آقای عطریانفر دلایل اصلاحطلبان را برای شرکت در انتخابات در مصاحبهای برشمرده است که با توجّه به اینکه این بحث به هرحال در انتخابات آینده هم تکرار خواهد شد، پرداختن به آن ضروری است. با این توضیح که من خواستار بهبود اوضاع کشور هستم ولی به طور مشخّص به هیچ تفکّر سیاسی- و به طور مشخّص اصلاحطلبان- تعلّق ندارم. نوشتهی دیروز من استدلالی برای یک عمل فردی به عنوان نامزد یا رأیدهنده و صرف نظر از گرایش سیاسی بود نه یک بیانیّهی حزبی.
1. عطریانفر: اصلاحطلبان راهی جز مشارکت ندارند.
پاسخ: کنارهگیری اعتراضآمیز و مقطعی راهی است در کنار این راه و مشارکت تنها راه نیست.
2. عطریانفر: اتّفاقاً جریان رادیکالیست در کشور خیلی مایل است که رقبایش در صحنه نباشند و قدرت دربست در اختیار آنان باشد.
پاسخ: اوّلاً من در این نظر ایراد و اشکال میبینم. آقای عطریانفر- و بسیاری از دوستان- عقیده دارند که اصولگرایان نمیخواهند اصلاح طلبان در صحنه باشند ولی از دید من اینطور نیست و وجود یک اقلیّت اصلاحطلب ولی بیتأثیر با مخالفخوانیهای بینتیجه- کسی مانند مجید انصاری یا دعایی- بسیار بهتر از نبودن آنها برای اصولگرایان است. از دید من آنان اصلاً راضی به حذف اصلاح طلبان از صحنه نیستند چون میدانند به ضررشان است.
ثانیاً: من با تنظیم کردن خود، خلاف خواست رقیب موافق نیستم. باید انسان ببیند کاری درست است یا نه، اگر درست بود انجام دهد حتّی اگر موافق میل رقیب بود و به عکس.
ثالثاً: آمدیم و رقیب ِفرضی در محاسبات خود اشتباه کرد، یعنی به اشتباه خواستار حذف اصلاح طلبان- علیرغم استدلال بخش ِ« اوّلاً»- شد. آیا باید از او تبعیّت کرد؟
سؤالی بسیار مهم از عیّار: چرا این خواست فرضی، مبتنی بر حذف اصلاحطلبان را از سوی جناح رقیب، « اشتباه در محاسبه» میخوانی؟
پاسخ: الف: سیاست اصولاً با دو یا چند دستگی همراه است. اگر گروهی را که ظاهراً یک فکر و یک نظر هستند در یک عرصهی سیاسی- مانند مجلس- به حال خود رها کنیم، پس از مدّتی دو یا چند دسته میشوند و این بهترین فرصت برای رجوع مقتدرانه و یا یارگیری از جناحهای تازه به وجود آمده است. به تاریخ مراجعه کنید. هاشمی رفسنجانی و یارانش جزو اردوگاه راست بودند ولی بیرون ماندن گروههای چپ اسلامی و مجمع روحانیون، راستهای سنّتی را به فکر گسترش سلطهی خود انداخت به طوریکه حاضر نشدند جمعی از یاران هاشمی را در لیست خود جای دهند. این گروه که با نام کارگزاران انشعاب کردند، فضایی را به وجود آوردند که خاتمی و به تبع او جناح ِاز قدرت بیرونمانده، به صحنه بازگشتند. قطعاً با نبود کارگزاران، دوّم خردادی به وجود نمیآمد.این تجربه در یکی دوسال اخیر در درگیری بین یاران احمدی نژاد و قالیباف در شورای شهر و منتقد شدن امثال عماد افروغ از دولت خودش را نشان داد. احمدی نژاد در همین مدّت نشان داده که استاد راندن دیگران از خود و ایجاد چند دستگی است و این میتوانست و میتواند فرصتی طلایی برای اصلاح طلبان باشد. برای نمونه به برکناری وزیران متعدّد و از آن بدتر برکناری رئیس دانشگاه تهران که با آن همه سلام و صلوات آمد و دورشدن وی از حامیان سابق مانند چمران و برخورد نهادهای امنیّتی با بعضی مراجع توجّه کنید.
ب. تحریم با کاهش مشروعیّت حاکمان همراه است. زیرا قشر عمدهای از سلیقهی سیاسی کشور خارج از قدرت میماند. در یک نظام سیاسی هرچه ممنوعیّت احزاب و گروهها کمتر باشد، آن نظام مستحکمتر و باثباتتر خواهد بود و به عکس یک نظام هرچه اپوزیسیون خارج از قدرت ِبیشتری داشته باشد، سستتر و بیثباتتر خواهد بود.
ج: با واقع شدن بند ب و کاهش شرکت بخشی از مردم، اصلاحطلبان ِاز صحنه خارج شده، حتّی برای رجعت به صحنه خواهند توانست از حاکمان« امتیاز» بگیرند. منظور من از« بخشی از مردم»، قشر روبه تزاید دانشجویان و فارغالتّحصیلان دانشگاهی است که به رسانههای روز دنیا دسترسی دارند و گروه مرجع در تصمیمگیریهای سیاسی در حوزهی خانواده هم به شمار میآیند.
طبق سه بند بالا من معتقدم اگر اصولگرایان خواستار حذف اصلاحطلبان باشند اشتباه میکنند و گرچه در کوتاه مدّت احساس پیروزی خواهند کرد امّا در میانمدّت ضرر خواهند کرد. چه خوب بود اصلاحطلبان فرصت ارتکاب این اشتباه را به آنان میدادند.
۳. عطریانفر: با شرکت در رقابت بر سر یکسوّم از کرسیهای مجلس و یارگیری از اعضای مستقل میتوان کاری انجام داد.
پاسخ: بنا بر گفتهی ایشان دو سوّم کرسیها که از دست رفتهاند و در یک سوّم باقی مانده هم فقط بخشی از آن نصیب اصلاحطلبان خواهد شد که این اقلیّت بیش از آنکه نفعی برای آنها داشته باشد، در راستای اهداف اقتدارگریان برای حضور ضعیف و کنترلشدهی اصلاحطلبان در صحنه خواهد بود.
۴. عطریانفر: اگر با مشارکت حدّاقلی نتوان فایدهای به کشور رساند، ما از تحریمیها میپرسیم که تحریم چه فوایدی دارد؟
پاسخ:الف. به فرض که تحریم هیچ فایدهای نداشته باشد، اگر انجام دادن کاری با انجام ندادن آن یکسان باشد، ترجیح بر انجام ندادن آن است.
ب. کمترین فایدهی تحریم به جزآنچه در بالا گفتم( بند الف و ج در جواب پرسش از خود) بررسی دلایل شکست است. شما زمانی میتوانید عملکرد خود را نقد کنید که از بیرون به خود بنگرید. این کار را مجمع روحانیون و گروههای همپیمان در یک دورهی چند ساله با انتشار روزنامهی سلام و نشریّات مشابه مانند « عصر ما» انجام دادند ولی شرکت مدام در قدرت و دعواهای جناحی این آرامش را از اصلاحطلبان برای نقد خود خواهد گرفت.
آنچنان که میبینید مهمترین بخش این یادداشت و کلیدیترین راهکار من برای توصیهی کنارهگیری مقطعی به اصلاحطلبان بند الف در جواب پرسشی بود که از خودم کردم. به نظرم برای پیروزی مجدّد در انتخابات و تأثیری هرچند اندک بر فضای سیاسی کشور، اصلاحطلبان باید دوباره از خود بپرسند که« چه شد که دوّم خرداد اتّفاق افتاد؟» و ما باید چه کار کنیم که دوّم خردادی دیگر داشته باشیم؟ و آیا الآن آن شرایط مهیّاست؟ به نظر من نه، الآن آن شرایط به هیچ وجه موجود نبود ولی در آینده چرا، میتوان به آن رسید ولی با تمرکز و آرامش موقّت ِحاصل از دوری از قدرت؛ یعنی همان کاری که آنها انجام ندادند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.