آینده‌ای بدون ماسک

                                                                                                                      جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳

خبر دخالت آشکار ایلان ماسک در انتخابات آلمان یک خبر ساده نیست بلکه نمایانگر دوره‌ی جدیدی از بازی قدرت در تاروپود روابط بین‌الملل معاصر است. مدّت زیادی از قدرت‌گرفتن شرکتهای چندملیّتی می‌گذرد و اثرگذاری آنان بر سیاستها از طریق دادوستدهای اقتصادی بسیار بررسی شده است. ظهور کسانی مانند ماسک،‌ زاکربرگ و بیزوس، طلوع دوره‌ی جدیدی از صاحبان ابرشرکتهایی است که بیشتر مبتنی بر فناوری اطلاعات و داده‌هایند که البتّه دامنه‌ی علایق آنان دیگر فناور‌های نوین را هم در برمی‌گیرد. نوعی فردمحوری در این‌گونه غولهای فناوری دیده می‌شود و برعکس گذشته که یا جمع حرف اوّل و آخر را می‌زد یا فرد و جمع آینه‌ی یکدیگر بودند، حالا ویژگی‌های شخصیّتی افراد بیشتر به چشم می‌‌آید. برای همین است که وقتی در توییتر چندسال پیش به او پیشنهاد می‌دهند که این سایت را بخرد،‌ ابتدا می‌پرسد که «قیمتش چند است؟» و فکر رهایش نمی‌کند تا آن را می‌خرد. حالا همین سؤال را درباره‌ی یک شبکه‌ی خبری (MSNBC) پرسیده و بعید نیست که آن را بخرد و به اینها یک باشگاه فوتبال (گویا لیورپول) را هم بیفزایید.

  

پرسش اصلی درباره‌ی نقش ابرشرکتهای فناوری فردمحور بر آینده‌ی سیاست است. یک نمونه‌ی کوچک آن ترک‌خوردن دیوار فیلترینگ در ایران نه به خاطر سعه‌ی صدر مسئولان یا وعده‌های انتخاباتی بلکه به سبب فراگیرشدن استفاده از استارلینک است؛ مسئولان نظام روغن ریخته را نذر امامزاده کرده‌اند. با راهیابی اینترنت آزاد به گوشی‌ها اساساً بحث فیلترینگ بی‌معنا خواهد شد و با آزادترشدن جریان اطلاعات بسیاری از دیوارها فروخواهد ریخت؛‌ از چین و روسیه گرفته تا ایران. فقط تصوّر کنید نقش بستن اینترنت را در مهار اعتراضات گذشته‌ی ایران که با قطع ارتباط بین معترضان امکان سازماندهی را از بین می‌بردند و در آینده‌ی نزدیک این کار ناممکن خواهد. به اینها ممکن‌شدن گزارش لحظه به لحظه از داخل کشور به رسانه‌های خارج را هم اضافه کنید.

 

فیلم «۲۰۷۳» فیلمی داستانی‌نماست که ظاهراً حدود پنجاه‌سال بعد را روایت می‌کند که کره‌زمین به وضعیّتی آخرالزمانی دچار شده و همه چیز در آستانه‌ی نابودی کامل است. بعد در قالب مستند به گذشته برمی‌گردد و پیدایش دیکتاتوری‌ها در کشورهای مختلف و نقش فناوری در این کار را زیر ذره‌بین می‌برد. ترسناکترین بخش آن مربوط به رفتاری است که چین با اویغورهای این کشور می‌کند. اویغورهای چین پس از احضار مورد عکس‌برداری دقیق قرار می‌گیرند و با خواندن یک متن و جواب‌دادن به پرسشهای مختلف که یک فرایند دروغ‌سنجی بسیار پیشرفته‌ است به سه دسته‌ (عادی، مشکوک و تهدید بالقوّه) تقسیم و پس از آن با دوربین‌های متعدد به طور دائم زیر نظر گرفته می‌شوند. فقط مانده که ذهن آنها هم خوانده شود که شاید با گسترش استفاده از کشت ریزتراشه‌های در مغز، در آینده این کار هم شدنی باشد. 

 

اسرائیل هم دیگر کشوری است که در آن مرکز داده‌های تصاویر و ویژگی‌های شخصیتی افراد (فلسطینیان) قرار دارد که البتّه به گستردگی چین نیست ولی این فیلم پیش از وقایع چندماه اخیر ساخته شده و کاری که اسرائیل در لبنان کرد و مبتنی بر جمع‌آوری سالها اطلاعات شخصی و هک دوربین‌های مداربسته در لبنان و ردیابی دائمی اعضای حزب‌الله با استفاده از هوش مصنوعی بود در آن لحاظ نشده است. به طریق اولی چنین کاری در خود سرزمین‌های اشغالی هم انجام می‌شود. به ایران در این فیلم -به جز یک تصویر از ابراهیم رئیسی در کنار رئیس‌جمهور چین- چندان پرداخته نشده ولی فناوری تشخیص چهره که ظاهراً برای تشخیص بی‌حجابان است، کارکردی وسیع‌تر دارد و می‌تواند برای تشخیص و پیش‌گیری هرگونه حرکت اعتراضی به کار رود و طبق اطلاعاتی که در رسانه‌ها منتشر شد از برادر بزرگتر چینی وارد شده است.

   

به ایلان ماسک برگردیم. ترامپ دست‌کم بخشی از پیروزی خود در انتخابات را مدیون ماسک است و او که به احدی باج نمی‌دهد، آشکارا فضای وسیعی را به ماسک برای دنبال‌کردن برنامه‌های خود جهت کاهش هزینه‌های کشور و دنبال‌کردن پروژه‌هایش خواهد داد. تماس ایران (به عنوان یکی از برجسته‌ترین دشمنان امریکا) با ماسک نشانگر این است که دوری ماسک از ساختار رسمی سیاسی و روابط درون‌حزبی حتّی نظام را هم به هوس می‌اندازد که بدون خریدن خطر اتهام مذاکره با حکومت امریکا با او گفتگو و از او برای تأثیرگذاری بر ترامپ استفاده کند. هدف بعدی ماسک کدام است؟ تا دلتان بخواهد احزاب دست‌راستی و تندرو -در فرانسه و ایتالیا مثلاً- وجود دارند که می‌توانند گزینه‌های بعدی باشند. در مرحله‌ی بعدی می‌توان پرسید که این بلوک شکل‌گرفته‌ی فرضی چگونه کارکردی خواهند داشت؟ سازمان ملل که روزبه‌روز کم‌اثرتر می‌شود و سازمانهایی مانند «بریکس» نیز در نهایت برای به چالش‌کشیدن نقش مسلّط کشورهای غربی است. نقش غول‌های «آینده‌پژوه» فناوری که دولتها را هم تابع خود می‌کنند چگونه خواهد بود؟ در رسانه‌ها عمدتاً به نقش مثبت آنها پرداخته می‌شود ولی پیامدهای نیمه‌ی منفی آنها برای بشر در این فیلم یا سریالهای مانند «Black Mirror» یا «Extrapolation» بسیار ترسناک به نظر می‌رسد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics