخبار موارد اینچنینی تا حدّ امکان منتشر نشود.
خودسوزی سحر خدایاری که به دختر آبی معروف شد آخرین مورد خودسوزی است که احتمالاً آخرین نخواهد ماند. نسبتهایی مانند نداشتن تعادل روانی، مصرف قرص و اقدام قبلی به خودسوزی را به دیگران هم زدهاند. علی لاریجانی دربارهی کسی که در برابر مجلس خودسوزی کرد نیز گفت که معتاد بود که نبود و اگر هم بود خارج از دایرهی انسانیّت و ایرانیّت نبود. کسانی که خبر مشکل عصبی سحر خدایاری را بازگو میکنند لابد میدانند که به گفتهی رئیس جامعهی متخصّصان داخلی ایران ۲۲ تا ۳۰درصد مردم ایران اختلال روانی دارند که در تهران این امر حادتر است و ۳۶درصد زنان تهرانی دچار مشکل روانیاند. پرسش اصلی این است که چه ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باعث این درجه از اختلال روانی در افراد جامعه شده است؟ آیا جامعهای بیتبعیض و دارای آزادیهای معقول و انسانی تا این حد مشکل روانی دارد؟ مشکل روانی علّت اعتراض به نابسامانیهای اجتماعی نیست بلکه معلول آنهاست.
امر پیشپاافتادهای مثل حضور زنان در ورزشگاه میتواند با «بصیرت» مسئولان فعلی -و در صدر آنها رهبرنظام- تبدیل به مسئلهای لاینحل شود و به جای حل مسئله، لجبازی و عدم انعطاف کار را به جایی برساند که یا معضلی تنشزا به وجود آید یا با خواری و خفّت وادار به تسلیم شوند. تنها تهدید حذف والیبال ایران از لیگ جهانی توانست مسئولان را وادار کند که زنان را به شکلی محدود به ورزشگاه راه دهند و تهدید مشابه فیفا عامل راهیابی محدود زنان در دیدارهای ملّی شده است. این موضوع فقط یکی از بسیار موضوعهای اجتماعی و سیاسی است که نظام فکر میکند لجبازی یعنی ایستادگی و ندادن امتیازی که ممکن است مقدّمهی دادن امتیازها و آزادیهای دیگر شود. حضرات هنوز نمیدانند که بهتر است رودرروی مردم باشند و صدای آنها را بشنوند تا اینکه همیشه رو به خارج داشته باشند و شعار بدهند و احیاناً چوب و پیاز را با هم بخورند و جام زهر بنوشند.
مجبورکردن پدرش به گفتن ان مهملات از قلم افتاد. نظام چه خوبه، ما چه بدیم!
پاسخحذفبعد مدتی طولانی، ویپیانی تحت لینوکس پیدا کردم و آمدم سری بزنم. با فید خوانها همیشه میخوانمت. نظرات را هم میبینم. ولی از دیدن لینکهای کناری، محرومم.
پاسخحذفقربانت
قبلاً به تأیید، نیاز نبود عیّار! چه شده؟
پاسخحذفیکیدونفر از آزادی بیانشان سوءاستفاده کردند.
پاسخحذفنمیشه عفو عمومی اعلام کنید؟
پاسخحذفانگار اعلام شده :))
پاسخحذف