خویشتن در آینه


         
یکی از دلایل تفاوت نسخ خطی دیوان حافظ – علاوه بر اشتباه کاتبان و عوامل دیگر- ویرایش مُدام اشعار توسّط خود او بوده است. حافظ ِپخته و با تجربه،غزل‌های شمس‌الدّین محمّد ِجوان را حکّ و اصلاح می‌کرده و از آنجا که در زمان خودش آن غزل‌ها از مرز شیراز نیز بسی فراتر رفته‌بود، گاه دو یا چند روایت از یک غزل دست به دست می‌چرخید. اگر آنچه گفتم تنها ظنّی قوی است ولی در زمان ما به یقین شاملو همین کار را کرده‌است.


سنجش ِپیوسته‌ی خود، راز ِمگویی نیست تا کسی نداند ولی از آن‌جا که متضمّن نفی خود- یا دستکم بخش‌هایی از خود- است، گویا بر بیشتر ِخلایق گران می‌نماید. تغییر و اصلاح افکار – تا مرز ِنفی ِعقاید گذشته- روش و شیوه‌ی بسیاری از متفکّران از ابن سینا و ملاصدرا تا هیدگر و ویتگنشتاین بوده‌است . من این تعبیر ِکیمیایی در گفت و گو با کوستا گاوراس در مجله‌ی گزارش فیلم- که یادش به خیر- را خیلی می‌پسندم، آنجا که گفت: هنرمند باید از روی دست خود بنویسد. فارغ از این‌که خود این‌گونه بوده یا نه ولی  بُرده‌ایم اگر هر روزمان پاکنویس دیروز و خود، چرکنویس فردا باشد که بزرگی گفت: هر که دو روزش یکسان باشد زیانکار است.  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics