عنوان مطلب دیروز « حکمت و حکومت» بود که نام کتابی مشهور از دکتر مهدی حائری یزدی است که به گمان من یکی از دو فیلسوف طراز اوّل ایران در عصر حاضر در کنار سیّد محمّد حسین طباطبایی است. ولی ایشان به دلایل زیادی از جمله نقد حاکمیّت و نوشتن همین کتاب که یکی از قویترین نقدها بر نظریّه ولایت فقیه است از رسانههای رسمی ایران حذف شده است. خواستم خلاصهای گزارش گونه از این کتاب را – با توجّه به ممنوعیّت چاپ آن در ایران- بنویسم که دیدم وقت کافی ندارم پس برای امروز به نقل خاطرهی ملاقات رهبر فقید انقلاب با شاه که خود برای آقای حائری بازگو کرده از سری کتابهای تاریخ شفاهی ایران، که گفت وگوی حبیب لاجوردی با ایشان است بسنده می کنم.
پس از28 مرداد آقای بروجردی مبارزه ی شدید و علنی با بهائیان را آغاز کرد که منجر به خراب کردن گنبد حضیرة القدس شد. در آن هنگام که هنوز اختلاف نظری بین آقایان بروجردی و خمینی رخ نداده بود، آقای خمینی را وزیر خارجهی آقای بروجردی میدانستند. آقای حائری نقل می کند که خود آقای خمینی پس از ملاقاتی که به عنوان نمایندهی آقای بروجردی با شاه داشت برای ایشان نقل کرده که: « بله من با شاه ملاقات کردم و به اعلیحضرت گفتم که شاه فقید، پدر تاجدار شما، این گروه ضالّه را داد به طویله بستند و الآن هم مردم ایران همان جریان را از شما انتظار دارند. این جوان آهی کشید و گفت شما الآن را با آن زمان مقایسه نکنید. آن وقت همهی وزرا و همهی رجال مملکت از پدرم حرف شنوی داشتند. جرأت نمیکردند تخطّی کنند. الآن حتّی وزیر دربار هم از من حرف شنوی ندارد. من چطور میتوانم این کار را بکنم؟»
کسانی که نوشتههای قبلی را خوانده باشند میدانند که قصد نویسنده هیچگاه اطّلاع رسانی صرف نبوده و اکنون هم هدفم طرح مجدّد این پرسش است که با توجّه به گفتوگوی آندو نفر آیا امکان داشت که انقلاب یا اصلاح حکومت پهلوی مسالمت آمیزتر انجام میشد؟ توجّه داشته باشیم که هر پاسخی، راهکاری برای وضع موجود ما خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.