شنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۱
پس از انتشار سخنان اخیر میرحسین موسوی منتظر بودم که ببینم هنوز چیزی از اصلاحطلبی باقیمانده یا نه که انتظار عبثی بود. در این میان اظهارنظر کرباسچی جای تأمّل زیادی داشت. ایشان در بخشی از حرفهای خود -که ربط مستقیمی به آنچه موسوی گفت نداشت- گفت که «اگر جمهوری اسلامی و نیروهای نظامی وابسته به ایران دخالت نمیکردند، آیا مسألهی سوریه به نحو مطلوبی حل میشد و مثلاً یک نظام دموکراتیک و عادلانه سر کار میآمد؟»
پرسش تأمّلبرانگیزی است ولی به این شرط که در ابتدای هر تغییر اجتماعی مطرح شود. مثلاً بگوییم که آیا انقلاب ۵۷ درست بود، آیا بهار عربی درست بود؟ آیا فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی درست بود؟ و این پرسشها مبتنی بر یک پیشفرض است که گویی باید در مخالفت با هر نظم سیاسی نامطلوب ابتدا چک تضمینی دریافت کرد که از آینده مطمئن شویم سپس اقدام کنیم. چنین چیزی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و اگر چنین پیشفرضی را بپذیریم، هیچکس نباید دست به سیاه و سفید بزند مبادا پس از آن اوضاع به روال سابق برگردد یا حتّی بدتر شود.
این تمام استدلال کرباسچی بود که در نهایت ضعف است ولی نکتهی شایان تأمّل بیشتری وجود دارد. کرباسچی حدود پنج سال پیش در جلسهای گفته بود که «ما هم دلمان میخواهد در سوریه و لبنان و یمن صلح شود و از مظلومان و شیعیان دفاع بشود ولی این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن درست میشود؟ بگذارید از دیپلماسی برای حل مسائل استفاده شود» وی پس از این سخنان به یک سال حبس تعزیزی محکوم شد.
زاویه داشتن سخنانی که در نقد زدن و کشتن در سوریه و جاهای دیگر است با حرفهای اخیرش که موضعی همدلانه با سیاست منطقهای نظام دارد آشکار است. روزبهروز به تعداد اصلاحطلبانی که در مقیاس کم یا بیش در برابر اوضاع ناهنجار فعلی و نظام نظامیان خضوع و خشوع میکنند افزوده میشود. من به آنان فقط فراز به یاد ماندنی نوشتهی اخیر موسوی را یادآوری میکنم که فکر نکنند با این حرفها برای خود حاشیهی امنیّتی میسازند بلکه «خودکامه در ازای طعمهای که پیش پایشان میاندازد همه چیز آنان را مطالبه میکند».
یعنی واقعا انتظار داشتید که از جماعت واداده و منفعل اصلاحچی کسی در موافقت با موسوی چیزی بگوید؟
پاسخحذفناامیدی کفر است.
حذف