هوشنگ گلمکانی در نقدی بر آخرین فیلم گدار که به جنبش دانشجویی68 فرانسه می پرداخت نوشت که کار مهمّی نکرده چون پاریس که همان پاریس است فقط یکی دو تا از مظاهر مدرن را عوض کردهاند و چند تا ماشین مدل پایین گذاشتهاند و... . صرف نظر از ساده گرفتن کار کارگردان این مطلب برای ما جالب است که شهر یا شهرهایی پس از چند دهه همانطور بمانند. ما جنون خراب کردن و ساختن و بازخراب کردن و ساختن داریم. باز هم جالب این است که جنبهی دیگرش را که نگاه کنید هر چه مُد است از آن طرف میآید و اصلاً مفهوم مُد که بها دادن به هر چه نو است- از آن جهت که نو است نه اینکه لزوماً زیبا، مفید یا واجد صفت دیگری باشد- از خصایص فرهنگ غربی است. این دو را کنار هم چطور توجیه می کنیم؟ ما با مُد مخالفیم و در تغییر سنّتها و رفتار و عقاید خود به شدّت محافظهکاریم ولی در عمل حُرمتی برای دستساخت خود قائل نیستیم و پیرامون ما مدام رنگ عوض می کند، تعریف حسرتبار ِامثال ِدوایی را که از تهران قدیم خواندهاید؟
انگیزهی این نوشته برنامهی« ورزش از نگاه ِدو» بود که در انتخابی غیرحرفهای جایگزین ِ«ورزش از شبکهی دو» شد. در شبکههای معروف گاهی یک مجری چهار دهه یک برنامه را اجرا می کند و برنامههای ثابت از نشانهها و وجه تمایزهای یک شبکه به حساب میآیند. اعتبار شبکهی یک – اگر اعتباری باشد!- مثل هر شبکهای به برنامههای قدیمی مانند« ورزش و مردم» و «درسهایی از قرآن» است که بیش از دو دهه با مجری ثابت اجرا میشوند و شبکههای دیگر هم مستثنی نیستند. برنامهی«ورزش از شبکهی دو» از قدیمیترین برنامههای ورزشی ِپس از انقلاب بود که با مجریها، عنوانبندیها و شکل و شمایل مختلف ادامه داشت. تغییر نام و عملاً حذف آن به جای تغییر و بهبود ِآن، نقطهی مثبتی برای شبکهی قدیمی ماندهی دو که تفکّری کهنه بر آن حاکم است، به شمار نمیآید.
در نو شتهی بالا کاری با اجرای کوثری و اینکه انتخاب درستی بوده یا نه نداشتم؛ درضمن سؤال پایانی بند اوّل که چگونه در جهان ِنو، گذشتهی دست نخورده کنار ِحال ِسیّال نشسته را نگه میدارم برای بعد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.