اهداف جنگ نتانیاهو

                                                                                                                  جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴

  

این جنگ نتانیاهوست و نه فقط اسرائیل؛ حتّی اگر تندروترین بخش آن را هم در نظر بگیریم. در کنار معضل اتمی ایران و اساساً خود رژیم اسرائیل‌ستیز ایران، دو عامل دیگر نیز در انجام این اقدام و زمان‌بندی آن موثّر بود. یکی جنگ بی‌پایان در غزّه که بی‌هدف دنبال می‌شود، نه تغییری ملموس در وضع گروگانها رخ می‌دهد و نه حماسی که در تونلها گیر افتاده تن به تسلیم می‌دهد و این نسل‌کشی آشکار باعث تشدید فشار جهانی روی اسرائیل شده است. دوّم مشکل داخلی نتانیاهو با احزاب مخالف است. اینها همه روی هم به اضافه‌ی تمام رویدادهای یکی دوسال اخیر دستگاه نظامی اسرائیل را وادار به چنین کاری کرده که البتّه رفتن بایدن و آمدن ترامپ نیز در آن بی‌تأثیر نبوده است.

 

یک

تحلیلهای ابتدایی از تلاش اسرائیل برای برهم‌زدن توافق ایران و امریکا در آستانه‌ی برگزاری دور ششم می‌گفتند که تا حدّی درست است ولی نهایت آن کجا بود؟ یعنی به فرض که توافقی صورت نپذیرد، مگر وضع در چندسال گذشته چطور بود و آیا نبود توافق بین ایران و امریکا تهدید را از اسرائیل دور کرد یا ایران را از سلاح اتمی باز داشت؟

 

دور شدن ایران و امریکا از توافق اگر همراه با حمله‌ی نظامی می‌شد (که شده است) ممکن بود و هست که ایران را به واکنشی شدیدتر وادارد مثلاً خروج از ان‌پی‌تی یا رفتن به سوی تولید سلاح اتمی. تحریک بیشتر یک نظام افسارگسیخته تا چه حد می‌توانست یا می‌تواند که خطر جنگی گسترده‌تر را از منطقه دور کند؟ اینها همه پرسشهایی بی‌جواب است.

 

دو

هدف دوّم -که در گفتگوی برخی مقامهای اسرائیلی به آن اشاره شده است- پذیرفتن توافق از سوی ایران است ولی چه توافقی؟ توافقی شبیه به لیبی که اساساً هرگونه توان اتمی را از ایران بگیرد و شاید با وقایع امروز شامل توان موشکی ایران نیز بشود. 


شاید بخردانه‌ترین کنشی که الآن از سوی ایران انتظار می‌رود -بدون اینکه گرفتار احساسات‌گرایی بشویم- این است که نمایندگان ایران به مسقط بروند و آخرین پیشنهاد امریکا را بپذیرند که حتّی نزدیک مدل لیبی هم نیست. ولی چه این امر رخ دهد (که با جوّ ایجادشده در ایران نزدیک به غیرممکن است) و چه حتّی اگر ایران «صلح امام‌حسن»وار توافقی شبیه تسلیم را بپذیرد، این امر موقّتی و برای خرید زمان خواهد بود که مثلاً ده سال دیگر دوباره کار خود را شروع کنند. پس این هم برای اسرائیل راه چاره نیست.


سه

تا زمانی که نظامی در ایران روی کار است که هدف اصلی خود را نابودی اسرائیل قرار داده همین آش است و همین کاسه. کاری که حملات اسرائیل کرد، کم‌کردن اعتماد قشرهای مردّد و خاکستری به اقتدار نظام و بیشترشدن احتمال تغییر از داخل است امّا در برابر افرادی از همین قشر ممکن است تحت تأثیر گرایش‌های وطن‌دوستانه قرار بگیرند و در هنگامه‌ی حملات خارجی نوک پیکان انتقاد را از داخل بردارند.


آنچه می‌تواند قبح حملات اسرائیل را بیش از این کند، رفتن نظام به سوی بند دوّم و نوعی توافق با امریکاست هرچند از دید تندروان داخلی به معنای تسلیم باشد. از دید من نتانیاهو اطمینان زیادی دارد که ایران چنین نکند تا دست او برای حملات بیشتر باز باشد. آیا در ایران چنین دوراندیشی و فراستی وجود دارد؟

۴ نظر:

  1. کی میگه بالاتر از سیاهی رنگی نیست؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سیاهی ندیدی قربان. سیاهی اونه که این جنگ پس از نابودی همه زیرساختها فروکش کنه (آتش بس) بدون اینکه جمهوری اسلامی سقوط کنه. نه آب میمونه نه برق و نه نفت. سیاهی زمانیه که تنها صنعت کشور میشه تن فروشی.

      حذف
  2. با حمله وعده صادق ۳ دیپلماسی تعلیق شد دیگر. هوم؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. مارکو روبیو گفت که ایران حق حمله به نیروهای امریکایی را ندارد یعنی حساب اسرائیل را جدا کرد؛ پس می‌شود دیپلماسی با امریکا را از درگیری با اسرائیل جدا نگه داشت. اگر ترامپ راست بگوید که ایرانی‌ها با او تماس گرفته‌اند یعنی بعضی‌ها در ایران همین عقیده را دارند.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics