دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸
وقتی رهبرنظام به فاصلهی کوتاهی پس از اعتراضات آبان از ثبتنام بیمحابای نامزدان مجلس انتقاد کرد، همهی نظرها به محتوای سخنان او جلب شد ولی به نظر من زمان و شیوهی بیان آن مهمتر بود. برایم عجیب بود در حالی که هنوز اعتراضات فروکش نکرده، او با خیال راحت از اینکه دستاندازی بود و گذشت، با خود گفته برویم سر مسألهی بعدی. این روحیهی جاهلانه و مستکبرانهی او در این حد تازگی داشت.
نظامیان و خواص نزدیک به رهبر در اعتراضات ۸۸ بعدها گفتند که وقتی رهبرشان به آنها دستور مهار اعتراضات را داد، افزود که «من خون کف خیابان نمیخواهم». حالا و با صرفنظر از خبر رویترز و با دیدن آنچه در واقع رخ داد، به نظر میرسد که دیگر این قید برداشت شده و حفظ نظام با «هر کاری که لازم باشد» جای آن را گرفته است. کبر سن، سالها در مسند قدرت بودن، نداشتن ارتباط تنگاتنگ با جامعه و وجود فیلترهای پیرامونی، خامنهای را از آنچه زیر پوست جامعه میگذرد غافل کرده است. کار جمهوری اسلامی از درمان دارویی (اصلاحات) گذشته و شاید با عمل جراحی (اصلاح ساختار = تغییر قانون اساسی) باقی بماند ولی این درصورتی است که بیمار، هم از عارضهی خود آگاه باشد و هم بخواهد درمان شود ولی وقتی کسی فکر میکند که سالم و سرحال و در اوج قدرت است، افول حتمی است و فقط دیر و زود دارد.
تقی آزاد ارمکی در مصاحبهای گفت آنچه دیدیم سقف اعتراضات بود و در آینده از این بالاتر نمیرود. از کجا چنین قدرتی بر دیدن آینده دارید؟ آیا دیدن تناوب اعتراضات از ۸۸ تا ۹۶ و ۹۸ -چه از لحاظ دورهی زمانی و چه شدّت آن- این را به شما میگوید؟ این حرف آرزواندیشی خامی بیش نیست که یکی از اعضای حلقهی جامعهشناسی مدافع وضع موجود بیان کرده است. من مانند مصطفی تاجزاده و عبدالکریم سروش معتقدم که در صورت ادامهی این وضع و تداوم بگیر و ببندها اعتراضات حتماً رادیکالتر میشود که مسئولیّت آن با نظام و رهبرنظام است.
خامنهای با دستور بازگشت کمیتههای بدنام و خودسر دههی شصت عملاً به استقبال خشونت در اعتراضات آینده رفته است. از مصایب این کمیتهها برای نسل جدید هرچه بگوییم کم گفتهایم. بی هیچ تردیدی در صورت اجرای حرف او اعتراض بعدی تراژدی بزرگی خواهد بود چون هم افراد عادی و آموزشندیده به سادگی مرتکب قتل می شوند و هم خلع سلاح آنها -به نسبت نیروهای انتظامی- برای دیگر معترضان آسانتر است. اینکه نظام و اوضاع کشور دارد به اوایل دههی شصت برمیگردد بسیار هشداردهنده است. این بازی با اعداد و رقمها نیست؛ در صورت کنترلنکردن قدرتطلبی نظامیان و نیروهای موسوم به ارزشی واقعاً ممکن است اوضاع به پیش از آن و پایان دههی پنجاه هم برگردد. حتّی کسی که خودش را به خواب زده است هم میتواند سیر قهقرای نظام را ببیند و احساس کند.
استعمال لغت "مستکبرانه" درباره رهبری در غیر ما وضع له است. با توجه به اینکه وارثان ارض مستضعفانند و ایشان جزو آنان است باید از لغت "مستضعفانه" استفاده میشد.
پاسخحذف:))))
حذف:)))))
پاسخحذف