صدای ناب اذان می آید
صدای ناب اذان
شبیه دستهای مؤمن مردی است
که حس دور شدن گم شدن جزیره شدن را
ز ریشههای سالم من برمی چیند
و من به سوی نمازی عظیم می آیم
وضویم از هوای خیابان است و
راههای تیرهی دود
و قبلههای حوادث در امتداد زمان
به استجابت من هستند
و لاک ناخن من
برای گفتن تکبیر
قشر فاصله نیست
و من دعای معجزه می خوانم
دعای تغییر
برای خاک اسیری که مثل قلعهی دین
فصول رابطهاش
به اصلهای مشکل پیوسته است
و اوست که می داند
که پشت خستهی ابر
به لحظههای ترد شکستن نیاز دارد
و دفع توطئهی تخدیر
به لحظههای بعدی باران
و لحظههای وحشی رود
و من که از قساوت نان می دانم می دانم
که فتح کامل نیست
و هیچ ذهن محاسب هنوز نتوانسته است
هجای فاصلهی برگ را
زکینهی پنهان باد بشمارد
و حرص یافتن مروارید
تمام سطح صدف را
به طرد عاطفهی شن مُجاز خواهد کرد
طاهره صفّارزاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.