دکتر ولی نصر فرزند سیّد حسین نصر متفکّّر سنّتگرای معاصر و استاد دانشگاههای آمریکاست. کسانی که با سیّد حسین نصر و افکارش آشنا هستند میدانند که از اندیشمندانی است که مدرنیته و جهان مدرن را از اساس نفی می کند و با آن مخالف است و خواهان بازگشت به جهان سنّتی است و به شدّت از این ایدهی خود دفاع می کند. با این پیش زمینه به خواندن مصاحبهی واشنگتن پریزم با فرزندش پرداختم ولی هر چه جلوتر رفتم شگفت زدهتر شدم. اوّل فکر کرد م شاید متن را درست نخواندهام و ضمایر را درست برنمی گردانم ولی بعد دیدم که خیر، باید انتظار خودم را از اینکه دارم مصاحبهی دو روشنفکر را میخوانم عوض کنم. من در حال خواندن گفت و گوی دو مهره یا دو عامل ِنظم نوین جهانی بودم که از بیان اینکه در کدام طرف جبهه قرار دارند، ابایی ندارند. این مسأله اگر دربارهی فرید زکریّا طبیعی به نظر برسد راجع به ولی نصر ابداً پذیرفتنی نیست.
ابتدا نصر از شیعه و سنّی به عنوان ِدو طرف نزاع یاد می کند؛ من اینرا به حساب بی طرفی ِفکری ِاو گذاشتم ولی در ادامه می گوید« ما» فکر نمی کردیم آنها- یعنی شیعیان- در خارج از ایران نیز وجود داشته باشند. ضمیر ِ« ما» در کلام ِاو به کجا بر می گردد؟ باز در ادامه از رهبری ِآیتاللهها می گوید و از سیستانی و حکیم و صدر؛ کلام او نه تنها به عنوان یک ایرانی یا شیعه نیست و هیچ همدلی در آن به چشم نمی خورد بلکه از واقعیّت هم عاری است و امثال سیستانی-که یک مرجع دینیاست- و صدر- که روحانی جوان، کم سواد و ماجراجوست- را از یک قماش میداند و همه را در حال جنگ قدرت.
در اواسط گفت و گو فرید زکریّا می گوید:« منظور شما این است که ما حتّی با ایرانیان مذاکره نمیکنیم» او در اینجا نصر را به عنوان یک آمریکایی مورد خطاب قرار میدهد و در جبههی مقابل ملّتی که او آنها را« ایرانیان» می نامد و نصر هم او را تأیید می کند و میگوید:« ... ما تنها سرمایهگذاری نظامی داریم...». نصر در ادامه این هم جبهه بودن را به مرزهای دیگر توسعه میدهد: « ما تاکنون درباره هیچیک از درگیریهایی که با آنها مواجه بودهایم و از جمله درگیری اعراب و اسرائیل، چنین برداشتی نداشتهایم» شما از این به بعد انگار دارید مذاکرهی دو تن از متخصّصان مسائل ایران و خاورمیانه وابسته به وزارت امور خارجهی آمریکا را می خوانید و نه دو روشنفکر ِبیطرف.
خواندن ِکامل مقاله را به شما می سپارم فقط برای خاتمهی مقال بد نیست به این نکته اشاره کنم که گویا ولی نصر به ملاقات رئیس جمهورو مقامات آمریکا نیز رفته است که زکریّا به آن اشاره می کند؛ عملی که این اواخر متأسّفانه از طرف بسیاری از ایرانیان انجام شده است. فقط یک سؤال برای من باقی بود که جناب نصر اگر جایی بین منافع ایران و آمریکا تضادّی به وجود بیاید کدام طرف را انتخاب می کند که خودش به صراحت به من جواب داد:« امّا اگر ایران از این برهه قوی تر از پیش بیرون بیاید، برای ما نوعی دیگر از شکستی راهبردی محسوب می شود».
به سهم خودم به دکتر نصر بابت پروراندن چنین دسته گلی تبریک می گویم که ابایی از بیان ِاینکه قوی بودن ایران را شکستی برای خود بداند ندارد. بالشخصه نمیتوانم بپذیرم که فرزند یکی از بزرگترین روشنفکران معاصر به این راحتی و به صرف تحصیل در آمریکا و پاسپورت آمریکایی، خود را مدافع منافع آن کشور بداند.این مصاحبه یکی از بهترین مواردی است که به ما در آسیب شناسی روشنفکران ِما کمک می کند. اندیشمندان ِما تنها یک راه- یعنی رجوع به خود و اصلاح از درون- برای کشورشان دارند و گرنه کمترین چشمداشت از دیگران می تواند به جایی منجر شود که رسماً پادوی نظم نوین جهانی شوند و آگاهانه به هموطنان ِخود، با گذاشتن دست ِخود در دست ِطرف ِمقابل خیانت کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.