امرءالقیس یکی از شاعران ماجراجوی عرب جاهلی و صاحب یکی از اشعار معلّّقات سبع بود. اشعارش بی پروا و پردهدر است درجایی اشاره میکند که جمعی از دختران را کنار برکهای مشغول آبتنی مییابد، لباسهایشان را برمیدارد و شرط بازپس دادن آنها را رد شدن برهنهی همهشان از مقابل خود می نهد. جای دیگری با افتخار از معاشقهاش با زنی میگوید که فرزندی شیر خوار دارد. میان ماجرا بچّه به گریه میافتد ولی مادر نقد حال را از دست نمیدهد و فرزند را به همان حال وامیگذارد.
اینها را نوشتم تا گفته باشم که در اشعارش هیچ بویی از حکمت و پارسایی که سهل است از کوچکترین خیری نمیتوان یافت. در عین حال وقتی از امام علی میپرسند که بهترین شاعر عرب کیست میگوید: الملک الضلّیل که آنرا شاهزادهی گمراه معنی کردهاند و من به دلایل لغوی که جای طرح آن اینجا نیست، شاهزادهی سرگشته یا شاهزادهی واله را ترجیح می دهم. این تسمیه اشاره به این دارد که گویا امرءالقیس ملک زادهای بوده که از امارت به هر دلیل به دور افتاده؛ دربارهی مرگ یا قتل او هم روایتها بسیار است.
توجّه داشته باشیم که در زمان پیامبر، بودند شاعرانی که مورد تایید ایشان از لحاظ سرودن اشعار مذهبی باشند و حتی شعری سروده شد که ایشان آنرا صادق ترین شعری دانستند که تا به حال عرب سروده:ألا کلّ شیءٍ ماخلا الله باطل... ولی علیرغم این بازهم علی، کس دیگری را به عنوان بهترین شاعر معرفی میکند. این یعنی عقیده را در داوری باید کنار گذاشت، ملاک در انتخاب شعر هم، کیفیت بیانی و لغوی است نه خوب و بد بودن معنایی . دبیر جشنواره شعر فجر در یک سخنرانی حدود یک ماه پیش با بیزاری جستن از برخی نحلهها و شاعران خود را پیرو علی دانست. تلاش کردم توضیح دهم اتّفاقاً به خاطر همین پیروی باید داوریهای جشنوارهی شعر به گونهی دیگری میبود. بحثی را که دربارهی شعر طرح کردم به دیگر رشتههای هنری و علمی نیز میتوان گسترش داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.