روزهای چهارشنبه و پنج شنبه ساعت نه و چهل و پنج دقیقهی شب از شبکهی یک، قرار است فیلم اعتراف رامین جهانبگلو و هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش پخش شود. این فیلم که نامش« به اسم دموکراسی» است و از یکی از عبارات ِگفتاری اسفندیاری گرفته شده در حقیقت در ادامهی سلسله برنامههای اعتراف گیری است که نسب به برنامهی هویّت حاج سعید و برادر حسین می رساند، بلکه به پیش از آن به برنامههای دیگری که در دههی شصت پخش می شد و هم اکنون تشت رسوایی ِساختگی بودن بسیاری از آنان از بام افتاده است.
نوشتن کامل در این باره را به پس از دیدن هردو برنامه و روز جمعه موکول می کنم ولی اینجا آوردن یکی دو مقدّمه بد نیست.
اوّل اینکه چه در برنامهی هویّت و چه در دیگر برنامهها و حتّی همین برنامه گرچه چند جمله از افراد مختلف بیشتر پخش نشده است لحن جدّی و نادمانهی افراد قابل تأمّل است. مثل موجودات دست آموزی از وجود توطئه و دستهای ناپیدا می گویند و اینکه تا چه اندازه با آزادی و اختیار این حرفها را میزنند و...الخ . مرحوم بازرگان که مدّتها در زندان ِرژیم گذشته بود، پس از انقلاب و اعتراف گیریهای دههی شصت به اطرافیان خود گفته بود که اگر به زندان رفت و نوار اعترافات او پخش شد، ملاکشان حرفهای بیرون از زندان ِوی باشد و پیشاپیش بی اعتباری ِآن حرفها را اعلام می کند. وقتی کسی مانند بازرگان چنین بگوید، همچو منی نباید ساده انگارانه به ملامت ِآنانکه جلو دوربین چنین حرفهایی را می زنند بپردازد.
دوّم اینکه بارها گفتهام که معیار سنجش یک سخن، خود ِگفته است نه گوینده، پس اثبات اینکه کس یا کسانی آگاهانه یا ناآگاهانه در خدمت بیگانگان بوده اند دلیلی برای اثبات نادرستی سخنان ِآنان نیست. این مطلب را روز جمعه بیشتر باز می کنم.
اینکه آقایان چرا کاری را که بارها آزمودهاند و نتیجهاش را دیدهاند بازهم امتحان می کنند، واقعاً نمیدانم. اگر هدف آنها عوام النّاس است که نه جهانبگلو را می شناسند نه اسفندیاری را واگر قشر فرهیخته است که از این بازیها بسیار دیدهاند و اگر جوانان ِطرفدار ِسینه چاکی است که مشت گره میکنند و رگ گردن بر میآورند که نیازی به این روضهها ندارند که حقیقت را در آستین خویش میبینند و بدون اعتراف هم حکم به محکومیّت امثال اینها دادهاند.
تقدیر این بود که این برنامه در هفتهای پخش شود که هم روز جمعهی پیشش از هویّت نوشته بودم و هم دوشنبهاش یادی از مرحوم حاج سعید کردم. سعید اسلامی بودن به اسم و رسم و شکل و قیافه نیست؛ به کردار و گفتار است. تا وقتی همان کنشها و برنامهها در ساختار حکومتی دیده می شود چگونه می شود از مرگ پدیدهای به نام سعید اسلامی سخن گفت؟ روح ِحاج سعید حاضر و ناظر است و هر از گاهی با برنامههایی مانند« به اسم دموکراسی» به ریش مخالفان ِخود می خندد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.