چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۸
۱
نوشین جعفری عکّاس تآتر و سینما به اتّهام داشتن حساب تویتری که به مقدّسات و تظام مقدّس اهانت میکرد، بازداشت شد. دلیلش نیز همنامی وبلاگ قدیم او و نام کاربر موردنظر بود. صرف همین دلیل به تنهایی برای نشاندادن پوچبودن بازداشتش کفایت میکند. بیشمار نامهای مشترک در وبلاگهای فارسی و کاربران شبکههای اجتماعی وجود دارد. خود من پیش از آغاز «ایمایان» چند نام دیگر را مدّ نظر داشتم که با جستجویی دیدم یکی دو وبلاگ -گرچه گمنام و کمبازدید ولی- به آن نامها هست. حدّ شعور سربازان گمنام در همین حدّ است. پس از دستگیری او با ایجاد چند حساب قلّابی تلاش کردند یکیبودن آن دو را توجیه کنند که با زیرکی کاربران دیگر لو رفتند. سپس او را مجبور کردند که با تماس با یکی از دوستانش به او بگوید که رمز عبور حساب تویتری را در اختیارش بگذارد که باز هم کسی باور نکرد. حالا او با سپردن وثیقه آزاد شده است. اگر واقعاً توان اثبات یکیبودن او با آن حساب کاربری را داشتند هرگز چنین نمیکردند. حالا به یاد بیاورید توفان اتّهامزنی کاربران جیرهخوار نظام به بهانهی این بازداشت. طبعاً چون این عزیزان «ابنالوقتی» را بازتعریف کردهاند، از گذشته درس نمیگیرند، فقط در زمان حال زندگی میکنند و امروز دنبال جنجال تازهایاند که فردا پوچبودنش معلوم میشود. این اوّلین نمونه از هوش سیستم اطلاعاتی موازی.
۲
یکی از مهمترین اختلافنظرهای وزارت اطلاعات با اطلاعات سپاه بر سر فعّالان محیط زیست است. این فعّالان بدون امکان تماس با خانواده یا وکیل مدّتهای طولانی در بازداشت بودند و یکی از آنها یعنی مرحوم کاووس سیّدامامی به مرگی مشکوک درگذشت. حالا و با ناتوانی اطلاعات سپاه از اثبات نظرش، رهبرنظام مجبور شده پرونده را به شورایعالی امنیّت ملّی ارجاع دهد و خواسته که به نظر وزارت اطّلاعات توجّه شود که به دنبال آن اتّهام «افساد در ارض» از پروندهی آنها حذف شده است. شورایعالی امنیّت ملّی پیشتر و همزمان با برگزاری دادگاهشان آنها را جاسوس هم ندانسته بود. سابقهی چنین دخالتی از خامنهای نادر است و معنایی جز تلاش برای بستن آبرومند پرونده ندارد. گذشته از هیاهوی پیادهنظام مجازی و امنیّتیهای حقیر در قالب روزنامهنگاران پروندهساز، فقط برآورد کنید مقدار هزینهای را که این بازداشتها و آن مرگ روی دست نظام گذاشت تا میزان شعور نوچههای طائب را دریابید.
۳
پس از مصاحبهای همکاران روحالله زم و همسرش و تأیید دولت فرانسه که وی با پرواز به عراق رفته و طبق اطلاعیّهی اطلاعات سپاه به داخل ایران هدایت نشده بلکه در عراق بازداشت شده است، برادران باهوش سپاه در خبرگزاریهای نزدیک به خود خبر بازداشت را او در اربیل و نزدیکی مرز ایران کار کردند تا بگویند هم نزدیک ایران گرفته شده و هم واقعاً این کار حاصل تلاش پیچیدهای بوده است. یکی دو سایت به ظاهر مستقل هم با شگفتی از شایعهی بازداشت او در بغداد نوشتند. شگفتی رفتن او به اربیل است نه رفتن به بغداد. او یا هر فعّال رسانهای دیگر برای تماس با افرادی در حدّ خودش نیازی به حضور فیزیکی در محل ندارد بلکه از همانجا میتواند تماس امن و مستقیم برقرار کند. حضور فیزیکی زمانی معنا دارد که پای ملاقات با یک شخصیّت برجسته در میان باشد. اقلیم کردستان عراق هم بازداشت او در اربیل را رد کرد. مسأله سادهتر از «عملیّات پیچیده» است. او از روی سادگی و نادانی قول ملاقات با یک مرجع دینی را پذیرفته و بدون ممانعت سیستم اطلاعاتی فرانسه به عراق رفته و طبق اظهار مقامات عراقی بنا بر موافقتنامهی استرداد مجرمین بین ایران و عراق مانند بسیاری از متّهمان سیاسی دیگر به ایران مسترد شده است.
دو سه نکتهی باقیمانده: اوّلاً موافقتنامهی استرداد مجرمین بین دولتها بسته میشود نه نیروهای نظامی پس باز هم در نهایت این دولت است که باعث بازگشت او شده است و اینجا هم مانند زدن پهپاد امریکایی که کار ارتش به نام سپاه تمام شد، سازمان اطلاعات سپاه خودش را همهکاره نشان داد. ثانیاً شخصی که با نام شیرین نجفی با ایران اینترنشنال مصاحبه کرده و گفته که زم با افرادی درون دفتر سیستانی تماس داشت، با این حرف بیشتر خودش را در معرض اتّهام قرار میدهد چون کمی اطّلاع از دفتر مرجعیّت دینی این ادّعا را رد میکند و این گفته به حرفی دیکتهشده میماند. در پایان باید گفت که حاصل سه نکتهی فوق به علاوهی هیاهوهای مشابه مانند دستگیری و آزادی خبرنگار روسی میزان تسلّط و خبرگی اطلاعات سپاه را بیش از پیش روشن میکند؛ هیاهوی بسیار برای هیچ.
نوشین جعفری عکّاس تآتر و سینما به اتّهام داشتن حساب تویتری که به مقدّسات و تظام مقدّس اهانت میکرد، بازداشت شد. دلیلش نیز همنامی وبلاگ قدیم او و نام کاربر موردنظر بود. صرف همین دلیل به تنهایی برای نشاندادن پوچبودن بازداشتش کفایت میکند. بیشمار نامهای مشترک در وبلاگهای فارسی و کاربران شبکههای اجتماعی وجود دارد. خود من پیش از آغاز «ایمایان» چند نام دیگر را مدّ نظر داشتم که با جستجویی دیدم یکی دو وبلاگ -گرچه گمنام و کمبازدید ولی- به آن نامها هست. حدّ شعور سربازان گمنام در همین حدّ است. پس از دستگیری او با ایجاد چند حساب قلّابی تلاش کردند یکیبودن آن دو را توجیه کنند که با زیرکی کاربران دیگر لو رفتند. سپس او را مجبور کردند که با تماس با یکی از دوستانش به او بگوید که رمز عبور حساب تویتری را در اختیارش بگذارد که باز هم کسی باور نکرد. حالا او با سپردن وثیقه آزاد شده است. اگر واقعاً توان اثبات یکیبودن او با آن حساب کاربری را داشتند هرگز چنین نمیکردند. حالا به یاد بیاورید توفان اتّهامزنی کاربران جیرهخوار نظام به بهانهی این بازداشت. طبعاً چون این عزیزان «ابنالوقتی» را بازتعریف کردهاند، از گذشته درس نمیگیرند، فقط در زمان حال زندگی میکنند و امروز دنبال جنجال تازهایاند که فردا پوچبودنش معلوم میشود. این اوّلین نمونه از هوش سیستم اطلاعاتی موازی.
۲
یکی از مهمترین اختلافنظرهای وزارت اطلاعات با اطلاعات سپاه بر سر فعّالان محیط زیست است. این فعّالان بدون امکان تماس با خانواده یا وکیل مدّتهای طولانی در بازداشت بودند و یکی از آنها یعنی مرحوم کاووس سیّدامامی به مرگی مشکوک درگذشت. حالا و با ناتوانی اطلاعات سپاه از اثبات نظرش، رهبرنظام مجبور شده پرونده را به شورایعالی امنیّت ملّی ارجاع دهد و خواسته که به نظر وزارت اطّلاعات توجّه شود که به دنبال آن اتّهام «افساد در ارض» از پروندهی آنها حذف شده است. شورایعالی امنیّت ملّی پیشتر و همزمان با برگزاری دادگاهشان آنها را جاسوس هم ندانسته بود. سابقهی چنین دخالتی از خامنهای نادر است و معنایی جز تلاش برای بستن آبرومند پرونده ندارد. گذشته از هیاهوی پیادهنظام مجازی و امنیّتیهای حقیر در قالب روزنامهنگاران پروندهساز، فقط برآورد کنید مقدار هزینهای را که این بازداشتها و آن مرگ روی دست نظام گذاشت تا میزان شعور نوچههای طائب را دریابید.
۳
پس از مصاحبهای همکاران روحالله زم و همسرش و تأیید دولت فرانسه که وی با پرواز به عراق رفته و طبق اطلاعیّهی اطلاعات سپاه به داخل ایران هدایت نشده بلکه در عراق بازداشت شده است، برادران باهوش سپاه در خبرگزاریهای نزدیک به خود خبر بازداشت را او در اربیل و نزدیکی مرز ایران کار کردند تا بگویند هم نزدیک ایران گرفته شده و هم واقعاً این کار حاصل تلاش پیچیدهای بوده است. یکی دو سایت به ظاهر مستقل هم با شگفتی از شایعهی بازداشت او در بغداد نوشتند. شگفتی رفتن او به اربیل است نه رفتن به بغداد. او یا هر فعّال رسانهای دیگر برای تماس با افرادی در حدّ خودش نیازی به حضور فیزیکی در محل ندارد بلکه از همانجا میتواند تماس امن و مستقیم برقرار کند. حضور فیزیکی زمانی معنا دارد که پای ملاقات با یک شخصیّت برجسته در میان باشد. اقلیم کردستان عراق هم بازداشت او در اربیل را رد کرد. مسأله سادهتر از «عملیّات پیچیده» است. او از روی سادگی و نادانی قول ملاقات با یک مرجع دینی را پذیرفته و بدون ممانعت سیستم اطلاعاتی فرانسه به عراق رفته و طبق اظهار مقامات عراقی بنا بر موافقتنامهی استرداد مجرمین بین ایران و عراق مانند بسیاری از متّهمان سیاسی دیگر به ایران مسترد شده است.
دو سه نکتهی باقیمانده: اوّلاً موافقتنامهی استرداد مجرمین بین دولتها بسته میشود نه نیروهای نظامی پس باز هم در نهایت این دولت است که باعث بازگشت او شده است و اینجا هم مانند زدن پهپاد امریکایی که کار ارتش به نام سپاه تمام شد، سازمان اطلاعات سپاه خودش را همهکاره نشان داد. ثانیاً شخصی که با نام شیرین نجفی با ایران اینترنشنال مصاحبه کرده و گفته که زم با افرادی درون دفتر سیستانی تماس داشت، با این حرف بیشتر خودش را در معرض اتّهام قرار میدهد چون کمی اطّلاع از دفتر مرجعیّت دینی این ادّعا را رد میکند و این گفته به حرفی دیکتهشده میماند. در پایان باید گفت که حاصل سه نکتهی فوق به علاوهی هیاهوهای مشابه مانند دستگیری و آزادی خبرنگار روسی میزان تسلّط و خبرگی اطلاعات سپاه را بیش از پیش روشن میکند؛ هیاهوی بسیار برای هیچ.
ماجرای دستگیری و هم آزاد کردن خبرنگار روس به دستور پوتین انجام شده بود تا با تقضای آزادی او بعدا برای خود محبوبیت دست و پا کند.
پاسخحذفماجرا به نفع پوتین تمام شد ولی اینکه به درخواست او هم بوده معلوم نیست چون به ضرر طرف ایرانی شد.
حذفگمان نمیکنم پوین دنبال منافع ایران باشد
حذفپوتین دستور میدهد و آیت اللهها در تهران بدون سوال اجرا میکنند. راه دیگری ندارند
اینها چنان خود را کنار رینگ گیر انداخته اند که به هر رنگ پوتین خواهند رقصید