یکشنبه ۲۲ امرداد ۱۴۰۲
بررسی سیاستهای قدیم و اخیر عربستان در دورهی بنسلمان بهترین نمونه برای دیدن تفاوتهای اثرگذاری دو نوع متفاوت سیاستورزی در کوتاهمدّت بر جایگاه یک کشور در منطقه و جهان است. بنسلمان که تا چندی هنوز درگیر اختلافهای درون خانوادهی سلطنتی بر سر موقعیّت خودش به عنوان ولیعهد بود، اشتباههای زیادی را در برخورد با مخالفان داخل و خارج مرتکب شد و به رغم تلاش برای دورشدن از عربستان متحجّر و بستهی ذیل فتواهای عالمان وهّابی، در اتّخاذ راهی جدید گیج و سردرگم به نظر میرسید. با تغییر تیم مشاوران داخلی و خارجی، آرام آرام طرحهای بلندپروازانهی تبلیغاتی رو آمدند؛ طرحهایی که در ابتدا بیشتر خیالپردازانه به نظر میرسیدند.
سیاست «نگاه به شرق» عربستان با گسترش رابطه با چین و روسیه باعث شد نگاهها به تغییرات در این کشور که سالها متّحد بلکه پیرو بیچون و چرای امریکا به شمار میآمد دقیقتر شود. بستن قراردادهای تجاری و نظامی با کشورهایی به جز امریکا، مهار نسبی جنگ یمن و آغاز رابطه با ایران خبر از ظهور کشوری داد که دیگر نه تنها فقط یکی از کشورهای بزرگ خاورمیانه بلکه مهمترین آنها قلمداد میشود. گسترش رابطهی کشورهای عرب با اسرائیل چنانکه قبلاً هم نوشتم نه از سر وادادگی بلکه در نهایت به نفع میانهروی و چشمانداز تشکیل یک کشور فلسطینی در کنار اسرائیل خواهد بود؛ چیزی که هم تندروان اسرائیل و هم تندروان ایران را نگران میکند.
این روزها در حالیکه اخبار تلاش امریکا برای ایجاد رابطه بین عربستان و اسرائیل پشت سر هم منتشر میشد، تعیین سفیر عربستان برای بخش شرقی بیتالمقدّس (به عنوان پایتخت فلسطین) همه را متعجّب کرد. اسرائیل با احتیاط گفته که اجازهی حضور هیچ سفیری را در این شهر که «پایتخت اسرائیل» است نخواهد داد. خود اسرائیل مثال معکوسی است برای آنچه در سطر اوّل نوشتار گفتم. نتانیاهو به مدد راستگرایان افراطی به تنهایی در حال تضعیف روزافزون جایگاه این کشور از درون و بیرون است. لایحهی قضایی جنجالی که جامعه را دو شقّه کرده است و حملهی تندروان یهودی به فلسطینیان نیز باعث شده که معاون سابق موساد (و نه یکی از منتقدان و مخالفان اسرائیل) این کشور را با آلمان نازی مقایسه کند.
شاید فرستادن فضانورد به فضا و میزبانی برخی رویدادهای ورزشی در عربستان به نظر تبلیغاتی بیایند ولی برگزاری نشست صلح برای اوکراین و سرمایهگذاری میلیاردی در فوتبال نشان داد که گرچه پول همهچیز نیست ولی اگر با اندکی درایت و دوراندیشی همراه شود میتواند بشارتدهندهی آیندهای متفاوت شود. ایران امّا در راستای سیاستهای چهاردههی گذشته مشغول فرصتسوزی و عقبماندن از توسعهی جهانی است. ایرانی که میتوانست با داشتن منابع مختلف معدنی و سرمایهی کمنظیر انسانی رفاهی چشمگیر را برای مردمش و صلحی پایدار را برای منطقه به ارمغان بیاورد، زیر سایهی نظام ولایتْ فقر و تبعیض را برای مردم و تنش و جنگ را برای منطقه به همراه داشته است. نظامی که پنجاه میلیارد دلار در سوریه برای بقای بشار اسد هزینه کرده، امروز برای آزادی مقداری پول آبرفتهی بلوکهشده در کره در ازای مبادله با گروگانها -آن هم برای خرید دارو و غذا- جشن گرفته است. تفاوت از کجاست تا کجا؟
فکر نمیکنید اتفاقی که در عربستان افتاد در ایران هم ممکن باشد، حتی با احتمال کم؟ یعنی با تغییر از بالا شرایط و سیاستها تغییر کند؟
پاسخحذفبه احتمال قریب به یقین، نه. به دو دلیل:
پاسخحذفاوّل اینکه اصلاحات در عربستان با رهایی از سیطرهی وهابیّت انجام شد. خود خانوادهی سلطنتی مدّعی مذهبی بودناند ولی عالم دینی نیستند امّا اینجا روحانیون شیعه روی کارند و یکی برود دیگری جایش را میگیرد.
دوم اینکه آنجا خانوادهی سلطنتی همهکاره است و نظامیان و دیگر ارکان قدرت در اختیار آنهایند امّا اینجا سپاه قدرت زیادی گرفته و یک مافیای اقتصادی تشکیل داده که حتّی روی انتخاب رهبر و اثرگذاری روی تصمیمات او نقش دارند.