دو روز پیش دربارهی تأنیث و زبان فارسی نوشتم و گفتم که نبود ِنشانههای تأنیث از ویژگیهای مثبت ِزبان فارسی است. ولی این ویژگی – مانند بسیاری جنبههای دیگر زبان فارسی- به دلیل سطح پایین آموزش ادبیّات و غفلت مسؤولان از جمله اصحاب فرهنگستان در خطر است.
نامگذاری دختران از این دست بیمبالاتی هاست. البته نامگذاری پسران نیز وضعیت خوبی ندارد ولی فعلاً به موضوع این نوشتار مربوط نیست. قسمتی از این گونه نامگذاری ها – چه پسر چه دختر- نیز خارج از بحث است مثل نامهایی که ریشه در فرهنگ خودی ندارند، نامهای اساطیر دیگر ملل و نامهایی که اصولاً یا بیمعنی است یا ریشه در لغات ِمهجور و فراموششده وگاه بدآهنگ دارد. علی کریمی ِفوتبالیست نام فرزندانش را «هاوش» و«هیرسا» گذاشته، از ریشه هایی منسوخ و نامأنوس.
آنچه مورد بحث است رواج نشانههای تأنیث در زبان فارسی است. بعضی از اسامی ِعربی مستقیماً وارد زبان فارسی شده و جا افتادهاند، مثل «مرضیه» یا« منیره». به گمان من حتی ذات ِ بی تأنیث زبان فارسی با حذف تای تأنیث آنرا اصلاح میکند و در گفت وگوی خودمانی این نامها به« مرضی» و« منیر» تبدیل میشوند. الف ممدوده یعنی الف ِهمراه با همزه نیز از نشانههای اسامی مؤنّث عربی است که در فارسی همزهی آخر ِآن تلفظ نمیشود مانند « شهلا» و« سهیلا». از همین دست است الف ِمقصوره یا یایی که الف تلفظ می شود مثل« مُنی». اینهایی که گفتم نامهایی است که میدانیم عربیاند ولی مشکل جایی آغاز میشود که نامهایی را به کار میبریم که نه عربی و نه فارسیاند؛ مثلاً مؤنث «امیر» و« سمیر»، «امیره» و «سمیره» است ولی امروز ما شاهد اسمهایی مانند «امیرا» و« سمیرا» هستیم. نامهای مختوم به الف نوعی زیبایی تلقی می شود تا جایی که امثال سمیره مخملباف نام خود را به سمیرا تغییر میدهند. او اگر این نام را نمیخواهد بهتر است نامی فارسی انتخاب کند نه نامی که نه فارسی و نه عربی است. این رواج ِبه کاربری ِعلامت تأنیث در زبان فارسی است که عاقبت خوشی نخواهد داشت. در دو سریال پرطرفدار ماه رمضان امسال نام دو شخصیت آنها « دینا» و « پریا» بود. دین واژه ای فارسی است که از این زبان وارد قرآن شدهاست، افزودن الف به آخر آن چه معنایی دارد؟ فعل نیست که اسم فاعل بسازیم مانند فریبا. پریا هم پری بعلاوهی الفی بیمعنی است. شاید کسی بگوید از شعر شاملو گرفته شده که عذر بدتر از گناه است. چون پریای آن شعر در اصل پریهاست که تلفّظ عامیانهی آن نوشته شده است و جالب اینکه این هم از نشانههای اسامی دختران در عربی است یعنی ما اگر« آرزو» یا «عاطفه» اسم میگذاریم ، عرب «آمال» و« عواطف» نام می نهد. تمام ترس من از آوردن «ه» در آخر واژهای فارسی بود که آن هم اتّفاق افتاد در مراسمی در صداوسیما نام خانمی را « بهشته» اعلام کردند.
مذهبیها نیز با انتخاب اسامی عجیب بر این گرفتاری میافزایند ؛ قرآن را میگشایند و هر چه یافتند اسم مینهند بدون کمترین توجّه به ساختار زبانی آن. اوّل سورهی فتح میآید « مبینا» اسم میگذارند الف ِآخر ِآن الف ِتنوین است که از نشانههای آشکار ِزبان عربی است و دخلی به فارسی ندارد ولی چه کسی جرأت دارد تذکّر دهد؟
اگر بخواهم بیشتر بنویسم مثنوی هفتاد من خواهد شد. فقط به اشارت بگویم که این زبان حرمت دارد و میراث پیشینیان است آنرا سر خود به بازی نگیریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.