قیمت بنزین در ایران بسیار پایین ست که باعث ِمصرف بی رویّه، ترافیک سنگین، آلودگی شدید هوا ، قاچاق آن به کشورهای همجوار و واردات بالا که چند میلیارد دلار از سرمایهی کشور را به خود اختصاص میدهد، می شود. از آنجا که مالکان اتوموبیل بخش متوسّط به بالای جامعه هستند، یارانه تنها به آنها تعلّق می گیرد و بار بیشتری بر قشر ِکم درآمد وارد می کند. بهترین راه حل، حذف بنزین از چرخهی مصرف و جایگزینی ِگاز طبیعی در آیندهی نزدیک و برق در آیندهی دورتراست که کار طرّاحی ِخودروی برقی ملّی هم آغاز شده است. در کنار آن هم باید به بالا بردن کمیّت و کیفیّت ِناوگان ِحمل و نقل ِعمومی اهتمام داشت.
دولت ِفعلی از دوسال پیش می توانست گازسوز کردن خودروها را تسریع کند که بهانهشان کم بودن ظرفیّت تولید منبع گاز برای اتوموبیل بود که به نظر من میشد وارد کرد، حالا با هر قیمتی . باید توجّه کرد که واردات بنزین میلیاردها دلار از بودجهی کشور را هدر میدهد و صرف هر هزینهای برای کاهش این مبلغ ارزشمند است. دولت قبل می خواست با عادی کردن ِمرحلهای ِ قیمت، بنزین را پس از چند سال بدون یارانه عرضه کند ولی مسائل بسیاری از جمله محافظهکاری بیش از حد دولت و مجلس آنرا ناتمام گذاشت.
اتّفاقات یکی دو شب گذشته از جنس همان صندلی شکستنها در ورزشگاه آزادی است و جز تخریب اموال عمومی پیامدی ندارد. امّا باز آنچه در واکنش منتقدان به چشم می خورد نه نقد ِبی طرفانه که حرفهایی جهت دار است. من مثلاً در این متن آنرا بهترین گزینه ندانستم ولی آنرا به هر حال آغازی میدانم که می توان با آزمون و خطا به جایی رسید؛ دیگری می تواند با استدلال ِمنطقی آن را نپذیرد ولی بی بی سی در متنی که بارها واژهی ایدئولوژیک را تکرار کرده و سخن از انرژی اتمی و سایر مسائل غیرمربوط رانده است، آنرا رد می کند. همین منبع پیشتر بارها و بارها با انتقاد از یارانهی گزاف ِبنزین و دیگر کالاها آنرا نوعی باج دهی و نشانهی ترس حکومت روحانیان از واکنش مردم شمرده بود. نبوی با متلک و پرخاش، مطلبی نوشته که تنها استدلالش بند چهاردهم آن است که میگوید زمان جنگ، جیرهبندی معنا داشت ولی حالا که می توانیم دررفاه باشیم چرا نباشیم. این استدلال را برای بودجهی عمرانی کشور هم می توان به کار برد، ولی ما از گلوی خود میزنیم و برای رفاه ِنسل بعد صرف می کنیم. اینجا هم مردم با مصرف بیش از حد و ریخت و پاش سرمایهی کشور، حقّ مسلّم نسل بعد را امروز مصرف میکنند وگرنه دولت با درآمد فعلی که دارد می تواند بنزین را مجّانی هم عرضه کند. خود ایشان در نوشتهای چندی پیش همهی تقصیرها را گردن مردم انداخته بود ولی امروز چشم خود را بر فرهنگ غلط ما در مصرف و شیوهی نادرست اعتراض می بندد؛ انگار در مخالفت لذّتی هست که در موافقت نیست . کسانی هم که از اصلاح طلبانند و روند موجود را مثبت دانستهاند بسیار با احتیاط آنرا بیان کردهاند و فراموش نکردهاند که اضافه کنند که ما اینرا گفتیم تا نگویند همهاش انتقاد می کنید!
آنچه که رخ داده شاید از نظر کارشناسی انتقاد پذیر باشد ولی نباید فراموش کرد که دولت و مجلس با این کار آیندهی خود را در انتخابات ِبعد به خطر انداختهاند، صرفاً به خاطر تصمیمی که به آن اعتقاد دارند. روند ِانتقاد ِِسیاسی ِ کشور رادیکال و شعار زده است. یکی از وظایف عقل در دوران مدرن سنجش و نقد خود ِعقل است. آسیب شناسی گفتمان ِانتقادی کشور به نظر من یکی از اولویّتهای فعّالان عرصهی اندیشه می تواند باشد.
پ.ن: یکی از بهترین مطالبی که تا کنون در این باره نوشته شده نوشتهی لیلاز است که به جای شعار دادن ِامثال زیدآبادی و نبوی، کارشناسی را با اصالت دهی به منافع ملّی در مقابل مخالفخوانیهای رایج توأم کرده است. چه خوب که در این وانفسا کسی هست که اینگونه بنویسد: اما اکنون هم به لحاظ سیاسی و هم تبلیغاتی، اصلاح طلبان به عنوان اصولگراترین گروه سیاسی ایران که به خاطر بر سر قدرت ماندن حاضر به انجام هرکاری نیستند، باید با تمام قوا از به پیش بردن طرح دولت استقبال و پشتیبانی کنند و دلسوزانه در گوشزد کردن نقاط ضعف آن برای حل مساله بکوشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.