دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۸
به نظرم سادهلوحی است که اقدام اخیر امریکا در ترور سلیمانی را فقط منتسب به یک فرد و یا حلقهی کوچک اطرافیانش کنیم. اگر چنین باشد هر گونه تحلیلی بیمعنا خواهد بود. پس بنا را بر این میگذاریم که اتاق فکری پشت این جریان است که کلّ موضعگیری ترامپ دربارهی ایران در دوران ریاستجمهوریاش را هم اداره میکند.
توجیه حکومت امریکا در اینکه سلیمانی نقشهای گسترده برای حمله به افراد و منافع امریکا داشت، کسی را قانع نکرد. برای قتل یک پیمانکار امریکایی هم حمله به پایگاه حشد و کشتن ۲۵ نفر -حتّی با معیارهای امریکایی- کافی به نظر میرسید. امکان زدن ابومهدی مهندس به تنهایی هم وجود داشت؛ پس مسئله ورای این حرفهاست و به نقشهی کلّی امریکای ترامپ در برابر ایران برمیگردد.
ترامپ پس از به قدرت رسیدن بنا را بر مهار ایران گذاشت؛ اوباما نیز چنین کرد ولی با دو تفاوت: اوّلاً مسئلهی اوباما با ایران تنها سلاح اتمی بود ولی ترامپ حضور منطقهای گستردهی ایران را هم مدّ نظر داشت. ثانیاً سلاح اوباما فقط تحریم اقتصادی بود که به شدیدترین وجه اعمال کرد و موفّق شد که ایران را پای میز مذاکره بیاورد ولی ترامپ پس از دیدن ناکارآمدی سلاح اوباما، از چند روز پیش نشان داد که برای کشاندن ایران پای مذاکره به کاربرد محدود ولی هدفمند و مؤثّر سلاح نظامی هم متوسّل میشود.
ایران در برابر ترور سلیمانی سه کار میتواند بکند:
یک. واکنش نظامی
این واکنش خواه «انتقام سخت» باشد یا غیرسخت با پاسخ شدید امریکا روبهرو خواهد شد. برای افکار عمومی ولایی شاید هیچ چیز جز انتقام کافی نباشد ولی نظام ایران میداند که فقط با هدفگیری نیروگاههای برق، کشور در خاموشی فرو میرود. اس سیصدهایی که معلوم نیست در برابر جنگندههای رادارگریز چقدر کارایی دارند فقط در تهران، اصفهان و بوشهر مستقر شدهاند و باقی ایران در برابر حملات امریکا مصونیّت ندارد.
حالا در سوگ سلیمانی شاید اتّحادی موقّت در ایران به وجود آمده باشد ولی در صورت بروز هرجومرج ممکن است سناریوی دی ۹۶ یا آبان ۹۸ تکرار شود و نظام میداند که نمیتواند در دو جبهه بجنگد. گرچه دیپلماتها و امثال تختروانچی نیز از مقابلهی نظامی سخن گفتهاند ولی سخن امیرعلی حاجیزاده -که به تازگی از ترور اسرائیل جان سالم بهدربرد- که «خروج امریکا از منطقه تنها انتقام است» شاید نشان بدهد که نظام از هر گونه درگیری اجتناب خواهد کرد.
شاید کسی بگوید که ایران عملاً با هدف قراردادن نابودی اسرائیل دیر یا زود به سوی یک رویارویی نظامی خواهد رفت ولی مهم بر سر این «دیر یا زود» است. ایران قصد دارد پس از پایان مهلت برجام از روسیه سلاح پیشرفته بخرد، خودش هم در تولیدات داخلی پیشرفتهای لازم را به دست بیاورد و ماهواره به فضا بفرستد تا چیرگی اطلاعاتی بر منطقه داشته باشد؛ بدون طیّ این مراحل، درگیری نظامی با حریفانی مانند اسرائیل و امریکا منطقی نیست. پس اگر درگیری نظامی هم در کار باشد به سالهای بعد موکول شده است.
دو. مذاکره
تن دادن به اوّلین پیشنهاد ترامپ پس از ترور سلیمانی یعنی مذاکره، دوّمین گزینهی ایران در برابر امریکاست. این مذاکره که پذیرش جام زهری تلختر از جام زهر عراق خواهد بود به معنای چشمپوشی ایران از حضور منطقهای گستردهی خود در قبال برداشتن تحریمها خواهد بود و نظام ایران به هیچ عنوان چنین چیزی را «به سادگی» نخواهد پذیرفت. تمام هویّت نظام فعلی بر رسیدن به قدس است حتّی شعار جنگ عراق این بود که «راه قدس از کربلا میگذرد». حالا و با رسیدن به مرزهای اسرائیل، پذیرش ایدهی بازگشت مسالمتآمیز خیلی دور از انتظار به نظر میرسد. فشار بیسابقهی اقتصادی و حملات نظامی مستمر اسرائیل هم نتوانست ایران را پای میز مذاکره بیاورد. ایران «به سادگی» این گزینه را نمیپذیرد.
سه. خویشتنداری و عدم مقابله به مثل
در آیندهی نزدیک به نظرم این مهمترین کاری است که ایران خواهد کرد. دو گزینهی بالا تمام دستاوردهای دو دههی اخیر ایران را در منطقه از بین خواهد برد. پس با تکیه به شعارها، نمایش قدرت درون مرزها و تلاش برای بیرون راندن امریکا از عراق سعی میکند نشان دهد که انتقامش را گرفته است و همانطور که در برابر هشتگ «انتقام بگیرید» پس از اوّلین حملهی اسرائیل کاری نکرد و اتّفاقی هم نیفتاد در برابر هشتگ «انتقام سخت» هم کاری نکند و آن را به مرور زمان به فراموشی بسپارد.
چه خواهد شد؟
هر گونه گمانهزنی در این شرایط فقط بیان یک احتمال خواهد بود. اگر همانطور که بالاتر گفتم ورود به فاز نظامی بخشی از برنامهی امریکا برای مهار ایران باشد، تصوّر ایستادن امریکا در این نقطه خیلی واقعبینانه نیست و این کار با زدن دیگر اهداف ارزشمند از متّحدان ایران در عراق یا خارج از آن ادامه خواهد یافت. شاید کنگره بتواند با تصویب طرحی ترامپ را مهار کند یا خودش با دیدن واکنشهای منفی به زدن سلیمانی از ادامهی کار صرفنظر کند ولی اگر چنین نشود، باید منتظر خبرهای دیگری هم بود. گروه ترامپ قطعاً پیش از ترور سلیمانی پیشبینی این روزها را میکرد. حالا هم با تهدید عراق به تحریم شدید نپذیرفته که از عراق خارج شود؛ به ویژه اینکه این خروج به معنای موفّقیّتی برای ایران تلقّی خواهد شد. هزینهکردن بیلیونی برای پایگاه هم بهانهای بیش نیست. امریکا در افغانستان خیلی بیشتر هزینه کرد ولی ترامپ قصد خروج از آنجا را داشت و دارد. ترامپ نمیخواهد امتیازی به ایران و متّحدانش بدهد.
در صورت ادامهی حمله به افراد، متّحدان یا منافع ایران، نظام یکی از دو راه اوّل را پیش رو خواهد داشت. که به نظرم دوّمین گزینه محتملترین آن خواهد بود. در این صورت نیز نظام جام زهر را به دست میگیرد ولی سر نمیکشد یعنی تسلیم نمیشود بلکه سعی میکند که مذاکره را به صورت دفعالوقتی پیش ببرد تا پایان دورهی ترامپ فرا برسد و دوباره به موقعیّت اواخر دوران اوباما برگردد. تنها گزینش مجدّد ترامپ میتواند جام زهر را به ایران بچشاند.
اینها فقط بیان سناریوهایی است که با دادههای فعلی محتمل به نظر میرسد؛ هر اتّفاق غیرمترقّبه یا سرزدن اشتباهی ممکن است کار را به جنگ بکشاند که امیدوارم چنین نشود.
پیشین: ببر کاغذی، شیر کاغذی
امریکاییها که دارند از عراق میروند!
پاسخحذفتکذیب شد.
حذفبا سلام به نظر من ترامپ پیش بینی این تشیع جنازه میلیونی را نمی کرد و بازنده شده است. هم در عراق که با توجه به مصوبه مجلس عراق باید از آنجا خارج شود و از طرفی باعث محبوبیت کتائب شده است و هم در ایران که باعث تثبیت پایه های نظام شده است.
پاسخحذفسلام. قصد ترامپ براندازی نبود که تشییع یا تبلیغات، نظام را -به طور موقت- تثبیت کند یا نکند؛ وادارکردن ایران به انعطاف سیاسی است که خواهیم دید محاسباتش درست از آب درمیآید یا خیر.
حذف