ابن عربی معتقد است قیامت که میشود قرآن میآید در حالیکه هنوز بکر است، یعنی علیرغم این همه تفسیر کسی نتوانست هنوز ناخنکی به معانی آن بزند. چه بسا این گفته نه تنها دربارهی کتاب تشریع- قرآن- بلکه دربارهی کتاب تکوین- طبیعت- هم صادق باشد و اصولاً هرجا که پای درک امری قدسی در کار باشد.
یکی از این امور تاریخ صدر اسلام است که برای اهل تسنّن اندک و حدود بیست و اندی سال ولی برای تشیّع طولانیتر و حدود سیصد سال است. یکی از ویژگیهای اسلام ادامهی آن توسط امامان معصوم است که در ادیان دیگر سابقه نداشته است. دقّت کنید که نمونههای مشابه مثل حواریان مسیح، معصوم و ادامهی او نبودند در حالیکه علی به گفتهی پیامبر مانند هارون است ولی نبی نیست و فرزندانش همچنین. این تفاوت بیربط به دیگر ویژگی مهم اسلام یعنی خاتمیّت نیست. گذشته از حفظ کتاب آسمانی از تحریف به عنوان مهمترین دلیل خاتمیّت اسلام، ادامه یافتن حضور معصومان در یک برههی زمانی طولانی از مهمترین دلایل آن میتواند باشد. ادیان گذشته مانند نقطهای در خط تاریخ بودند و با گذشت شرایط خاص اجتماعی و تغییر فرهنگ دیگر آن دین گذشته به کار نمیآمد ولی اسلام در یک دورهی زمانی که از بیاباننشینی بدوی آغاز و به یک امپراتوری باشکوه جهانی ختم شد، بسط یافت و معصومان در هر زمان به وقایع واکنش نشان دادند و واکنش آنها تاحدودی در تاریخ ثبت شد و به دست ما رسید. برای دانستن چگونگی ترسیم یک خط داشتن مختصّات دو نقطه کافیست و داشتن ِهمهی نقاط لازم نیست. واکنش متفاوت معصومان به وقایع ظاهراً یکسان، دو نقطه- یا بیشتر از آن- را در اختیار ما مینهد و ترسیم نقطهی فعلی میماند با عالمان دین کنونی. توجه داشته باشید که این دلیل تنها در تشیّع وجود دارد و نه تسنّن. مرحوم شریعتی در جایی به منابع دین اشاره میکند که بنا به مشهور: کتاب و سنت و عقل و اجماع است و او متد یا شیوهی درک دین را اضافه میکند. به گمانم بتوان بین آنچه گفتم و کلام او قرابتی یافت. .
امام حسین با دریافت نامههای کوفیان به طرف کوفه به راه میافتد و امام صادق با دریافت نامهی اهل خراسان به بیعت با او خیلی خونسرد نامه را روی آتش شمع میگیرد و میسوزاند. تصوّر کنید که حسین میدانسته کوفیان چه جانورهایی هستند و با پدرش چه کردند و جعفربن محمد هم از اهل خراسان و علاقهی آنان به اهل بیت اطلاع داشته و جالب این است که ابومسلم با کمک همینان بنیعباس را روی کار آورد، پس چرا؟ از این دست وقایع کم نداریم و هربار که روایت ناگفتهای از آن زمان میشنوم درمییابم که چه چیزها که نمیتوان از آن آموخت و خود را ملامت میکنم که به اندازهی کافی برای تاریخ اسلام وقت نگذاشتهام.
دکتر سروش در واکنش به عدّهای که هر چیز خوبی که مییابند- مثل دموکراسی- میگویند در اسلام هست میگوید که اسلام در عهد قدیم بوده و نفیاً یا اثباتاً دربارهی سیاست جدید چیزی ندارد. به هر حال نظام دینی - در زمان پیامبر، امام علی و اوائل امامت امام حسن- تفاوتی با نظام اجتماعی غیر دینی آن زمان داشته، با درک آن تفاوت میتوان نظامی جدید مبتنی بر جمع ارزشهای قابل پذیرش دنیای نو و آموزههای دینی پیشنهاد کرد.
ایام سوگواری پیشوای پارسایان است و منابر و رسانهها در خدمت برداشت سنّتی از اسلام. من مخالفتی ندارم و همه باید مجالی برای اظهار نظر داشته باشند و بالاتر از آن وجه عاطفی و احساسی دین را هم لازم و آنرا عنصری تعیین کننده میدانم ولی در این میان - و مناسبتهای مشابه مثل عاشورا- روشنفکران دینی یا روشنفکران مسلمان- به تعبیر شبستری- کجا هستند؟ همین جا بزنگاه هویّت آنان است تا ثابت کنند که دیندارانی نواندیش هستند یا نوگرایانی که بر عقاید خود لباس دین میپوشانند.
یکی از این امور تاریخ صدر اسلام است که برای اهل تسنّن اندک و حدود بیست و اندی سال ولی برای تشیّع طولانیتر و حدود سیصد سال است. یکی از ویژگیهای اسلام ادامهی آن توسط امامان معصوم است که در ادیان دیگر سابقه نداشته است. دقّت کنید که نمونههای مشابه مثل حواریان مسیح، معصوم و ادامهی او نبودند در حالیکه علی به گفتهی پیامبر مانند هارون است ولی نبی نیست و فرزندانش همچنین. این تفاوت بیربط به دیگر ویژگی مهم اسلام یعنی خاتمیّت نیست. گذشته از حفظ کتاب آسمانی از تحریف به عنوان مهمترین دلیل خاتمیّت اسلام، ادامه یافتن حضور معصومان در یک برههی زمانی طولانی از مهمترین دلایل آن میتواند باشد. ادیان گذشته مانند نقطهای در خط تاریخ بودند و با گذشت شرایط خاص اجتماعی و تغییر فرهنگ دیگر آن دین گذشته به کار نمیآمد ولی اسلام در یک دورهی زمانی که از بیاباننشینی بدوی آغاز و به یک امپراتوری باشکوه جهانی ختم شد، بسط یافت و معصومان در هر زمان به وقایع واکنش نشان دادند و واکنش آنها تاحدودی در تاریخ ثبت شد و به دست ما رسید. برای دانستن چگونگی ترسیم یک خط داشتن مختصّات دو نقطه کافیست و داشتن ِهمهی نقاط لازم نیست. واکنش متفاوت معصومان به وقایع ظاهراً یکسان، دو نقطه- یا بیشتر از آن- را در اختیار ما مینهد و ترسیم نقطهی فعلی میماند با عالمان دین کنونی. توجه داشته باشید که این دلیل تنها در تشیّع وجود دارد و نه تسنّن. مرحوم شریعتی در جایی به منابع دین اشاره میکند که بنا به مشهور: کتاب و سنت و عقل و اجماع است و او متد یا شیوهی درک دین را اضافه میکند. به گمانم بتوان بین آنچه گفتم و کلام او قرابتی یافت. .
امام حسین با دریافت نامههای کوفیان به طرف کوفه به راه میافتد و امام صادق با دریافت نامهی اهل خراسان به بیعت با او خیلی خونسرد نامه را روی آتش شمع میگیرد و میسوزاند. تصوّر کنید که حسین میدانسته کوفیان چه جانورهایی هستند و با پدرش چه کردند و جعفربن محمد هم از اهل خراسان و علاقهی آنان به اهل بیت اطلاع داشته و جالب این است که ابومسلم با کمک همینان بنیعباس را روی کار آورد، پس چرا؟ از این دست وقایع کم نداریم و هربار که روایت ناگفتهای از آن زمان میشنوم درمییابم که چه چیزها که نمیتوان از آن آموخت و خود را ملامت میکنم که به اندازهی کافی برای تاریخ اسلام وقت نگذاشتهام.
دکتر سروش در واکنش به عدّهای که هر چیز خوبی که مییابند- مثل دموکراسی- میگویند در اسلام هست میگوید که اسلام در عهد قدیم بوده و نفیاً یا اثباتاً دربارهی سیاست جدید چیزی ندارد. به هر حال نظام دینی - در زمان پیامبر، امام علی و اوائل امامت امام حسن- تفاوتی با نظام اجتماعی غیر دینی آن زمان داشته، با درک آن تفاوت میتوان نظامی جدید مبتنی بر جمع ارزشهای قابل پذیرش دنیای نو و آموزههای دینی پیشنهاد کرد.
ایام سوگواری پیشوای پارسایان است و منابر و رسانهها در خدمت برداشت سنّتی از اسلام. من مخالفتی ندارم و همه باید مجالی برای اظهار نظر داشته باشند و بالاتر از آن وجه عاطفی و احساسی دین را هم لازم و آنرا عنصری تعیین کننده میدانم ولی در این میان - و مناسبتهای مشابه مثل عاشورا- روشنفکران دینی یا روشنفکران مسلمان- به تعبیر شبستری- کجا هستند؟ همین جا بزنگاه هویّت آنان است تا ثابت کنند که دیندارانی نواندیش هستند یا نوگرایانی که بر عقاید خود لباس دین میپوشانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.