پیش از آنکه بخواهم دربارهی تحذیر از افراط- هر چند اندک- بنویسم بهتر است از اعتدال بگویم. روزنامهی اعتماد با حرکتی آرام و فرهنگی در طول زمان نشر خود از دید من نمونهای برای یک رسانهی معتدل بوده است. پرهیز از تندروی و جنجال سازی به قیمت تیراژ پایین تر تمام می شود ولی هم ضامن ادامهی نشر آن است و هم به فرض که معیار اصلاً مادّی نباشد، خود ِهیاهو سازی ژورنالیستی امتیازی به شمار نمیآید. همان امتیازی که بسیاری برای هم میهن در برابر شرق قائل بودند و من برعکس آنها، شرق را « روزنامهتر» از هم میهن می دانستم.
شرق تعطیل شد و هم میهن هم شاید برگردد و روزنامههای دیگری نیز متولّد خواهند شد ولی چیزی که باید همواره آویزهی گوش باشد این است که از کمترین فرصت آزادی باید بهترین استفاده را کرد. شرق بابهانهای خنده دار بسته شد ولی مصاحبه با فردی شناخته شده که بنا به سلیقهی خودم اکراه دارم او را شاعر داستان نویس و یا حتّی نویسنده بنامم، چه ضرورتی داشت؟ این همه چهرههای ادبی داخل و خارج کشور که می توانند مطرح شوند، شاعران و نویسندگان جوانی که نیاز به اندکی توجّه دارند و از آن مهمتر نیازی که جامعهی فرهنگی ما به« گفت و گو» دارد. گفت وگوی مخالفان و یا کسانی که به هر حال در یک جبههی فکری قرار ندارند.
نوشتههای نیک آهنگ کوثر دربارهی روابط آنچنانی ِآشکار و افراد ِانگشت نمایی که در روزنامههای پس از دوّم خرداد کار می کردند، انتقادهای زیادی را برانگیخت ولی همان افراد حالا با افتخار از داشتن روابط خود با دیگران خاطره نویسی کرده و به چاپ می رسانند. دقّت در گزینش تیم مطبوعاتی از میان جوانان دارای فکر و تعهّد به این مرزوبوم اینقدر کار سختی است؟ نگاهی به افراد تندرویی بیندازیم که حالا رامتر و آرامتر شدهاند، چه چیز آنها را تغییر داد؟ فلان فیلم یا داستان یا بحث فکری، نه شعار و افشاگری. اگر به فکر تأثیرگذاری بر قشر غیرهمفکر خود هستیم راهش همین میانه روی و طرح بیشتر ِمسائل فرهنگی است. این را از ترس سانسور نمی گویم ولی عدو هم می تواند سبب خیر شود اگر خدا خواهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.