به گذشته برنگرد آقای معلّم




1. سؤال قاصدک از من به عنوان کسی که برای هر کاری راه حلّی دارد[!] مرا به این فکر انداخت که اگر جای معلّم بودم چه می‌کردم؟


اوّلاً: امیدوارم که دادگاه تجدیدنظر این حکم را برگرداند، به هرحال « لابی» اقوام ذی‌نفوذ، شاید بی‌تأثیر نباشد.


ثانیاً: بازگشت به گذشته و مجلّه‌‌ی جدید زدن را برای او نمی‌پسندم به چند دلیل:


الف. دنیای تصویر- از دید من- نزول کرده بود و ادامه‌دادن این نزول را« من» نمی‌پسندم.


ب. مجلّه‌ی فرضی آینده گرچه نام معلّم را بر پیشانی خود ببیند ولی به هر حال حکم یک نشریّه‌ی شانزده‌ساله را که به یک نهاد تبدیل شده نخواهد گرفت.؛ تازه دور دور جوانترهاست دیگر.


ج. محدودیّتها، همیشه الهام‌بخش پیشرفت می‌تواند باشد و از دید همیشه خوشبینانه‌ی من می‌توان به هر اتّفاق ناگوار، به عنوان هدیه‌ی تقدیر نگاه کرد.


2. علی معلّم جشنی دارد که همچنان می‌تواتد و باید آنرا سر پا نگه دارد و از آن مهم‌تر تهیه‌کننده‌ی دو فیلم متوسّط هم بوده است. یکی فیلم گاوخونی که با معیار فیلمهای متفاوت ایران، متوسّط بود( بهروز افخمی جوگیر شده بود و می‌گفت که گاوخونی مدرّس صادقی از بوف کور هدایت بالاتر است!) و دیگری ازدواج به سبک ایرانی که فیلم بدنه‌ای خیلی معمولی ولی سالمی بود. صرف نظر از وسوسه‌ی بازیگری علی معلّم با چهره‌ی فتوژنیکش که تا به حال چند بار هم تا پای آن رفته ولی هربار به دلیلی نشده است، او می‌تواند با تأسیس یک شرکت فیلمسازی، با نوع نگاه خود فیلم‌هایی ماندگار را به سینمای ایران ارائه کند؛ گوش شیطان کر همین الآن هم با آل مشغول به کار شده است.


    


3. امّا آنچه مرا به نوشتن این یادداشت برانگیخت، به یادآوردن تجربه‌ی ناکام تأسیس یک شبکه‌ی ایرانی در دوبی بود که امتیازش نیز در لندن گرفته شده بود. این شبکه، شبکه‌های مزخرف ایرانی خارجی و رسانه‌ی ملّی را به یک اندازه به ترس انداخته بود. آن‌ورآبی‌ها که از پایین‌بودن سطح برنامه‌های خود آگاهند، از اینکه شبکه‌ای قدرتمند، نان آنها را آجر کند و بینندگان و درآمد آگهی‌هایشان را یکجا به خود اختصاص دهد، شروع به تقلّآ کردند و رسانه‌ی تک صدای ملّی هم دست به دامن نهادهای امنیّتی شد که برنامه‌های ضبط شده در تهران را- که گویا با اجرای معلّم و میرفخرایی بود- در هواپیما ضبط کردند و اجازه‌ی خروج آن از کشور را ندادند.


امروز با تشدید جوّ سانسور و اختناق فرهنگی و حضور اکثریّت قشر فرهیخته‌ی ایران، خارج از مرزهای تحمّل حاکمان، هیچ عملی مانند بنای شبکه‌ای مستقل و قدرتمند، آب به خوابگه مورچگان صداوسیمایی نمی‌ریزد. ارائه‌ی بی‌طرفانه‌ی اخبار، تحلیلهای مناسب و اخبار بی‌واسطه از جهان خارج، نیاز امروز جامعه‌ی جوان و تشنه‌ی آگاهی ماست. امیدوارم علی معلّم باز به صرافت تجدید آن تجربه‌ی نیمه‌کاره امّا این بار با تمهیدات متفاوت بیفتد. اینترنت امروز هر مرزی را برداشته و این امکان ارتباط، شاید بتواند بسیاری از محدودیّتها را برای تأسیس چنین شبکه‌ای بردارد. آستین‌ها را بالا بزن آقای معلّم، به گذشته برنگرد و با درانداختن طرحی نو، خطوط قرمز را از« بودن» خود پشیمان کن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics