چرا آفساید به اسکار نرفت


                       
آرام آرام به مراسم اسکار نزدیک می شویم. مراسمی که بسی بیش از جشنواره ای جهانی است و مجالی برای نمایش فرهنگ های حاشیه ای در کنار فرهنگ چیره ی امروز جهان است. از ایران فیلم کافه ترانزیت – که از دید من فیلمی «عادی» است بدون اینکه این صفت دارای باری منفی باشد- به این مراسم معرفی شده که کاری به آن ندارم. فیلم آفساید هم علیرغم نامه مسؤولان کمپانی سونی پیکچرز که پیش بینی کرده بودند- به دلایلی که در آن نامه آمده بود- این فیلم در صورت معرفی از شانس بالایی برای موفقیت برخورداراست، به این مراسم نرفت؛ به دلیل ِعدم اکران داخلی ِ دستکم یک هفته ای، که از شرایط شرکت فیلم ها در این مراسم است. اگر قضیه به همین جا ختم می شد شاید انگیزه ای برای نوشتن نداشتم که از این دست فرصت سوزی ها کم نداشته ایم ولی جریان از جایی جالب شد که آقای سیروس الوند – که فیلم ِسطحی ِتله ایشان روی پرده است- با لحنی حق به جانب در نوشته ای در مجله فیلم (ش 353)به توجیه عملکرد خود پرداختند.


به فرایند انتخاب فیلم منتخب هم کاری ندارم. آنجایی منظوراست که ایشان می نویسد که این شرط اکران عمومی داخلی- نه خصوصی یا جشنواره ای- به این معناست که این فیلم مورد غضب مسؤولان دولتی قرار نگرفته باشد و این تظاهر به حضور فضایی دموکراتیک در این مراسم است که ما همین حد از دموکراسی را در جشنواره های اروپایی نمی بینیم. آن ها فیلم های جعفر پناهی را نشان می دهند بدون اینکه کاری به شیوه اکران آن داشته باشند یا کمک کنند که آن فیلم ها در آن کشور به نمایش درآیند نه اینکه به صورت قاچاق یا با سانسور به دست مخاطب برسد. آنان با این کار استعدادهای جوان را می دزدند تا جایی که سینماگر جوان ما رسماً از خارج سفارش می گیرد و اثرش تنها اسماً ایرانی است . کار به جایی می رسد که سینماگر مستعد و خلاق ما دیگر ابایی ندارد که اثرش به عنوان محصولی از عراق –که هشت سال خون جوانان ما را در شیشه کرد- عرصه های جهانی را تجربه کند.


خلاصه جواب میدهم که بیش از این هم احتیاج ندارد و از طرفی حوصله خواننده اینترنتی را هم می شناسم. به نظرم کل استدلال ِادعای دموکراسی با یک سؤال فرو می ریزد. فرض کنید شما مسؤول جشنواره ای هستید وسینماگری معترض- مثلاً از چین یا کره شمالی یا هر جای دیگر- که طبعاً در کشور خود جایی ندارد با فیلم خود به شما مرا جعه کند و شمااو را به دلیل اینکه در کشورش مورد تایید حاکمان نیست نپذیرید، آیا شما انسانی دموکرات خواهید بود؟ آیا مُهر کیم جونگ ایل ضامن دموکراسی است؟ فاش تر از این می توان هنر را ذیل قدرت تعریف کرد؟


فیلم آفساید مورد پسند حاکمان نیست نه به دلیلی شرعی که تصویر نامشروعی در این فیلم نیست. بل به این دلیل که تصویری نو از دختران ِپسرانه‌پوش ایرانی نشان می دهد که برای کمترین حق خود باید جنسیت خود را انکار کنند؛ گستاخ و حاضر جوابند ، شادی کردن بلدند، علیرغم ظاهر کمتر پوشیده خود بی بندوبار نیستند و از همه بدتر، دیگران – یعنی سربازان و توده مردم- هم خلاف میل حاکمان با آنها هم داستانند و اگر بنا به وظیفه باید آنها را کنترل کنند از این کار نارحتند و اگر راهی بیابند به آنها کمک می کنند. این فیلم که وصف حال ماست، به سفارش کدام خارجی ساخته شده است؟ اگر ساخته نمی شد بهتر بود؟ کدام فیلم را به جای آن ببینیم؟ تله؟!


اگر کن و ونیز نبود کیارستمی فیلمسازی فراموش شده و گمنام بود اگر سرمایه دیگران نبود بسیاری از فیلمهای جوانان ایرانی ساخته نمی شد همان فیلمهایی که مسؤولان ابتدا به آن مجوز نمی دهند سپس اکرانش نمی کنند ولی پس از افتخار آفرینی به آن مباهات میکنند. آیا مسؤولان جشنواره ای خارجی باید در راستای اکران فیلمهای ما تلاش کنند؟ آیا آنان مسؤول قاچاق فیلم در ایران هستند؟


آخر از همه ایشان اشاره ای به نام کشور عراق می کنند. باید پرسید باز هم سیاست؟ اگر کشوری مانند عراق دست نیاز به سوی استعدادهای ما دراز می کند تا نشان دهد که سینما دارد مایه مباهات ما نیست؟ سینماگر ایرانی، ایرانی است هر جای دنیا که باشد.حتی امیر نادری که دوست ندارد ایرانی خوانده شود و با افتخار می گوید فیلمسازی آمریکایی است فیلم هایش ایرانی است بی آنکه خود بخواهد که دیوار صوت و ماراتن ادامه همان پسرک جنوبی، دونده است. وآخرین سؤال: عراق هشت سال خون جوانان ما را در شیشه کرد؟ بسیار خوب پس تکلیف آمریکا که از سال سی و دو به بعد نقش اوّل را در سرکوب دموکراسی در ایران داشته و در جنگ هم عراق عروسکش بوده چیست؟ چطور آنان را دموکرات می خوانیم و برای شرکت در جشنواره‌شان گریبان چاک می کنیم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics