این روزها هردم خبری در مورد خلیج فارس به گوش میرسد که جور دیگری نامیده شده یا دانشمندی ایرانی که عرب تلقّی شده و... . ولی وقتی بنایی از ابتدا بر کژی بالا رود جایی برای استدلال نمیماتد. کشورهایی که ابایی از گرفتن ورزشکاران بلاد دیگر و نامگذاری مجدّد آنان ندارند، چه ترسی از تغییر آشکار ِنام مکانها و هویّت ِمتفکّران دارند؟ بنا را بر ناراستی گذاشتهاند و امیدوارند که مرور زمان و صرف سرمایههای هنگفت آنان را نیز دارای پیشینهای فرهنگی کند. این مسأله راه حل خودش را دارد و هرچه هست از جنس تبلیغات و بررسی اسناد تاریخی و جزآن است.
آنچه به ما مربوط می شود حوزهی اندیشه است که خواننده شاید بپندارد که این بازیها را بدانجا راه نیست. پس ابتدا نقل قولی میکنم از کتاب سیر فلسفه در جهان اسلام نوشتهی ماجد فخری تا بعد مقصود را ادا کنم. او میگوید:« فلسفهی اسلامی حاصل جریان فکری مرکّبی است که در آن سریانیان و عربها و ایرانیان و ترکان و بربرها و دیگران شرکت فعّالانه داشتند. ولی عنصر عربی این جریان فکری به قدری غالب است که شایسته است آنرا فلسفهی عربی بنامیم...زبان نویسندگان این سرزمینها عربی بود...عنصر نژادی واحدی که این کوشش قومی مشترک را فراهم کرد عربی بود...بدون علاقهی روشن بینانهی عربها به دانشهای باستان بعید بود که پیشرفت فکریی صورت بگیرد یا ادامه یابد...بعلاوه عربها بودند که در عین جذب آداب و رسوم ومعارف اقوام تحت سلطهی خود، عنصر یگانه و وحدت بخش این کلّ فرهنگی- یعنی اسلام- را فراهم کردند...»
ابتدا درباره ی فرمایشات ایشان بگویم که فلسفهی اسلامی بر چهار ستون ِفارابی و ابن سینا و سهروردی و ملاصدرا بنا شده است. در ردهی فیلسوفان درجه دوّم شاید بتوان پشت سر ِخواجه نصیر طوسی و میرداماد جایی برای کندی- تنها فیلسوف برجستهی عرب- و ابن رشد آندلسی یافت و این تنها در صورتی است که از تابعان ِ ملاصدرا مانند فیض کاشانی ، سبزواری و معاصران چشم بپوشیم. بزرگترین عارفان ِدارای تالیف، ایرانی و آندلسی و بعضاً ترک بودهاند. بزرگترین منتقد اعتقاد ِاسلامی زکریای رازی و بزرگترین مخالف ِفلسفه، غزّالی و هردو ایرانی بودهاند. با این اوصاف آوردن نام ایران پس از سریانیها که تنها در ابتدای این جریان فکری در ترجمهی کتابها نقش داشتند و عربها نشانگر حق ستیزی است. همانطور که آوردن نام ترکان که میان ِبرجستگان چهرهای ندارند و بربرها[!] فراتر از بی انصافی است. زبان به تنهایی نمی تواند نمایندهی فرهنگی خاص باشد؛ ایرانیان در زمان خود به زبان علمی و بین المللی آن زمان مینوشتند و از اوّلین فرصتی که یافتند یعنی زمان ابن سینا فلسفه نگاری به زبان فارسی را آغازیدند. در اروپای قرون وسطی زبان علمی لاتین بود ولی تا به حال نشنیدهام کسی آن نویسندگان را دارای یک ملیّت یا فرهنگ بخواند. خود آقای فخری این کتاب را به انگلیسی نوشته، حال از ایشان میپرسم آیا شما را باید عرب به حساب آوریم یا انگلیسی؟ در ادامه ایشان مرتکب دو تحریف تاریخی ِدیگر میشود.اوّل اینکه بعید بود بدون اعراب پیشرفت ِفکری صورت بگیرد نوعی غیب گویی است. چگونه ایشان عرصهی تاریخ را از اعراب خالی کرده و سپس حکم به عدم ِپیشرفت میدهند. بدون آمدن آنان فلسفه در این دیار رواج داشته و سهروردی خود را تابع ِفهلویّون یا پهلویان باستان میداند و اساس فلسفهی نوری خود را از آنان میگیرد. دوّم اینکه پس از حمله غزالی به فیلسوفان، فلسفه در سرزمینهای اسلامی متروک شد و آن هم به دلیل نداشتن روحیهی استدلالی- فلسفی عربها بود. تنها جایی که پس از آن رخداد، فلسفه جوانه زد، ایران و به دست نابغهای به نام ملاصدرای شیرازی بود که عربها تازه همین اواخر و پس از تلاشهای هانری کربن او را شناختند. دست آخر باید گفت که عربها اسلام را فراهم[!] نکردند بلکه اسلام در آن سرزمین نازل شد و این دو مطلب با هم تفاوت میکنند. و از سلطهای که ایشان ادعا می کند نیز پس از حمله مغولان به بغداد- به راهنمایی و فراست خواجه نصیر- دیگر چیزی باقی نماند.
همه ی اینها به کنار از نحوهی انتشار این کتاب می توان چارهی درد را یافت. به این نامها دقت کنید: مرتضی اسعدی، نصرالله پورجوادی، غلامعلی حداد عادل، محمد سعید حنایی کاشانی، بهاءالدین خرمشاهی، اسماعیل سعادت، منوچهر صانعی درّهبیدی، سیّد مصطفی محقّق داماد، اینها مترجمان بخشهای مختلف ِاین کتاب ِ چهارصد صفحهای هستند! وقتی ما در چنبرهی انفعال گرفتاریم و ناتوان از نوشتن کتابی جامع در تاریخ فلسفهی سرزمین خودیم و کتابی ناقص را از محقّقی متوسط این گونه حلوا حلوا می کنیم، نوبت به آن می رسد که با نوشتن کتابهایی که جامعهی فکری بینالمللی بپسندد، این تحریفات را جواب گوییم؟ آن دانشجوی جوانی که این همه نام را در خدمت کسی که اطلاعاتش از فلسفهی اسلامی یک دهم امثال محقّق داماد نباشد میبیند، آیا جرأت چون و چرا در مضامین این کتاب را به خود میدهد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.