حاشیه بر اخبار -۹۲ شنبه ۱۴ امرداد ۱۴۰۲
انتشار فیلم «آن کار دیگر» کاسبان مذهب و خادمان نظام.
چنین اتّفاقتی مختص اینجا و این نظام نیست پس تعمیم آن به دارندگان آن شغل و لباس درست نیست امّا آنچه نظام حاکم بر ایران را با اکثریّت نظامهای سیاسی موجود متفاوت میکند نحوهی برخورد با این اعمال است. مورد بلوچستان را به یاد بیاورید که تلاش برای لاپوشانی تخلّف فرماندهی نیروی انتظامی و بیاعتنایی به درخواست محاکمه و رسیدگی به جرم، به قیمت جان بیش از صد نفر در جمعهی سیاه زاهدان تمام شد. برای نظام کدام هزینهبرتر بود: پذیرفتن تخلّف سردار و رسیدگی به آن یا فجایع بعدی؟ همین نکته را در مورد قتل مهسا امینی نیز میبینیم که خشونت منجر به قتل نیروی انتظامی در صورت پذیرفتن و رسیدگی همانجا تمام میشد ولی انکار آن به زلزلهای در ساختار سیاسی ایران انجامید که پس از انقلاب سابقه نداشت. حالا هم ممانعت از رسیدگی به جرم از سوی نمایندهی ولیّ فقیه است که این تخلّف شخصی را به کل تعمیم میدهد نه خود آن عمل.
تعداد کودکان کار به ۱۵درصد جمعیّت کودکان رسیده است.
و این تازه کف برآوردهاست. آمار ترسناک اشتغال زن و مرد و کودک به کارهای غیرمولّد برای یک لقمه نان معلول چیست؟ فقر رو به تزاید هزینهی جاهطلبی هستهای و منطقهای نظامی است که با وعدهی ایجاد عدالت روی کار آمد و عقبماندگیهای زمان پهلوی را بزرگنمایی میکرد و برای رفع آن جهاد سازندگی راه انداخت ولی حالا نه روستاها که شهرها و نقاط حاشیهای روبهرشد آن را با کدام جهاد سازندگی میتوان رفع و رجوع کرد؟ کسی که معاش ندارد، معاد ندارد. این یکی از شعارهای عدالتگستری نظام بود که به فراموشی سپرده شده و جهاد تبیین هم جای جهاد سازندگی را گرفته تا شکمهای گرسنه را با «تبیین» بیشتر سیر کنند.
افزایش توأمان محدودیتها در افغانستان و گسترش جنایات طالبان پاکستانی.
بازی با آتش این عواقب را هم دارد. ژنرالهای پاکستانی طالبان را ساختند و پرداختند تا حالا آتش توحّش آنها به دامن خودشان بیفتد. آنها فکر میکردند فقط قدرت را در افغانستان به دست میگیرند ولی آتش «جهاد» به آنها هم سرایت کرد و حالا دیگر سخت بتوانند به این سادگی طفل سرکشی را که پروردند مهار کنند. ایران هم از ترس خبر ساخت پایگاههای جدید امریکا در افغانستان، طالبان را تجهیز کرد و سفارت افغانستان در ایران را به آنان داد. اختلاف نظر بر سر حقابهی ایران و ماجرای تجارت مواد مخدر فقط بخشی از عواقب این معامله است. برای دیدن پردههای دیگر نمایش باید منتظر ماند.
بیش از پنجاه درصد پذیرفتگان تخصّصهای مختلف پزشکی در دانشگاه دارای سهمیّهاند.
این آمار مهیبتر از چیزی است که بتوان در چند سطر دربارهاش نوشت. بحث امکان استفادهی خانوادگان «ایثارگران» از بودجهی عمومی بحثی انحرافی است. اصل بحث جایی است که افرادی با داشتن سطح علمی پایینتر مدرکی میگیرند که با جان مردم سروکار دارد و لاجرم امکان اشتباه آنها بالاتر از کسانی است که صرفاً بر اساس شایستگی علمی به آن سطح رسیدهاند. جوابگوی جانها یا سلامتیهای از دست رفته کیست؟ اگر با استفاده از بودجهی عمومی دورههای تکمیلی برای اعضای خانودگان «ایثارگر» گذاشته میشد و پس از بالا بردن سطح علمی آنان، در رقابت پایاپای با دیگران شرکت میکردند حرفی نبود ولی این رانت نابجا جرمی است که آیندگان به سختی دربارهی آن قضاوت خواهند کرد. آمار رشتهی پزشکی در دیگر رشتهها نیز به طریق اولی وجود دارد که خطرات مشابهی را به شکل دیگری به وجود میآورند. همه برابرند ولی بعضی برابرترند. فقط نظام ولایی است که میتواند امری ممدوح مثل از دفاع از وطن را به صورتی واژگونه کند که به امری مذموم تبدیل شود.
پیشین: مجازی و غیرمجازی!
یادداشت اصلاحطلبان درباره نفی نمایش انتخابات هم میتوانست یکی از اخبار باشد.
پاسخحذفدیر خبر را خواندم. کسانی که خواستار رفراندم میشوند اصلاحطلب نیستند. آنها حتّی اصلاحطلب سابق هم نیستند. مثلاً مهدی نصیری یا محمد سرافراز. دیدن این فهرست اسامی پیش کنار یکسال میتوانست از عجایب به شمار بیاید و حالا نه؛ به برکت خیزش ژینا.
پاسخحذف