حمله‌ی هالیوودی به ایران

                                                                                                               سه‌شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۱

  

گاهی اساس یک فیلم یا سریال بر اساس پیش‌فرضی است که با واقعیّت فاصله‌ی زیادی دارد؛ پس ما از همان ابتدا به عنوان داستانی انتزاعی، استعاری یا کمدی جفنگ به تماشای آن می‌نشینیم. مثل سریال «تد لاسو» که در آن یک مربّی رشته‌ی راگبی به بریتانیا می‌آید تا هدایت یک تیم لیگ برتری فوتبال را به عهده گیرد! احتمال چنین چیزی در عالم واقع در حدّ صفر است. او نه معنای آفساید را می‌داند و نه در ابتدا حتّی می‌داند که فوتبال دو نیمه است. بیننده با مضحک‌دانستن این سریال از همان ابتدا منتظر می‌‌ماند که ببیند در این جهان تخیّلی، سازندگان این سریال می‌توانند روابط انسانی را به تصویر بکشند یا نه و البتّه کمی هم بخندد.

  

ارتباط فیلم اخیر تام کروز یعنی «تاپ گان:‌ ماوریک» با واقعیّت چیزی در حدّ همین سریال است. دلیل اینکه چند سطری درباره‌اش می‌نویسم هم این است که پیرامون حمله به تآسیسات هسته‌ای ایران است. تام کروز نیز فیلمهایی بدون ارتباط به واقعیّت جاری دارد مثل «مأموریّت غیرممکن» یا سری فیلمهای «جک ریچر» و جز آن. در این دسته فیلمها یک جناح شر وجود دارد که در آستانه‌ی زدن ضربه‌‌ای مهلک به بشریّت است؛ قهرمان وارد ماجرا می‌شود و جهان را نجات می‌دهد؛ امّا «تاپ گان» درباره‌ی جهان واقعی است و باید نوع به‌کارگیری اطّلاعات در آن با فیلمهای قبل تفاوت کند. در این فیلم فقط یک رشته ما را با جهان واقعی و البتّه کشور هدف مرتبط می‌کند و آن هم یک هواپیمای اف-۱۴ است که همه می‌دانند جز امریکا فقط ایران از آن استفاده می‌کند.

 

 گذشته از ابتدای ابرقهرمانانه‌ی فیلم که ماوریک رکورد سرعت را با هواپیمایی پیشرفته می‌زند -و همانجا نیز یک مانور دارد که در جهان واقعی به تکّه‌تکّه شدن هواپیما و مرگ خلبان می‌انجامد- داستان با تشریح هدف (تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی یک کشور یاغی) ادامه می‌یابد. با توجّه به سن و سال ماوریک او نباید در این عملیّات شرکت کند و کسانی که به عنوان «برترین خلبانان جهان» معرّفی می‌شوند هم چیزی بیش از یک عدّه تین‌ایجر سن‌وسال‌دار به نظر نمی‌رسند ولی اینها را هم کنار می‌گذاریم. شاید به نظر شوخی برسد ولی نویسندگان فیلمنامه در پی تصویرکردن یک نبرد برابر یا حتّی نابرابر (به نفع ایران!) بین نیروی نظامی ایران و امریکایند تا عمل قهرمانانه‌ی ماوریک و دوستانش نمود بیشتری پیدا کند. چطور؟ عرض می‌کنم.

  

از همان ابتدا در حدّ ممکن تصویر واقعیّت مخدوش می‌شود مثلاً در چنین عملیّاتی -اگر گزینه‌ی پهپادهای فوق پیشرفته را کنار بگذاریم- قاعدتاً امریکا باید از هواپیماهای رادارگریز استفاده کند تا امکان شناسایی به کمترین میزان برسد ولی بدون هیچ توضیح قانع‌کننده‌ای از هواپیماهای اف-۱۸ برای حمله استفاده می‌شود. بدتر اینکه ادّعا می‌شود آن کشور خاص هواپیمای نسل پنجم پنهانکار دارد. هواپیمایی که در فیلم می‌بینیم، سوخوی ۵۷ پک‌فاست که فقط روسیه دارد. ایران پس از انقلاب چند میگ ۲۹ از شوروی خرید و مقداری هواپیمای غنیمتی از عراق هم دارد. شاید در آینده‌ی نزدیک چند سوخوی ۳۵ که قرار بود به مصر صادر شود و با فشار امریکا آن معامله انجام نشد، به ایران داده شود ولی ایران برای دریافت هواپیمایی مانند سوخوی ۵۷ شاید حدّاقل باید یک دهه صبر کند. خوب پس امریکا از هواپیمای پنهانکاری که دارد استفاده نمی‌کند و در عوض ایران هواپیمای پنهانکاری که ندارد را داراست؛‌ چرا؟ چون قرار است نبردی نفس‌گیر در بگیرد! پس از برخاستن از ناو هواپیما بر (قاعدتاً در جنوب ایران) هواپیماها وارد فضایی برفی می‌شوند که نه به نطنز ربط دارد نه فردو، هواپیمای ماوریک مورد اصابت موشک قرار می‌گیرد و نیروهای ایرانی به جای تلاش برای به اسارت گرفتنش می‌خواهند او را بکشند که بی‌معناست. در ادامه و در خنده‌دارترین صحنه آنها یک اف-۱۴ را از آشیانه‌ی هواپیماها می‌دزدند و به سلامت برمی‌گردند. کشورِ هدف هواپیمای فوق پیشرفته دارد ولی نمی‌تواند به جنگنده‌هایش اطّلاع دهد که یکی از هواپیماهایش به سرقت رفته و آنها به هوای اینکه هواپیمای خودی است به او علامت می‌دهند (تصویر بالا).

  

رویدادهای فیلم شبیه فیلمهای جیمز باند است. نمی‌دانم وقتی با استفاده از مشاوران نظامی و نویسندگان مجرّب‌تر امکان نوشتن داستانی باورپذیرتر هست،‌ چرا باید چنین رشته تصاویر مضحکی را شاهد باشیم؟ فیلم البتّه حدود یک‌‌ونیم میلیارد دلار فروش داشته که ربطی به کیفیّت فیلم ندارد. هالیوود سالهاست که نقش خودش را در پروپاگاندای امریکا ایفا کرده است، ‌از جنگ جهانی دوّم و جنگ سرد گرفته تا حالا امّا وقتی به ایران می‌رسد ناگهان شاهد اشتباهات مبتدیانه‌ای هستیم که توجیهی برای آن نیست؛ نمونه‌اش فیلمهای «آرگو»، سریال «هوم‌لند» و همین فیلم.

۴ نظر:

  1. هوم‌لند خیلی از این فیلمها حرفه‌ای‌تر و بافکرتر بود.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بخشهای مربوط به عراق، افغانستان و پاکستان بد نبود ولی وقتی به ایران رسید شروع کردند به خرابکاری.

      حذف
    2. شاید عراقیها، افغانستانیها و پاکستانیها در مورد بخش مربوط به کشور خودشون همین نظر رو داشته باشن.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics