یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹
یکی از سریالهای کمدی موفّق چندسال اخیر «نظریّهی انفجار بزرگ» (The Big Bang Theory) بود با ترکیبی دلپذیر –والبتّه ناقص- از تنوّع فرهنگی و بررسی طنزآمیز تضادهای بین آنها و شوخی با ویژگیهای آیینی و رسم و رسوم ملّتها در قالب دستاوردهای فیزیک نوین. آن قید «ناقص» را برای این آوردم که مثل همیشه و متأسّفانه با اینکه سیاهپوستان درصد قابل توجّهی از جمعیّت امریکا را تشکیل میدهند ولی مثل بسیاری از سریالهای موفّق دیگر مانند «دوستان» (Friends) خبر چندانی از بازیگران سیاهپوست در آن نبود. از آنجا که قصدم بررسی این سریال نیست از این نکته میگذرم و میروم سر موضوع اصلی این یادداشت.
چندروز پیش از قضایای اخیر فرانسه بود که از خودم پرسیدم اگر یکی از شخصیّتهای این سریال مسلمان بود، چه اتّفاقی میافتاد؟ به گمانم باید منتظر واکنشهای عجیب و غریب برخی از مسلمانان میبودیم. دو تن از شخصیّتهای اصلی این سریال یعنی راجش کوتراپالی هندو و هاوارد والوویتز یهودیاند و نویسندگان سریال هر شوخی قابل تصوّری که فکرش را بکنید با آنها میکنند؛ از فقر و ازدحام جمعیّت، تناسخ، حرمت گاو و گوشت آن برای راج گرفته تا مراسم مذهبی، غذاهای سنّتی بدمزّه، ختنهشدن و دیگر ویژگیهایی که راست و دروغ یهودیها به آن معروفند. حتّی درصدی از این شوخیها با مسلمانان میتوانست به بروز عکسالعملهای آنچنانی بینجامد. همین چندی پیش ریانا در یکی از ویدئو کلیپهایش ناخواسته از یکی از احادیث استفاده کرده بود که پس از واکنش بعضی مسلمانان مجبور به عذرخواهی شد. این مخالفتها برای دیگر مذاهب هم نمونههای زیادی دارد، معروفترینش شاید، آهنگ (They Don’t Care About Us) از مایکل جکسون. اگر واکنشها در حدّ اعتراض نظری باشد، باز امکان تبادل نظر بهتری وجود دارد ولی وقتی کار به خشونت عملی میرسد، مسیر به بنبست منتهی میشود. چرا اینگونه است؟
اوّل اینکه قضایای مشابهی علیه مسلمانان از سوی ناسیونالیستهای افراطی در اروپا، بوداییها در میانمار، کمونیستها در چین و یهودیان بنیادگرا در اسرائیل در طول سالیان گذشته دیده شده و میشود، این اعمال خشن متأسّفانه مختص یک گروه یا معتقدان به یک دین و مذهب نیست. ندیدهام به هنگام بررسی خشونتی که از سوی دیگر عقاید صورت میگیرد، با «تعمیم»، خطای کس یا کسانی به پای همه یا تمام آن عقیده نوشته شود. لازم نیست یکی از دو طرف مسلمان باشند، گاهی دو گروه غیرمسلمان نظراً یا عملاً از خجالت هم درمیآیند؛ این را گفتم تا تأکید کنم مسئله، بررسی بر حق بودن این و آن نیست؛ مشکلی فرامذهبی است که باید با مشارکت همگانی درمان شود.
دوّم اینکه فقط هنگام بروز این رخدادهاست که همه به فکر چاره میافتند؛ گفتگوهای ناقص تلویزیونی ابتر میماند و با رخدادن ماجرایی جدید همه سراغ بحثهای دیگر میروند. دیروز کرونا و مسئلهی شر در جهان مد بود، امروز خشونت مذهبی و فردا موضوع دیگر. لابد دیدهاید که حتّی متفکّران و روشنفکران در تویتر چقدر پایینتر از سطحی که در نوشتههایشان دیدهایم حرف میزنند؛ چرا؟ چون آن نوشتهها حاصل تأمّل و تعمّق است و این تویتها حاصل واکنش دفعی و کوتاهمدّت. موج گفتگوهای تلویزیونی و یادداشتهای رسانهای هم تابع جزر و مد اخبار است. پس از فرونشستن هیجان یک خبر، اندیشمندان باید برای رفوکردن جهان چهلتکّهی ما آستین بالا بزنند، بدون عجله، با همکاری دیگر عقاید و به شکلی مستمر.
سوّم اینکه بسیاری از میزگردهای تلویزیونی دربارهی نقش دین در دنیای معاصر، مفید بودن یا نبودن، قابل دفاع بودن یا نبودن آن است. این گفتگوها گرچه در نگاه اوّل به نظر بدون مشکل میآیند ولی به شکاف بین ادیان یا دین و سکولاریسم دامن میزنند. اتّخاذ یک عقیده امری شخصی است ولی همزیستی بین عقاید امری جمعی؛ آنچه نیاز است در رسانه به آن توجّه شود این است که پس از مفروض گرفتن و پذیرفتن اختلاف عقاید، چه کنیم که تحمّل و مدارای جمعی بالاتر رود و امکان همزیستی و گفتگو بر اساس مشترکات برای همه فراهم شود. اگر بحث، میزگرد یا تبادل یادداشت با محوریّت نفی یا اثبات دین و مذهب باشد، انگشتگذاشتن بر این اختلاف ِنظری است و لاجرم تقویتکنندهی هر عملی است که دیگری را نفی میکند. مورد سوّم به نظرم نکتهی دقیقی است که اهل قلم باید به آن توجّه کنند.
مادر شلدون در سریال مسیحی معتقدی است که پای مسیح را به همهچیز باز میکند، از صبحانهخوردن تا حلّ تئوریهای فرزندش. چرا در جامعهای که دین و مذهب نقشی اساسی در آن دارد و حتّی نامزدهای ریاستجمهوری سعی میکنند از آن برای افزایش رأی خود استفاده کنند، این شوخی با مذهب واکنش مهمّی در پی ندارد؟ چون همه فرق مطایبه و توهین را متوجّه میشوند. توهین به خشونت دامن میزند ولی طنز تعصّبها را زایل میکند و گاه به شکلی دقیقتر از نقد علمی میتواند کاری کند که همه از شباهتهای میان خود شادمان باشند و به تفاوتهای بین خود احترام بگذارند.
مشکل اینه که بعضیا شوخی سرشون نمیشه، وقتی باهاشون شوخی میکنی میکشنت!
پاسخحذفآیا انتخاب ترامپ منشا تمام نا هنجاری های انسان در حال حاضر شده است ؟
پاسخحذفکره زمین بعنوان تنها مکان زیست برای انسان همواره شاهد از بین رفتن وانقراض گونه های جانوری و گیاهی بوده است. حال نوبت انسان است . انسان نیز بعنوان گونه ای جانوری در حال انقراض است . این انقراض نیز بدست خود انسان شروع شده و تا پایان زیستن انسان نیز ادامه خواهد یافت . پروسه انقراض انسان از مرز بازگشت گذشته است و دیگر کاری برای آن نمیتوان انجام داد.
دلایل انقراض:
ارتش و نیروهایی نظامی
درجهان حاضر مفدار انرژی و منابعی که برای گسترش و نگهداری از این بخش از جامعه جهانی مصرف میگردد به حدی زیاد است که از توان جهان خارج است . این بخش از جامعه جهانی همچون غده ای سرطانی است که به حدی از رشد رسیده است که هیچ درمانی ندارد و روزی موجب مرگ جامعه انسانی میگردد. سیاستمداران یا دانشمندان و یا انسانهای اندیشمند در جهان یا این مسئله را نمیدانند ویا خود را به کری و کوری زده و در باره آن صحبت نمی کنند .
برتولت برشت می گوید ، کسی که حقیقت را نمیداند ، نادان است ولی کسی که میداند و آن را انکار میکند ، خیانتکار است .
نابرابری های اقتصادی
نابرابری های اقتصادی چه در داخل کشورها و یا بین کشورهای جهان هر روز گسترش بیشتری یافته و عمیق تر میشود . این نابرابری ها به آن حد رسیده است که دیگر برای انسانها ی فقیر در همه جا غیر قابل تحمل گشته است و به جایی رسیده که انسانهای ندار برای بدست آوردن نان حاضرند جان بدهند.
اندیشمندان و اقتصاد دانان در جهان فقط به این مورد اشاره میکنند ولی هیچ کدام راه حلی ارائه نمیدهند و حد اکثر از دارا ها میخواهند که انصاف داشته باشند و به فقرا کمک کنند . زهی خیال باطل ؛ اگر دارا ها انصاف داشتند که دارا نمی شدند.
از آسمان زر نباریده بر سرش یا خودش دزد بوده یا پدرش
کانون های بحران سیاسی ونظامی
اسرائیل – تا چند سال دیگر میتوان به این حالت نه جنگ و نه صلح ادامه داد . ایا این مسئله به غیر از حذف یکی از طرفین (اسرائیل یا فلسطین ) از روی کره زمین راه حلی دارد؟
کشمیر – تا چند سال دیگر میتوان به این حالت پر تنش بین هندوستان و پاکستان بر سر کشمیر ادامه داد. آیا این مسئله نیز راه حلی بغیر از یک طرفه شدن دارد؟
عراق ، افغانستان ، سوریه – ایا جنگ در این سرزمین ها راه حلی دارد؟ یا فقط با ازبین رفتن این کشورها و جذف آنها از روی کره زمین مثئله حل می شود .
آفریقا – جنگها و درگیری ها در این قاره که بیشتر آنها به این دلیل است که مرزها ی کشورهای منطقه توسط اروپائیان استعمار گر بدون توجه به مرزها ی موجود بین قبایل تعیین گردیده است .
این موارد عمده بود ولی صد ها مورد دیگر نیز در این زمینه وجود دارد.
اقلیت ها در کشور ها
سیاهان و رنگین پوستان در آمریکا – ظلم بر اقلیت های سیاه و رنگین پوستان دیگر نیازی به توضیح ندارد . آیا این مورد نیز راه حلی بجز حذف رنگین پوستان (همانند آنچه بر سر سرخپوستان آوردند) راه حل دیگری دارد . آیا فقط با این که از پلیس بخواهیم که مهربانانه تر سیاهان را بکشند میتوان این مسئله را حل کرد .
اقلیت چینی در فیلیپین – اقلیت چینی در فیلیپین که اقتصاد کشور را در دست دارند و با مردم محلی همچون برده عمل می کنند تا چند سال دیگر میتواند ادامه یابد.
صدها مورد دیگر نیز در جهان وجود دارد .
تکنولوژی
هدف تکنولوژی حذف انسان از پروسه تولیو و توزیع می باشد .
تکنولوژی به این هدف خود بسیار نزدیک شده است . با حذف انسان از پروسه تولید و وتوزیع ، جهان با انسانهایی روبرو شده است که وجودشان بر روی زمین اضافه است . و دیگرنیازی به وجود انها نیست .
اگر با دقت به موارد با لا نگاه کنیم می بینیم که دنیا در حال حاظر دارای هیچ نظمی نست و شرایط موجود هیچ گاه پایدار نبوده و نیست .
نظم جهان در حال حاضر فقط و فقط بزور سرنیزه و در ظاهر آرام بنظر میرسد که در داخل درحال غلیان است و همچون آتش فشان منفجر خواهد شد . چه ما دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم.
آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست عالمی دیگر بباید ساخت ، وز نو آدمی
حافظ