شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۹
«...مرا با چشم بسته به زندان اوین بردند و در سلؤل انفرادی محبوس نمودند و با اینکه پیشاپیش و در بازجوییهای اوّلیه واقعیّت امر برایشان مسلّم بود، همچنان به بازداشت من ادامه دادند تا سرانجام پس از یک هفته به عنوان اعتراض به این عمل دور از تقوای نظام اسلامی، اعلام اعتصاب غذا نمودم...»
این یادداشت با اینکه به نظر خیلی آشنا میآید ولی یکی از نوشتههای محکومان اعتراضات ۹۶ و ۹۸ نیست بلکه تاریخ نگارش آن به ۲۴ اردیبهشت ۵۸ برمیگردد، یعنی بیش از ۴۱ سال پیش و به قلم حبیبالله آشوری که درست در چنین روزهایی، در ۲۸ شهریور ۶۰ اعدام شد. مخاطب نامه آیتالله خمینی است و اعدام آشوری نشان میدهد که چقدر این نامهنگاری مفید بوده است. از آنجا که وی همراه حدود پنجاه نفر از زندانیان مجاهد اعدام شد، این گمان قوّت گرفت که خود او جزو آنان باشد ولی او به گفتهی آشنایانش عضو هیچ گروه و دستهای نبود و انتسابش به «فرقان» را هم در تماس با روزنامهی کیهان نفی کرده بود.
عمدهترین دلیل اعدام او حکم ارتداد وی بنا به نظر ابوالقاسم خزعلی و مصباح یزدی بر اساس کتاب توحید بود. «توحید» را چندسال پیش برای دانلود گذاشتم ولی هر قدر منتظر شدم کسی چیزی ننوشت دربارهی کتابی که سیّدعلی خامنهای محتوای آن را از آن خود میدانست ولی بر اساس همان کتاب یکی از آشنایانش اعدام شد بیآنکه برای رهایی او کمترین تلاشی کند. خیلی مختصر نگاهی میاندازم به محتوای کتاب توحید.
از دید نویسندهی کتاب، توحید سه بعد اعتقادی، ابلاغی و عملی دارد و مراد از عمل هم شامل اعمال فردی و اعمال اجتماعی است که مهمترین آن تشکیل حکومت و برقراری عدل و داد است. بدون این جزء آخر، توحید ناقص است و پیام دین ناشنیده و ابتر میماند. این چکیدهی کتاب توحید است که از ابتدا تا انتها بارها کمابیش به یک شکل واحد تکرار و تکرار میشود.
محتوای کتاب و تأکید بسیار بر وجه اجتماعی آن، سکّهی رایج آن دوران بود که تا کنون هم ادامه یافته است. اگر روحانیان سنّتی علیه این کتاب موضع میگرفتند عجیب نبود ولی کلیّات سخن نویسندهی توحید کلامی است که چهار دهه از منابر جمعه و تریبونهای رسمی به گوش میرسد. خامنهای میگوید که آشوری حرفهای او را به نام خودش چاپ کرده ولی اساس و بنیان کتاب، برداشت ناقصی از بخشی از کتب دکتر علی شریعتی است که کلیدواژههای آشنای توتم، فتیش، پانتئون، استحمار، الیناسیون و دیگر واژههای پرکاربرد او به کرّات در کتاب مشاهده میشود. اگر قرار به کپیبرداری باشد، آشوری از شریعتی اقباس کرده نه از خامنهای که خودش وامدار شریعتی بود؛ گرچه هم در زمان ریاستجمهوری و هم در زمان رهبری از دیگر همفکران او دوری گزید و کمکی به همراهان پیشین خود ننمود.
اساس کتاب نوعی نگاه ثنوی به جهان است که شر، طاغوت و شیطان نه به عنوان لازمه و پیشزمینهی اختیار بشر بلکه همچون رقیب خدا در صحنهاند. جنگی بین خدا و شیطان درگرفته و مسلمان واقعی نباید اجازه دهد که خدا بازندهی این جدال باشد. باید پای در عرصه بنهد و پیروزی را برای جبههی حق به ارمغان بیاورد. گرچه کتاب مدّعی است در برابر شرک ایستاده ولی همین دیدگاه خود ناشی از نوعی شرک خفی است که البتّه سالهاست از زبان روحانیان حکومتی شنیده میشود.
واضحترین و فردیترین آیات قرآن هم از دید آشوری ترجمهای غریب -به نفع اسلام انقلابی- دارند. مثلاً «ولا تطع المکذّبین» را «از ضدّانقلاب فرمان نبر» معنا میکند.(ص۹۳) یا «من شرّ الوسواس الخنّاس» را به «از شرّ افسون نظام افسونگر» برمیگرداند و ترجمهی ابتدای سورهی فلق هم از نگاه وی اینطور است: «پناه میبرم به سررشتهدار سپیدهدمان انقلاب از شرّ روشها و اندیشههای کهنه و هر نظام سیاهی که هستی انسانها را فرا گرفته است» (ص ۳۵۴)
از دید آشوری «تقیّه» اگر به معنای کتمان است، منظور «لوندادن» اطلاعات جبههی حق مثلاً در زندان و زیر شکنجه است. (ص ۳۶۳) یا «ابنالسبیل» را نه در راه مانده و محتاج خرج سفر بلکه ابتدا سبیل را راه جهاد معنا میکند سپس ابنالسبیل را کسی که برای جنگ در راه حق به پول نیاز دارد. (ص ۲۸۲) او در ابتدای کتاب «فلاح» را نه رستگاری بلکه پیروزی و غلبه معنا میکند و هر جا مشتقّات مصدر «حکم» در قرآن آمده -که معانی گوناگون دارد- آن را به معنای حکومت و حاکمیّت سیاسی میگیرد که بیشباهت به تلقّی آیتالله خمینی از احادیثی نیست که پایه و اساس «ولایت فقیه» شدند. (ص ۱۶۲)
دیدگاه اقتصادی کتاب برداشت افراطی و سادهای از چپگرایی مرسوم آن سالهاست. نویسنده با هر گونه پرداخت پول به شخص سرمایهدار مخالف است. از دید او افراد حتماً باید خود کار کنند و به صرف داشتن پول نمیتوانند سهمی از سود حاصل از آن ببرند. او پرداخت انواع وام به افراد، شرکتها و کارخانجات و خرید سهام آنها را نیز قسمی از ربا برمیشمرد که طبعاً بر این اساس باید همهی بانکها، بازارهای بورس و نهادهای مالی جهان تعطیل شوند.(ص ۱۲۹) آشوری بر اساس «لیس للانسان الّا ما سعی» حکم میکند که پول و امکانات مالی را از کسانی که کار و تولید نمیکنند بگیرید تا یا به زور تن به کار بدهند یا زحمت کم کنند! (ص ۱۲۸) میبینید که مصادرههای اوایل انقلاب در برابر فتوای قاطع آشوری لطیفهای بیش نبودند.
نه برداشت تندروانه و التقاطی آشوری از آیات و روایات به ویژه در آن زمان عجیب و نادر بود و نه مطلبی در کتاب میتوان یافت که با سختگیرانهترین برداشت بتوان بر اساس آن حکم به ارتدادش داد. درگیریهای شخصی و انتقادهای تند او به روحانیانی که از دید وی مرفّه زندگی میکردند، منشأ جبههگیری علیه او بود که به معنای دقیق کلمه شوخی شوخی به مرگ یا قتل او انجامید. عبدالحمید دیالمه از روحانیان آتشینمزاج وقت او را با لباس مبدّل در مجلس شورای اسلامی میبیند و به پاسداران نشان میدهد. آشوری زندانی و بعد تیرباران میشود؛ آن هم بر اساس کتابی که رهبر بعدی جمهوری اسلامی محتوایش را رونویسی از سخنان خود میدانست. چرخ روزگار از این بازیها بسیار دارد.
این یادداشت با اینکه به نظر خیلی آشنا میآید ولی یکی از نوشتههای محکومان اعتراضات ۹۶ و ۹۸ نیست بلکه تاریخ نگارش آن به ۲۴ اردیبهشت ۵۸ برمیگردد، یعنی بیش از ۴۱ سال پیش و به قلم حبیبالله آشوری که درست در چنین روزهایی، در ۲۸ شهریور ۶۰ اعدام شد. مخاطب نامه آیتالله خمینی است و اعدام آشوری نشان میدهد که چقدر این نامهنگاری مفید بوده است. از آنجا که وی همراه حدود پنجاه نفر از زندانیان مجاهد اعدام شد، این گمان قوّت گرفت که خود او جزو آنان باشد ولی او به گفتهی آشنایانش عضو هیچ گروه و دستهای نبود و انتسابش به «فرقان» را هم در تماس با روزنامهی کیهان نفی کرده بود.
عمدهترین دلیل اعدام او حکم ارتداد وی بنا به نظر ابوالقاسم خزعلی و مصباح یزدی بر اساس کتاب توحید بود. «توحید» را چندسال پیش برای دانلود گذاشتم ولی هر قدر منتظر شدم کسی چیزی ننوشت دربارهی کتابی که سیّدعلی خامنهای محتوای آن را از آن خود میدانست ولی بر اساس همان کتاب یکی از آشنایانش اعدام شد بیآنکه برای رهایی او کمترین تلاشی کند. خیلی مختصر نگاهی میاندازم به محتوای کتاب توحید.
از دید نویسندهی کتاب، توحید سه بعد اعتقادی، ابلاغی و عملی دارد و مراد از عمل هم شامل اعمال فردی و اعمال اجتماعی است که مهمترین آن تشکیل حکومت و برقراری عدل و داد است. بدون این جزء آخر، توحید ناقص است و پیام دین ناشنیده و ابتر میماند. این چکیدهی کتاب توحید است که از ابتدا تا انتها بارها کمابیش به یک شکل واحد تکرار و تکرار میشود.
محتوای کتاب و تأکید بسیار بر وجه اجتماعی آن، سکّهی رایج آن دوران بود که تا کنون هم ادامه یافته است. اگر روحانیان سنّتی علیه این کتاب موضع میگرفتند عجیب نبود ولی کلیّات سخن نویسندهی توحید کلامی است که چهار دهه از منابر جمعه و تریبونهای رسمی به گوش میرسد. خامنهای میگوید که آشوری حرفهای او را به نام خودش چاپ کرده ولی اساس و بنیان کتاب، برداشت ناقصی از بخشی از کتب دکتر علی شریعتی است که کلیدواژههای آشنای توتم، فتیش، پانتئون، استحمار، الیناسیون و دیگر واژههای پرکاربرد او به کرّات در کتاب مشاهده میشود. اگر قرار به کپیبرداری باشد، آشوری از شریعتی اقباس کرده نه از خامنهای که خودش وامدار شریعتی بود؛ گرچه هم در زمان ریاستجمهوری و هم در زمان رهبری از دیگر همفکران او دوری گزید و کمکی به همراهان پیشین خود ننمود.
اساس کتاب نوعی نگاه ثنوی به جهان است که شر، طاغوت و شیطان نه به عنوان لازمه و پیشزمینهی اختیار بشر بلکه همچون رقیب خدا در صحنهاند. جنگی بین خدا و شیطان درگرفته و مسلمان واقعی نباید اجازه دهد که خدا بازندهی این جدال باشد. باید پای در عرصه بنهد و پیروزی را برای جبههی حق به ارمغان بیاورد. گرچه کتاب مدّعی است در برابر شرک ایستاده ولی همین دیدگاه خود ناشی از نوعی شرک خفی است که البتّه سالهاست از زبان روحانیان حکومتی شنیده میشود.
واضحترین و فردیترین آیات قرآن هم از دید آشوری ترجمهای غریب -به نفع اسلام انقلابی- دارند. مثلاً «ولا تطع المکذّبین» را «از ضدّانقلاب فرمان نبر» معنا میکند.(ص۹۳) یا «من شرّ الوسواس الخنّاس» را به «از شرّ افسون نظام افسونگر» برمیگرداند و ترجمهی ابتدای سورهی فلق هم از نگاه وی اینطور است: «پناه میبرم به سررشتهدار سپیدهدمان انقلاب از شرّ روشها و اندیشههای کهنه و هر نظام سیاهی که هستی انسانها را فرا گرفته است» (ص ۳۵۴)
از دید آشوری «تقیّه» اگر به معنای کتمان است، منظور «لوندادن» اطلاعات جبههی حق مثلاً در زندان و زیر شکنجه است. (ص ۳۶۳) یا «ابنالسبیل» را نه در راه مانده و محتاج خرج سفر بلکه ابتدا سبیل را راه جهاد معنا میکند سپس ابنالسبیل را کسی که برای جنگ در راه حق به پول نیاز دارد. (ص ۲۸۲) او در ابتدای کتاب «فلاح» را نه رستگاری بلکه پیروزی و غلبه معنا میکند و هر جا مشتقّات مصدر «حکم» در قرآن آمده -که معانی گوناگون دارد- آن را به معنای حکومت و حاکمیّت سیاسی میگیرد که بیشباهت به تلقّی آیتالله خمینی از احادیثی نیست که پایه و اساس «ولایت فقیه» شدند. (ص ۱۶۲)
دیدگاه اقتصادی کتاب برداشت افراطی و سادهای از چپگرایی مرسوم آن سالهاست. نویسنده با هر گونه پرداخت پول به شخص سرمایهدار مخالف است. از دید او افراد حتماً باید خود کار کنند و به صرف داشتن پول نمیتوانند سهمی از سود حاصل از آن ببرند. او پرداخت انواع وام به افراد، شرکتها و کارخانجات و خرید سهام آنها را نیز قسمی از ربا برمیشمرد که طبعاً بر این اساس باید همهی بانکها، بازارهای بورس و نهادهای مالی جهان تعطیل شوند.(ص ۱۲۹) آشوری بر اساس «لیس للانسان الّا ما سعی» حکم میکند که پول و امکانات مالی را از کسانی که کار و تولید نمیکنند بگیرید تا یا به زور تن به کار بدهند یا زحمت کم کنند! (ص ۱۲۸) میبینید که مصادرههای اوایل انقلاب در برابر فتوای قاطع آشوری لطیفهای بیش نبودند.
نه برداشت تندروانه و التقاطی آشوری از آیات و روایات به ویژه در آن زمان عجیب و نادر بود و نه مطلبی در کتاب میتوان یافت که با سختگیرانهترین برداشت بتوان بر اساس آن حکم به ارتدادش داد. درگیریهای شخصی و انتقادهای تند او به روحانیانی که از دید وی مرفّه زندگی میکردند، منشأ جبههگیری علیه او بود که به معنای دقیق کلمه شوخی شوخی به مرگ یا قتل او انجامید. عبدالحمید دیالمه از روحانیان آتشینمزاج وقت او را با لباس مبدّل در مجلس شورای اسلامی میبیند و به پاسداران نشان میدهد. آشوری زندانی و بعد تیرباران میشود؛ آن هم بر اساس کتابی که رهبر بعدی جمهوری اسلامی محتوایش را رونویسی از سخنان خود میدانست. چرخ روزگار از این بازیها بسیار دارد.
در همین زمینه: کتاب توحید آشوری
خدا را شکر همین آقا حبیب،به حکومت نرسید. فکر کنم با این عقاید افراطی با چیزی شبیه کشور چین در زمان مائو یا خمرهای سرخ در کامبوج مواجه می شدیم.
پاسخحذفباید از کسانی که شعارهای عدالتخواهانه تند می دهند به خدا پناه برد.
نامه تظلمخواهی او به رهبر از کدام منبع در وب منتشر شده است؟
پاسخحذفگویا پسرش منتشر کرده.
حذفhttps://www.parsine.com/fa/news/185730/%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%85%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF-%D8%A2%D8%B4%D9%88%D8%B1%DB%8C
پاسخحذف