محمد قوچانی در این مطلب که دربارهی سروش نوشته با اندک غفلتی در دامی افتاده که مدام از آن تحذیر دادهام یعنی سادهانگاری و سطحی کردن بحثهای فکری. البته قصد او نقد یا به قول او در ترازو گذاشتن سروش بوده ولی وقتی نوشتهاش را با این پرسش آغاز می کند که همه از انتخاب سروش به هنگام انتخابات ریاست جمهوری شگفت زده شدند که چرا از کروبی حمایت می کند نه معین، باید باقی نوشته را پاسخی به این سؤال دانست.
پس از شرح طویلی از درگیری سروش با روحانیون که بیشتر برای پر کردن دو صفحهی سرمقاله است، می گوید که اینگونه حمایتها از کرّوبی یا منتظری نشانهی تناقض در افکار و اعمال اوست. قوچانی به جای اینکه به دنبال چرایی گفتهی سروش باشد به دنبال تاریخچهی برخورد او با روحانیّت است و چون به هیچ نتیجهای نمی رسد او را متّهم به تناقض فکری و عملی می کند.
اوّّل بگویم که خود سروش پس از انتخابات گفت که این انتخابش نه به دلیل این بود که کروبی را بیشتر از معین می پسندید بلکه با تجربهی هشت سال گذشته که پر از جنگ و کشاکش جناحها بود، ترجیح میداد کسی که اهل ریش گرو گذاشتن و پرهیز از جنجال است فارغ از دعواهای سیاسی به فکر اقتصاد و فرهنگ و سیاست باشد؛ این از مورد اوّل.
سروش در گفتههای خود مخالف مدیریّت فقهی روحانیون بود- اگر بخواهد به جای مدیریّت علمی در جامعه حکمفرما شود- و نه مخالف ِروحانیّت. کرّوبی اگر بر سر کار می آمد مثل آن بود که یک پزشک یا مهندس بر سرکار آمده است و از این جهت با امثال جنّتی که به عنوان فقیه، منصب دارد تفاوت میکرد همانطور که خاتمی هم به عنوان یک شخص تغییرخواه از طرف جامعه پسندیده شد نه صرفاً به عنوان یک روحانی.
او می گوید که سروش از طرفی روحانیّت را به عنوان حزبی تمام می بیند که به قدرت رسیده و گاه با برخی از آنان راه حرمت و احترام را پیش می گیرد. عجیب است که چرا این دو را دارای تناقض میانگارد، دلیل حمایت از کرّوبی را که نوشتم؛ از منتظری نیز به عنوان فردی آزاداندیش که میتوانست سکوت کند و پس از درگذشت آقای خمینی رهبر شود ولی ترجیح داد که انتقاد کند ولو اینکه حذف شود، حمایت می کند و به بایکوت و خانهنشین کردن او در سالهای اخیر معترض است ولی همو فقه منتظری را ناکارآمد می داند و با او در نشریّهی کیان از در مجادله درمی آید. سروش بین دو شأن آندو یکی به عنوان روحانی و دیگری بیتوجّه به آن و صرفاً به عنوان انسانهایی دارای فکر تفاوت می گذارد بر عکس قوچانی . به فرض که نظر سروش نسبت به ایندو اینگونه نبود، مگر حرمت نهادن به افراد با مخالف ِآنها بودن منافات دارد؟ ما اگر مخالف کسی بودیم نباید به او احترام بگذاریم؟
من دیروز هم به یک مناسبت دیگر نوشتم که با همگانی کردن اندیشه موافقم ولی سطحی و شعاری کردن ِآن را مضر و خطرناک میدانم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.