آب ِ زلال و برگ ِ گل بر آب
ماند به مه در برکهی ِمهتاب
وینهردوچون لبخند ِاودرخواب
چهبود این ازسبکروحی چو آوای تو در گوشم؟
پَری، چون سایهی مهتابی ِ پروانه؟ یا عطری
نسیم آورده با گلبرگ؟ یا دست تو بر دوشم؟
گل از خوبی به مه گویند مانَد ، ماه با خورشید
تو آن ابری کهعطرسایهات، چون سایهیعطرت
تواند هم گل و هم ماه و هم خروشید را پوشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.