تفکّر زیرزمینی


        
پیشتر درباره‌ی لزوم استفاده از تمام امکانات بالقوّه در ایران نوشته بودم و لزوم داشتن-مثلاً- سینمای زیرزمینی. چرا باید امکانات ِجدید دیجیتال صرف ِفیلم برداشتن از فلان رابطه‌ی خصوصی شود و رنگ هنری به خودش نگیرد، درحالیکه قیمت ساخت فیلم- چه داستانی و چه مستند- را پایین می آورد و خارج کردن ِآن از کشور نیز بسیار آسان است؟ بحث هنر و ادب را برای بعد می گذارم و امروز تنها به اندیشه می پردازم.


از مدّتها پیش شنیده بودم که برخی از نهادها، کلاسهایی خصوصی برای برگزیدگان معدودی با استادانی خاص برگزار می کنند که دیگران از آن باخبر نمی شوند و جزوه‌های آن جلسات هم جایی پخش نمی‌شود. برای مثال مصطفی ملکیان در برخی شهرها به عنوان استاد مدعو می آمد و می رفت و کسی هم باخبر نمی شد و تا جایی که شنیدم بسیار بی پروا سخن می گفت. مثلاً – خیلی پیش از ادّعای تباین تجدّد و تعبّد- ایشان در همین کلاسها گفته بود که هر برهانی برای اثبات خدا بیاورید من آنرا می توانم نفی کنم که کار به بحث و مناظره‌ی شدیدی کشیده بود که گویا خودش برای فرو نشاندن ِغائله در مقابل ِیکی از مدّعیان ارائه‌ی برهان، تسلیم می شود.


کاری به آن جلسات ندارم فقط اگر نتوان حرفهایی را به صراحت زد یعنی در دانشگاه مطرح و یا در کتابی چاپ کرد حتماً باید راهی برای گذشتن از این مرز باشد و گرنه خودسانسوری اندیشه را نابود می کند. قبلاً پیشنهاد تأسیس چاپخانه‌هایی در خارج از ایران و یا استفاده از اینترنت را دادم.این دوّمی کار را بسیار آسان کرده ولی من به هر دلیل کتاب چاپی را چیز دیگری می دانم و باید بر این گزینه تأمّل بیشتری کرد. نباید از یاد برد کتابهای تکثیری پیش از انقلاب را، آن زمان به درستی  ریشه‌ی کار در اصلاح اندیشه جُسته می شد؛ نمی دانم الآن چرا عمل جای فکر را گرفته و یا به عبارت بهتر مقدّم بر آن شده‌است. تغییر فلان قانون، معلّق کردن بهمان مجازات و یا... ولی اساس ِکار فراموش شده و یا در اندیشه‌های ترجمه‌ای جست و جو می شود.


 نسل جوان حق دارد که برای نمونه کتاب ِجمع آوری شده‌ی مطهّری در باب اقتصاد اسلامی را مطالعه کند یا ترجمه‌ی کامل ِکتاب ِاقبال- که دوسه روز پیش گفتم- و یا کتابهای منتظری و دیگران. چنانکه می‌بینید بیشتر از آنکه درباره‌ی اندیشه‌ی زیرزمینی بنویسم درباره‌ی ارائه‌ی آن نوشتم که نکته هم همینجاست. اندیشه برای پرواز و بالگشایی نیازمند راهنمایی من و امثال ِمن نیست، بلکه تنها چیزی که آن را به بند می کشد جلوگیری از نشر ِآن است که به مرور زمان صاحبان تفکّر را دلزده و مأیوس می‌کند؛ اگر راهی برای ارائه‌ی فکر غیررسمی بیابیم نیم ِبیشتر ِراه طی شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics