عرفان نظری، ذخیره‌ای بکر



۱. این روزها روزهای بزرگداشت آقای شاه‌آبادی، استاد آقای خمینی در عرفان نظری و عملی است. ایشان علیرغم تأثیر و نقش زیادش در پرورش شاگردش و مبارزاتش برابر رضاخان، کمتر شناخته شده است. عنوان نوشته‌ی دو روز پیش را از یکی از گفته‌های ایشان گرفتم. عرفان نظری دارای اصطلاحات ِخاص خود است و مضامین و موضوعات آن حتّی برای بسیاری از اهل علم غریب و نامأنوس است چه رسد به عوام. ایشان گاهی که برای مردم عادی صحبت می‌کرده ناگهان گریزی هم به این‌گونه مطالب می‌زده است. روزی شاگرد جوانش سیّد روح‌الله اعتراض می‌کند که آخر بازاریان را چه به این حرفها؟ شاه‌آبادی جواب می‌دهد: بگذار این کفریّات لااقل به گوششان بخورد.


۲. عرفان نظری دانشی استدلالی است که البتّه استدلال ویژه‌ی خود را دارد. بیشتر مردم با شنیدن نام ِعرفان یاد مطالب خاصّی می‌افتند، مانند کشف و کرامات و داستانهای عجیب. امّا عرفان نظری نوعی جهان بینی است که اگر بخواهیم امروزی صحبت کنیم در مقام گردآوری و داوری علاوه بر استدلال بر شهود نیز اتّکا دارد. استدلال نیز بیش از آنکه رسیدن به مجهول از راه معلومات باشد نوعی تبیین است. به این استدلال ابن عربی توجّه کنید: او در جواب اینکه چرا سلسله‌ی انبیا به پایان رسید ولی سلسله‌ی اولیا به پایان نمی‌رسد می‌گوید: « نبی» از اسامی خداوند نیست و تنها اوست که باقی است و پایان نمی‌پذیرد پس سلسله‌ی انبیا به ختم رسید امّا « ولی» نامی از نامهای خداوند است و به تبع او پایان نمی‌پذیرد. این نوع استدلال متفاوت با آنچه در فلسفه می‌یابیم به نظر می‌رسد.


۳. اینکه فلسفه‌ی غرب‌خوانان را دعوت به خواندن عرفان نظری کنیم که کاری عبث است ولی کسانی که در سپهر فرهنگ خودی دم می‌زنند نیز آنچنان که باید و شاید از این گنج بهره نبرده‌اند. این گفته‌ی ابن عربی را چند بار آورده‌ام که قرآن روز قیامت بکر به میدان محشر می‌آید. انگار در درجه‌ی پایین‌تر کتابهای خود او هم همین حکم را دارند. مباحث این علم صرف‌ نظر از وجه دینی آن به عنوان نوعی نگاه به جهان وجود و مراتب و روابط بین آن است. نوعی نگاه ساده و از بیرون به عرفان نظری را در آثار هانری کربن و سیّد حسین نصر می‌توان یافت. داریوش شایگان در آوردن این نوع نگاه به مباحث دنیای نو حرفه‌ای تر عمل می‌کند. راجع به جهان مجازی  در مطلب روز ۱۳ آبان و نظر ژان بودریار نوشتم. شایگان در کتاب ِ« افسون‌زدگی ِجدید» جهان مجازی از دید متفکّران پست‌مدرن را با « عالم مثال» فرهنگ خودی مقایسه‌ی جالبی می‌کند. در دیگر مباحث کتاب هم از استفاده از دیگر دست‌آوردهای فلسفه و عرفان اسلامی غافل نمی‌ماند و همین امر او را میان سنّتگرایانی که چشم بر مباحث روز بسته‌اند و کسانی که تنها آبشخور فکریشان مغرب زمین است، متمایز می‌کند.


۴. نمی‌دانم دعوت به ساده کردن مباحث اینگونه کتابها درست است یا نه؟ شاید کسی بگوید مبتذل کردن آن است ولی من معتقدم که اگر به شیوه‌ای اصولی انجام شود مفید خواهد بود. این نوع نگاه حتّی در هنر و داستان و نقّاشی و سینمای ما تأثیر می‌گذارد. فرض کنید که کارگردانی نمایش ذبح اسماعیل را روی صحنه ببرد یا شاعری در وصف آن شعری بگوید یا همین فیلمی که بسیار ناشیانه درباره‌ی زندگی ابراهیم پیامبر ساخته شد؛ اگر اینان بدانند که نظری دقیق معتقد است که اصولاٌ خداوند هیچ‌گاه فرمان به بریدن سر اسماعیل نداده بود، لابد خیلی تعجّب خواهند کرد، نه؟ از این دست نکته‌ها که نگاه ما را به تاریخ و خدا و انسان و جهان هستی دگرگون خواهد کرد، لای کتابها خوابیده و احتیاج به کسانی دارد که مردانه آستین بالا بزنند و آن را به امروز ِما بیاورند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics