حلال‌زادگی

-
           
از کودکی هرگاه در مجلسی سخن از کسی می‌رفت و او پس از اندکی وارد می‌شد، همیشه می‌شنیدم که می‌گفتند: چه حلال زاده! و هربار منتظر فاجعه‌ای بودم و هنوز هم.
سالهاست که از خود می‌پرسم اینان مگر نمی‌دانند چه می‌گویند و آن‌که می‌شنود چرا عین خیالش نیست و جوابی نیافته‌ام جز جیب‌هایی که پُر ِِعادت شده تا مایه‌ی خرید و فروش متاع ِروزمرگی شوند. با اندک التفاتی آشکار می‌شود که حلال زادگی تشکیک بردار نیست یا ساده‌تر بگویم، درجه‌بندی نشده و نِسبی نیست، مثل زیبایی، که صد نفر بلکه هزار را بتوان تصور کرد ، یکی از دیگری زیباتر یا به عکس. هر کس یا حلال‌زاده هست یا نیست و « چه» را برای این گونه مفاهیم به کار نمی‌برند. از آن مهم‌تر حلال‌زادگی ِهر فرد زمانی آشکار می‌شود که پیش از آن شک و شبهه‌ای درباره‌ی آن سابقه داشته باشد. چه حلال‌زاده، یعنی خوب شد آمدی وگرنه ما از کجا می‌فهمیدیم که مادرت راستگوست؟ حالا تکلیف ِآن بخت برگشته‌ای که سخن از او می رود و در کمال تأسّف، بی‌درنگ حاضر نمی شود چیست؟ آیا در این سازوکار راهی برای دفاع از حیثیّت ِخود پیش‌بینی شده‌است یا نه؟
این مثالی کوچک بود از آنچه بدان خوگرفته‌ایم و در هر روز که به شب می‌رسانیم بی  تأمّل تکرار می‌کنیم. اگر راهی برای رهایی از وضع موجود باشد در نسخه‌های محیّرالعقول یا اعجاز ِنوابغی که معلوم نیست کی از مادر گیتی زاده شوند، نیست- یا لااقل منحصر در آن نیست- بلکه تأمّل و درنگ در تک‌تک ِسخن‌هایی است که به زبان می‌آوریم وکارهایی‌است که انجام می‌دهیم. پشتکار در ویرایش روزانه‌ی خود- آهسته و پیوسته- اسم اعظم ِخودسازی‌است.
از نوشتن فارغ شده‌ام، مجموعه‌ای تلویزیونی در حال پخش است مادری حرف از شباهت ِپسر به برادر می‌زند ، مخاطبش بلافاصله اضافه می‌کند که: خوب معلومه، بچّه‌ی حلال‌زاده به داییش میره!

۴ نظر:

  1. سلام
    نقدتان وارد است و نگاهتان هم قابل تامل.فقط اگر منظور شما رااشتباه نگرفته باشم جمله آخر را هم نقادانه بکار برده اید.گویا عرب ضرب المثلی دارد دال بر این معنا که :"الولدالحلال یشبه بالخال" یا "الولد الحلال یشبه بالعم و الخال " بچه حلال زاده به دائیش میره.ظریفی البته اضافه می کرد : "والولدالچموش یشبه بالعموش "!:_)
    نکته مهم این است که دقت کنیم اگر این ضرب المثل ( یا حدیث ) درست و مقبول باشد که هست و تجربه هم نشان داده که شباهت بین فرزند و دائی و عمو عموماً بسیار است و صفات و خصوصیات اخلاقی فراوانی را از دائی و عمو به ارث می برند و حتی گاهی شباهت ظاهری فوق العاده ای بین بچه و دائی دیده می شود لکن معنایش این نمی تواند باشد که عکس این مطلب هم صحیح است.یعنی نمی توان از این عبارت نتیجه گرفت که پس هر کس که شبیه دائی یا عمویش نبود لزوماً حرام زاده است.درست مثل اینکه روایت داریم کسی که به پدرومادرش بی احترامی و بدی وظلم کند یا محبت و احترام و احسان کند در همین دنیا نتیجه عملش را می بیند.خوب این حرف درست است ولی عکسش صحیح نیست.یعنی نمی توانیم نتیجه بگیرم که اگر فرزندی به پدرش بدی وظلم کرد حتماً او هم به پدروماردش بدی کرده بوده و حالانتیجه عملش را می بیند.

    پاسخحذف
  2. سلام،
    اين كه حديث نيست (شما يك‌زمانی روی شكل نقل حديث من حرف داشتی) بعد هم بله به قول علما اثبات شیء نفی ماعدا نمی‌كند امّا اين گونه معيارهای علمی در بحثهای عرفی كاربرد ندارد (مثلاً قرار نيست كه اگر كسی شبيه دايی و عمويش كه هيچ، شبيه پدر و مادرش هم نبود فرضاً شرط مرجعيّت را از دست بدهد!) وقتی حرف از حلال‌زادگی می‌زنيم ناخودآگاه ذهن طرف آن‌ور مسأله هم می‌رود.

    پاسخحذف
  3. لااقل در مورد عربی و فارسی می توانم نظر بدهم که اکثر ضرب المثل ها ی عربی و فارسی مشتمل بر حکمت است و بیهوده و بدون فلسفه نیست.یک زمانی که آقای قرائتی علم برداشته بود و تند و تند ضرب المثل های فارسی را از اعتبار ساقط می کرد من تحقیق و تفکر می کردم و به اینن تیجه رسیدم که ایشان اصلاً در باغ نیست و نفهمیده که منظور واضع و جاعل این مثلها چه بوده.غرض اینکه اگر پی گیر مطلب باشیم که چرا چنین مثلی را بکار می برند شاید مشکل حل شود.خداراشکرالان حل شد! یک احتمال به ذهنم آمد و آن اینکه مثل خیلی از مثلهای رایج دیگر یک زمانی یک جایی یک اتفاقی افتاده و کسی به مناسبت موضوع گفته که :"چه حلال زاده است".این مطلب دهان به دهان گشته و تبدیل به ضرب المثل شده در حالی که همان اتفاق در همان شرایط تکرار نشده و نمی شود.باید گشت و ریشه کاربرد ان را پیدا کرد.

    پاسخحذف
  4. سلام
    نکته خوبی را گفتید. در مورد جمله آخر هم دقیقه ای هست: حرام زاده هم مانند حلال زاده به دائیش (و همه خویشاندان نسبی از طرف مادر) شباهت هایی دارد.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics