علیه یأس و اندوه

                                                                                                               چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳


هر کوشش فردی یا تلاش اجتماعی معقول و موجّه یک هدف اساسی دارد و آن هم پاسداشت زندگی انسان است؛ دیگر اهداف فرع بر این‌اند. آزادی و عدالت تا جایی محترم اند که در تغایر و تضاد با حیات انسانی قرار نگیرند. ادیان هرگاه به انسانها بشارت زندگی بهتر و سعادتمندتر دادند توانستند پیروانی گرد آورند و هر گاه پایبندی به قوانینی ثابت در تقابل با پوست‌اندازی زیست سیّال آدمی قرار گرفت به بن‌بست خوردند. 

 

این دست وفاداری به زندگی اصل راهنمایی است برای هر گونه سیاست داخلی و خارجی. اگر باور کنیم که -از نیک تا بد- هرچه کنیم به خود کنیم آنگاه قوانین جزایی کشور دارای مجازاتی نخواهد بود که سلب حیات از انسان به‌رغم اراده‌اش باشد. اگر سیاست خارجی برای رسیدن به فلان هدف موجّه -یا حتّی مقدّس- متضمّن ریختن خون افراد باشد، باید در آن تجدیدنظر کرد.  پایان‌دادن آگاهانه به حیات خویش نیز بحثی پیچیده است ولی یک نکته‌ی واضح دارد و آن هم اینکه جادّه‌ای که به آن می‌رسد از ناامیدی و اندوه می‌گذرد؛ دست‌کم می‌توان در برابر این دو ایستاد.

 

چندی پیش فیلمی منتشر شد از رقص و پایکوبی زنان در زندان که امری عادی بل ممدوح بود. وقتی زمین و زمان تو را شکسته و از پاافتاده می‌خواهند، شادی و رقص انتقام توست از سیاهپوشانی که حاجبان بارگاه سوگ و عزایند. مشکل آنانکه این شادی را نپسندیدند چیز دیگری است و گرنه فیلم دست‌افشانی و تن‌تکانی مراد آنان به همراه خانواده نیز منتشر شد و آن وقت شادی و رقص اشکالی نداشت. گویا فقط در داخل زندان باید به یاد کشتگان خیزش ژینا بود و خارج از زندان یا کشور اشکالی ندارد.


کسانی که در اجتماع به واسطه‌ی فعالیّت اجتماعی یا هنری جایگاهی می‌یابند در این خصوص مسئولیّت بیشتری دارند که با خاتمه‌دادن به زندگی خود ناخواسته چه پیامی را منتشر می‌کنند. البتّه سوءتفاهمی مزمن در بخشی عاریتی از جامعه‌ی فرهنگی ایران هست که خودکشی -یا بعضی از خودکشی‌ها- را عملی قهرمانانه می‌دانند. لویاتان مجازی نیز گاه افراد را به طرف انتحار سوق می‌دهد و بعد دنبال طعمه‌ای دیگر می‌گردد. کیانوش سنجری چه شد؟ با کدام تهدید به خودکشی زندانیان آزاد شده‌اند و به جز کمی هیاهوی سطحی پس از واقعه چه چیز باقی ماند؟

 

حیف از سیّدابراهیم نبوی. هنوز طنزهای زیادی داشت که بنویسد و درونه‌ی مضحک تقدّس مقوّایی حاکمان ایران را فاش کند. چقدر به قلم تیز و تندش نیاز داشتیم که نشان دهد بسیاری از مخالفان این حاکمان نیز در تنگ‌نظری و استبداد دست‌کمی از آنان ندارند؛ هنوز آب نیافته‌اند و گرنه شناگران ماهری‌اند. کارنامه‌ی پروپیمان نبوی نمی‌گذارد نقطه‌ی پایانی که بر داستان زندگی خود گذاشت به سادگی باور کنیم. اگر به آن آموزه‌ی معنوی باور نداریم که شرایط زندگی فردی و اجتماعی تابع ما هستند نه ما تابع آنها، دست‌کم می‌توانیم رابطه‌ی جهان درون و بیرون را دادوستدی بدانیم و به یاد بیاوریم که دریافت کمی امید و همدلی در سخت‌ترین گردنه‌های حیات چقدر سرنوشت ما را تغییر داده است. امید و شادی تمام دارایی مایند؛ با آنها علیه یأس و اندوه و لشکریانشان می‌ایستیم.

۲ نظر:

  1. نیک‌آهنگ کوثر یادداشتی درباره‌اش نوشت، حالا او هم هدف فحش و ناسزا قرار گرفته. عجب اوضاعی!

    پاسخحذف
  2. از این طرف هم ولایت‌زده‌ها به کسانی که درباره‌اش نوشتند حمله می‌کنند. قشنگ مکمل هم هستند.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics